شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

برگزاری جشنواره بستنی شهرک سعدی شیراز

دیروز عصر اولین جشنواره بستنی سعدی شیراز در مکان رختشویخانه سعدی برگزار شد. هدف از  این جشنواره که به همت ستاد برگزاری جشنواره های شهرک سعدی برگزار شد، معرفی بستنی ناب شهرک سعدی بود. یکی از تولیدات مردم این دیار که از دیرباز با ذائقه شیرازی ها و گردشگران داخلی و خارجی آشنا بوده و هست. در واقع بستنی سعدی و فالوده شیرازی در ایران اسلامی منحصر به فرد می باشد.
     - اولین فردی که در شهرک سعدی اقدام به تولید و فروش فالوده کرد، آقای فرهاد کشکولی بود. مغازه ایشان در شرق آرامگاه سعدی بود که امروزه جزء محوطه آرامگاه شده است. از این مجموعه آقایان: رضاقلی فهندژ و سید عوض نوری راه ایشان را ادامه داده بودند.
     - بعد از آن حاج غلام احمدی مبادرت به ایجاد مغازه بستنی می نماید که در ادامه: آقایان: علی اصغر نقیب زاده و پسرانِ زنده یاد احمدی تا به امروز این مغازه ها را اداره می کنند.
     - سومین و پر تحرک ترین مغازه ها مربوط به حاج حمید سلیمی می باشد که تندیس ها، لوح های تقدیر و هدایای مربوط به برترین های شیراز، نشان از آن دارد که جناب سلیمی بستنی اش را همچنان زنده و پایدار به رخ طالبانش می کشد.
     - آقایان حاج علی فعلی، حاج علی بی غم، حاج کرامت فهندژ و حاج کیمیا شناس (بندی سعدی) از تولید کنندگان بستنی سعدی هستند که  طعم خوش بستنی سعدی جلوی آرامگاه را به گردشگران داخلی و خارجی عرضه می کنند.
     دست همه این عزیزان درد نکند.

برگزاری جشنواره غذای سنتی در شهرک سعدی شیراز

امروز مردم شهرک سعدی شیراز شاهد جشنواره غذاهای سنتی در مکان رختشویخانه مقابل آرامگاه سعدی بودند. به همت جمعی از دلسوزان در قالب ستاد برگزاری جشنواره  غذاهای سنتی از جمله: سرکار خانم دستیاری، سرکار خانم فهندژ، حاج عبدالصمد فهندژ، دکتر هاشمی، حاج حسن فهندژ، حاج بهنام شجاعی به اتفاق بسیج خواهران پایگاه شهید عرشی، مراسم جشنواره غذاهای سنتی در محل رختشویخانه برگزار گردید. در این جشنواره خیل زیادی از بانوان شرکت داشتند و برنامه های متنوعی هم که بیشتر در حال و هوای غذاهای سنتی بود اجرا شد. جمعی از بانوان محلی انواع غذاهای محلی شهرک سعدی را سرو کرده بودند. از جمله: دو پیازه آلو، آش دوغ، کلم پلو، حلیم بادمجان، کوفته قلقلی، دمپخت، خورشت قیمه، شکرپلو و غیره را از قبل آماده کرده بودند که به عنوان دکور روی میزها چیده شده بود.

هدف از اینگونه جشنواره های غذایی، شناساندن غذاهای سالم و سنتی به جامعه است که مطمئن هستیم این غذاها بهتر و بیشتر می تواند در سلامت روحی و روانی و جسمی ما نقش ارزنده ای داشته باشد.

در باره غذاها روی یه محور می توان صحبت کرد:

