شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

اشعار مربوط به سنگ قبور شهدای میگون

اشعار مربوط به سنگ قبور شهدای میگونی مدفون در میگون

--------------------------------

شهید حسن کربلایی محمد میگونی

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیز که به خون غرقه زعشق وطنی

ای  جوانی  که  در  آزادی  ایران  عزیز

چهره  گلگونی  و خندانی  و خونین  بدنی

سینه  چاک تو را  دید  چو   مادر  خندید

پدرت  گفت  بنازم  که  تو  فرزند  منی

------------------------------

شهید بهروز گشتاسب میگونی

ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد

بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم

به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم

--------------------------

شهید امیرکربلایی محمدی

به راه مکتب ودینم فدا کردم جوانی را

به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را

بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی میرد

ره عشق شهادت را زمولایم علی گیرم

----------------------------

شهید غلامعلی شاهرخ آبادی

آسمان ای آسمان مشکن چنین بال وپرم

بال وپر دیگر چرا ویرانه کردی پیکرم

آنقدر در کشتی عشقت نشینم مادرم

یا به ساحل می رسم یا غرق دریا می شوم

--------------------------

شهید نبی اله لواسانی

بیایید بیایید که گلزار دمیده است

بیایید بیایید که دلدار رسیده است

بیارید به یکبار همه جان وجهان را

به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیده است

بر آن زشت بخندید که او ناز نماید

بر آن یار بگریید که از یار بریده است

چه روزست وچه روزیست چنین رو قیامت

مگر  نامه  اعمال  ز آفاق بریده  است

بگویید دهلها و دگر هیچ مگویید

چه جای دل وعقل است که جان نیز رمیده است

------------------------------

شهید مسلم سلیمان میگونی

رفتی از دیده وداغت به دل ماست هنوز

هر طرف می نگرم روی تو پیداست هنوز

ای خاک تیره پدر ما را عزیز دار

این نور چشم ماست که در بر گرفته ای

-------------------------------

شهید فرهاد کربلایی محمدی

تو ای مادر مکن زاری که من اکنون بسی شادم

نمردم زنده می باشم  بود رنج  تو  در  یادم

همانا  شیر  پاک  تو  مرا   جانباز پرورده

که جان خویش را در راه قران و وطن  دادم

-------------------------

شهید علیرضا کربلایی علیخانی

اساس خلقت جهان عشق است

عشقی جز عشق حسین نیست

--------------------------

شهید ناصر صداقت طلب

به فرمان حقیقت رفتم اندر خاک با شادی

که تا بیرون کشم از قعر ظلمت دین وآزادی

-----------------------------

شهید سید اسماعیل میر اسماعیلی

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیزی که به خون غرقه به عشق وطنی

ای جوانی که در آزادی ایران عزیز

چهره گلگونی وخندانی وخونین بدنی

شرط آن بود که در حجله بختت به سعادت برسی

قسمت این شد که در سنگر اسلام به شهادت برسی

-----------------------------

شهید علی اکبر سالارکیا

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیزی که به خون غرقه به عشق وطنی

ای جوانی که در آزادی ایران عزیز

چهره گلگونی وخندانی وخونین بدنی

شرط آن بود که در حجله بختت به سعادت برسی

قسمت این بود که در سنگر اسلام به شهادت برسی

-------------------------------

شهید یونس کیارستمی

موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند

بیشه دلگیر گیاهان همه خاموشانند

چه بهاری ا ست خدارا که در این دشت ملال

لاله ها  آیینه خون سیاووشانند

آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد

گرمی جام شهادت همه مدهوشانند

باز در مقدم خونین تو ای روح بهار

تا نگویند که از یاد فراموشانند

--------------------------

شهید نعمت الله خوشه ای

باز کن در باغبان من مرد گلچین نیستم

من گلی در دست دارم محتاج هر گل نیستم

گر چه  دور  هر گلی  خار  است  اما

دست من خار نیست چون گل زیستم

بخاک ار چکد  خونماز  قلب پاک

خمینی  خمینی  نویسد  به  خاک

--------------------------------

شهید عباس قربانی

خوشا آنان که در این عرصه خاک

چو خورشیدی درخشیدند ورفتند

خوشا آنان که در  راه   شهادت

به خون خویش غلطیدند ورفتند

----------------------------------

شهید احمد رجبی

ای نازنین برادر با جان برابرم

احمد هنوز رفتن تو نیست باورم

دیدم به چشم خویش تن پر زخون تو

افتاده بود پیکر تو در برابرم

در راه انقلاب چو گردیده ای شهید

این خود یک افتخار بود بهر مادرم

------------------------------

شهید ولی اله ایوبی

طنین نعره ام بر پاست مادر

تفنگم بر زمین تنهاست مادر

غریبانه نمردم در بیابان

سرم بر دامن مولاست مادر

به راه میهن ودینم فدا کردم جوانی را

به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را

بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی میرد

ره عشق وشهادت را زمولایم علی گیرم

---------------------------

شهید محمد علی ایوبی

ببوسم دستت ای مادرکه پروردی مرا آزاد

بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم

به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم

کندوکاوی پیرامون سجده

بسم الله الرحمن الرحیم

                                   کندوکاوی پیرامون سجده            

                                                                                                                                                                                                      

           دل به حق سجده کرد و نفس به زر  

                           هر کسی سر به آستانی داشت (پروین اعتصامی)

الهی ، من هرگاه در پیشگاهت به سجده می روم احساس می کنم که نسیمی از سویت به رویم باز می شود .

