شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون وجه تسمیه

 

وجه تسمیه میگون

 

"میگون . }م َ / م ِ { (ص مرکب ) به رنگ می، سرخ همچون شراب. که چون شراب سرخ باشد. آن چه رنگ شراب دارد :

نه نه می نگیرم که میگون سرشکم  / که خود زین می کم بها می گریزم  "خاقانی "

هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست  / از خلوتم به خانه خمار می کشی  "حافظ "

     میگون . [ م ِ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه ی شهرستان تهران، واقع در 25 هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسه ی شمشک به تهران، هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است. این قصبه در حدود 2375 تن جمعیت دارد و آب آن از رودخانه شمشک تامین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغ های زیبا و میوه های گوناگون است. غلات و ارزن و عسل آن شهرت دارد. مزرعه ی هملون جزء این قصبه است و امامزاده ای دارد.

(منبع: از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

     میگونی. [ م َ /م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به میگون. متمایل به سرخی  بزرگ چشم و اندر آن میگونی. (التفهیم ص 381)."

(منبع: لغت نامه دهخدا)

" آبادی هایی که نام آن ها را از لفظ ماد مشتق دانسته اند و تا کنون بر جای مانده است:

 

      کلمه ماد را تا یک قرن پس از انقراض دولت ماد به جای پارس یه کار برده اند، و نام بسیاری از اماکن، بر طبق تحقیق اهل فن، از این کلمه اشتقاق یافته است. مرحوم احمد کسروی را در کتاب " نام های شهرها و دیه های ایران" در این زمینه بحثی است که تتمیم فائدت را در ذیل نقل می افتد. " مادوان و ماروان و میوان و میغان و مایان و ماهان و ماران و مایین و مارین و ماروا. مادوان را استخری نام جایی در پارس می نگارد که در برخی نسخ ها به جای آن "ماروان" است. میوان جایی در بیرون قوچان، و میقان جایی در نزدیکی تهران و میغان دیهی از بیرون دامغان است. مایان نام سه دیه یکی در آذربایگان و دیگری در خراسان و سومی در دامغان می باشد. ماهان هم سه دیه در فیروز کوه و کرمان و تارم زنگان است. ماران و مایین دو جا در فارس و مارین به نوشته ی حمدالله مستوفی جایی در بیرون قزوین بوده و ماروا دو دیبه، یکی در بیرون زنگان، و دیگری در بیرون همدان است." (میقان: این دیه تقریباً در 45 کیلومتری شمال تهران است و در نوشته های عهد قاجاریان آن را میگان می نوشته اند. امروزه میگون مشهور است و از نقاط خوش آب و هوا و ییلاقی طهران است.) "

(منبع: ری باستان. 1345دکتر حسین کریمان. تهران. ص 47)

     "در فصل نامه های تاریخ قصران گاهی نام میگون را "میگان" و "مُغگان" ذکر کرده اند. از جمله در کتاب قصران نوشته دکتر کریمان صفحه ی 231 درباره یکی از دلایل ارتباط مغان روحانیون زرتشتی به دماوند و قصران گویا وجود آبادی قدیمی مُغانک در دماوند و میگان "میگون" مغگان و نظایر این ها تواند بود.

     برخی اعتقاد دارند که میگون همان گونه که از اسمش هویداست، "مانند می" است. برخی به وجود گل هایی به همین اسم در محل اعتقاد دارند. برخی هم می گویند که زنان به علت سرمای شدید زمستان گونه هایشان سرخ می گردید و به همین دلیل نام میگون نهاده شد. برخی هم به رنگ سرخ و رُسی خاک اشاره دارند. اگرچه همه این نظرات قابل بررسی است، اما همان تعریفی که در این قسمت و در بخش تاریخی بدان اشاره شد سهل الفهم تر است. مغ همان روحانیت که بعدها "غ" تبدیل به "ی" گردید و گان هم جایگاه است که در ترکیب به معنای جایگاه روحانیون ماد بوده است. به هر ترتیب با آن چه از کتاب های تاریخی و مورخین به دست می آید این محل در گذشته میقان، میغان، مغگان و در ادامه میکان و  میگان و در حال حاضر میگون نامیده می شود.