- تاریخچه پخت و پز در ایران

- نظر اسلام و قرآن در باره غذا

- مزاج شناسی

- انواع غذاها و چاشنی های سالم و طبیعی

تاریخچه: در افسانه ها آمده است، اولین پحت و پزها در زمان پادشاهی ضحاک در ایران شروع شده است و قبل از آن دیوها هم از مهارت آشپزی آگاهی داشتند. در زبان پهلوی در باره غذاها صحبت شده است به ویژه در داستان خسرو و ریدگ از انواع خورشت ها و غذاها نام برده شده است. در زمان خلفای عباسی به لحاظ این که ایرانیان در دربار نفوذ داشتند خیلی از غذاهای ایرانی در کتاب های عربی نام برده شده است و همچنین تاثیر بر کشورهای جنوبی ما گذاشته و از این غذاها استفاده می کنند. در زمان شاه اسماعیل اول اولین کتاب مستقل آشپزی تالیف شده است. در زمان قاجاریه نیسبت به غذا اهمیت می دادند تا جایی که کباب کوبیده در زمان ناصرالدین شاه تهیه و شاه از این کباب لذت می برد. ناصرالدین شاه 87 زن داشت که تنها 4 نفر آن ها عقدی بودند و مابقی صیغه ای بودند. روزهای جمعه که قصر رفتن به شاه عبدالعظیم (ع) می کرد تمامی خدمه ها و نوکرها از روز پنجشنبه به شاه عبدالعظیم (ع) می رفتند و تا ظهر جمعه حدود 1000 کباب درست می کردند تا خانواده بزرگ شاهی استفاده بکنند. ناصرالدین شاه وقتی به فرنگ می رود برایش یک تکه نان گرد شده می آورند که داخل آن تکه گوشت سردی بود. از آن زمان ساندویچ هم باب می شود. در زمان پهلوی که رابطه با اروپاییها و آمریکایی ها بهبود می یابد، واردات غذاها و آشپزی های خارجی هم به ایران زیاد می شود. امروزه کوچه پس کوچه های شهر و روستاهای هم پر شده از بیرون برها، فست فودها و غذاهایی که با ذائقه ایرانی سازگار نبوده و به سختی و گاهاً با سرعت در سفره ها جایگزین غذاهای بومی و سنتی و اصیل ایرانی می شود. فست فودها و غذاهای آماده که بیشتر آنها شیمیایی و با نگهدارنده ها ترکیب شده اند می توانند سلامتی جامعه را تهدید کنند. جشنواره های غذاهای سنتی می تواند تا حدودی به خانواده های ما یادآوری بکند که می توانیم از غذاهای اصیل و سنتی و سالم خودمان استفاده کنیم.

نظر اسلام و قرآن در باره غذا:

در قرآن بیش از 300 آیه در باره غذا داریم. یکی از کوچکترین آیات عبارت است از: فلینظر الانسان علی طعامه. یعنی انسان نگاه می کند به غذایی که می خورد. این نگاه کردن نگاه ساده نیست، بلکه نگاهی عمیق و با دقت است. در اسلام غذاها به دو بخش: حرام و حلال تقسیم شده است. حرام به دو بخش تقسیم می شوند: 1 غذاهایی که اسلام آن ها را عرام کرده است. مانند: گوشت خوک 2 غذاهایی که ذاتاً حرام نیستند، بلکه راه تهیه آن مشروع نیست. مانند: کسی که از راه حرام و دزدی غذایی تهیه بکند. در آیات قرآن هر کجا در باره غذا صحبت می شود طیب و حلال هم در ادامه خواهد داشت. یعنی هم علال باشد و هم پاک. حضرت علی (ع) می فرماید: معده منبع همه امراض است و پرهیز یرمنشاء سلامتی هاست. یعنی نباید انسان هر چیزی را بخورد.

مزاج ها و طب سنتی:

یک نفر هندی از امام جعفر صادق (ع) پرسید: نظر شما در باره طب چیست؟ امام جواب داد: ما سردی را با گرمی، گرمی را با سردی، تری را با خشکی و خشکی را با تری درمان می کنیم. امام (ع) تمام علم طب را در این جمله بیان کرد. انسان ها باید مزاج ها را بشناسند. طبق مزاج ها غذاهای خودشان را صرف کنند. مزاج ها 4 نوعند: سرد و تر، گرم و تر، سرد و خشک، سرد و تر که به بلغم، صفرا، سودا و دم معروف هستند. نوع غذاهایی که مصرف می شود باید با مزاج ما سازگاری داشته باشد.

غیر از غذاهای محلی، انواع نوشیدنی ها و چاشنی هایی هم وجود دارند که می توانند کاملاً طبیعی باشند.این چاشنی ها ضمن این که هیچگونه ضرری ندارند، برای بدن و تامین نیازهای روزانه هر انسانی مفید هستند. از جمله:
دوغ:  بهترین نوشیدنی است که می تواند جای نوشابه های قندی و گازدار را در سفره های ما پر کند.
آبلیمو: می نواند بهترین چاشنی غذایی باشد. شربت آبلیمو هم می توان تهیه کرد. البته توصیه می شود که در فصل لیمو آبلیموهای طبیعی تهیه کرد.

آبغوره: هم می تواند همانند آبلیمو تهیه بشود.

سرکه: خانواده ها به راحتی می توانند سرکه تهیه کنند و یا از جاهای مطمئن خریداری کنند.

 

تسلیتی برای از دست دادن دوست گرانقدرم استاد محمد ابراهیم شمس الدینی

یادی از یک سفر کرده
فکر نمی کردم به این زودی قاب تصویر تو را میان سفر کرده های اخروی ببینم.
چهره ات همیشه مظلومانه، ای رفیق، ای استاد، ای بی ریا، ای درسهایت همیشه در روح و جان، ای معلم قرآن و ای همیشه جاودان. هیچگاه فراموشت نخواهم کرد. می دانم که بهشت را قرق خواهی کرد، در جوار اولیاء مسکن خواهی گزید و من هم برای تو دعا خواهم کرد و مصیبت از دست دادنت را به بیت شریفت تسلیت خواهم گفت. روحت شاد.

شهرک سعدی ما این روزها در غم صندوق ابوفاضل (ع) داغدار است!

من نمی دانم چرا صندوق های مالی و یا کانون های تجاری و دکان هایی که برای سرکیسه کردن مردم ایجاد می شوند، نامشان را از اسامی مبارک ائمه ی معصومین (ع) یا تقدسات استفاده می کنند. قبلاً فکر می کردم، آن هایی که اینگونه مراکز درمانی، یا بنگاه های تجاری و غیره  را احیا می کنند، می خواهند همگام با خدمتگزاری به مردم  و فقط برای رضای خدا نامشان را هم از اسامی مقدس و مورد احترام مردم استفاده کنند. بعدها به بچه هایم می گفتم یک لحظه از مسجد و بسیج دور نشوید که این گونه مراکز ضامن سلامت دنیا و آخرت شما می باشد. اگر چه بچه های من کم کم مثل اکثر نوجوانان و جوانان پایشان را از مسجد و منبر دور کردند و هر چه سر سختی نشان می دادم کاردم نمی برید و در جواب من می گفتند: پدر تو چقدر ساده ای! آن ها که در مسجد حضور دارند ریا کارانی هستند که مسجد و منبر به نوعی تجارتخانه هایشان شده است. همین حرف ها باعث شد تا من و فرزندانم کیلومترها از لحاظ دیداری، شنوایی و تفکرات با هم فاصله داشته باشیم. هر چقدر خودم را به ندیدن ها و نشنیدن ها می زدم، انگاری کارد در استخوان و تیغ در گلو گیر کرده داشته و دارم که اسلام عزیز چه ضربه هایی که از من و ما نخورده اند. بعد از حماسه هشت سال دفاع مقدس می بایست مبارزه اکبری را شروع می کردیم که از جنگ با صدام و حامیانش بس بزرگ و بزرگتر بود که البته اینگونه نشد و مردان دقاع مقدس بعد از جنگ در فکر جمع کردن مال و منال به هر دری می زدند. غافل از آن که دشمن در دورن ما رخنه کرده و بچه های ما هم خوب می بینند و خوب می شنوند که پدرانشان از ارزش های دفاع مقدس فاصله گرفتند. مردی را دیدم که دفاع مقدسی بود و بچه هایش از آن ورِ آبی سرمشق می گرفتند. واقعاً من چه ساده می ریستم و چه ساده فکر می کردم که هنوزم که هنوز هست مثل آن چریک ویتنامی پشت خاکریزها سنگر گرفته ام و منتظرم تا دشمن را در اسرع وقت شکار کنم که اطلاع ندارم جنگ تمام شده است. و مردان بی ادعای ما آخرین داعشی را هم در خانه خودی نابود کرده اند.
اصلاً بگذریم از این درد دل ها؛ من فقط می خواهم بدانم که چرا بنگاه های اقتصادی در دست عده ای بیسواد قرار می گیرد. مسجدها آبشخور این عده از افراد می شود و وقتی کار به میکرفون می رسد این آقا با آن آقا پاس می دهد و از آن حاج آقای ؟ دعوت می کند که بقیه روضه را ادامه بدهد و از این طرف که اساس و هدف صندوق ها، قرض الله است کیسه ای دوخته می شود برای یک عده ای که در ایام محرم، فلان حاجی یک شبی را هم شام حسینی می هد که حجش متقالاً مقبول واقع شود. اصلاً کجای حضرت ابوفاضل (ع)، ابن الزهرا (ع) و حجه ابن الحسن (ع)به صندوق های مالی شباهت دارد که اینگونه می شود تا چهار تا جوان بیکار من هم از دین دینداری زده بشوند. وقتی یک جوان معلول ویلچری از یک بامداد پشت درب صندوق جا می گیرد تا اسمش در لیست نوبت دهی قرار بگیر و روزانه به صندوق مراجعه کند و  از آن مبلع هشت مبلیونی که سه ماه آزگار گذاشته تا وامی دریافت کند؛ بلکه صد تومانی گیرش بیاید. چند شب و روز اینگونه وقتش را صرف کند تا  پولی که این معلول به حضرت  ابوفاضل (ع) اطمینان کرده گیرش بیاید. حضرت ابوالفضل العباس (ع) سمبل وقاداری، مجاهدت، تشنگی، و جانبازی است معلولان ما به ویژه جانبازان دفاع مقدس به ایشان اقتدا می کنند. نام ایشان در ادبیات روضه و تشیع مقدس، حساس، عبوس و ترسناک معنوی است. ترسناک به این معنا که کسی جرئت نمی کند بی وقفه و مدام نام او را برای هیچ و و پوچ صدا بزند، نامگزاری کند، شوخی کن و  آن پیرزن و پیرمرد چطور؟