              خاک درت از سجده اسرار مجدد     

                              تا سجده برد هیچ شمن هیچ صنم را (انوری )                

نماز زیباترین بندگی یک مخلوق در برابر خالق و سجده کوتاهترین راه برای تقرب به خدا است .

               ذره به ذره بر تو سجده کنان بر در تو    

                            چاکر و یاری گر تو آه چه یاری صنما (مولوی )

----------------------------------------------------------------------------------------------

سجده یعنی چه ؟ سجده به معنای پیشانی به زمین نهادن است و35مرتبه در قران آمده است .

                 هرگز اگر راه به معنی برد              

                                        سجده صورت نکند بت پرست  (سعدی)

تاریخچه سجده وخلقت انسان وسجده کردن فرشتگان وتمرد ابلیس در فرهنگ دینی ما چگونه شکل گرفت ؟ طبق احادیث قبل از آدم موجوداتی به نام نسناسها (انسانهای اولیه )وجود داشتند که به صورت بدوی در غارها زندگی می کردند و فساد و خونریزی می کردند .خداوند اجنه را مامور کرد تا این موجودات را محدود کرده و از زمین پاکسازی کنند وخود در زمین مستقر شوند .پس از مدتی اجنه از جمله ابلیس بسیار در زمین فساد کردند و خداوند ملائک را برای جلوگیری از طغیان اجنه مامور کرد .پس از مدتی ابلیس همراه ملائک به قدری به عبادت پرداخت که ملائک هم او را اشتباه می گرفتند در زمانی که ابلیس با نفاق در بین ملائک بود خداوند می خواست خلافت پروردگار توسط بشر را اعلام کند . در چنین فضایی خداوند انسان را می آفریند و به ملائک می گوید سجده کنید.همه سجده می کنند جز ابلیس که تکبر کرد و سجده نکرد .خداوند او را لعنت یرد .(ان علیک اللعنه الی یوم الدین –حجر 35)ابلیس از خداوند مهلت خواست و خداونداو را تا قیامت مهلت داد (حجر38-37)

   جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد

                                        ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او   (مولوی )

ادامه مطلب ...

تنها تر از همیشه

 تنها تر از همیشه

هیچگاه مثل این روز ها تنهایی را حس نکردم .تنهایی وقتی با غربت همنشین می شود ، می توانند فرزندی به نام استرس ، نگرانی ،غم ، اندوه ، پریشان خاطری ،یاس ،نا امیدی وافسردگی را به وجود آورد .زندگی اجتماعی اگر چه فواید و مزایدی را دارا می باشد ، اما در این جولانگاه که عشق بی معنا است ، خلوص و سادگی پشیزی ارزش ندارد ، راستی و درستی مضحکه افراد است برای یک انسان نجیب و ارزشی انزوا طلبیدن خود یک ارزش است . کم نیستند افرادی که چون من فکر می کنند ، اما ترس از اینکه نکند در خلوتگه غربت  نتوانند سر پای خود بایستند ، آنها را به زندگی اجتماعی اجباری وا می دارد .لذتی که در تنهایی می برم در هیچ کجا تجربه نکردم .بخصوص شب و تاریکی و سکوت ، به همراه ترس ، انگاری گوری به وسعت این جهان  ، اما تنگ تر از آن دفن شده ای . تنهایی فکر های باطل و پلید را هم به دنبال دارد ! اما ...

حاجی

     خیلی وقتها بهشون میگی حاجی به عباشون بر می خوره، می گن حاجی باباته ! خیلی دوست دارم برای یکبار هم که شده یکی به من بگه حاجی! روزی به یکی از اینا گفتم علت چیه؟ گفت : اولش که من حاجی نیستم. دومش بعضی از اینا کعبه سنگی رو زیارت می کنن و کعبه دلشون رو تنها می ذارن. وقتی وارد مکه و مدینه می شن، قبل از هر چیز به فکر خرید و بازار و غیره و غیره هستند. وقتی هم که بر می گردن اسمی حاجی هستند ، اما در عمل مشتی هم نیستن. در مقابل اشک یتیمی نه تنها اشکی نمی ریزند بلکه بی عاطفه ترین موجود روی زمین هم هستند. از دروغ که دست همه رو از پشت بستن وغیبت هم مثل نقل و نبات از دهنشون بیرون می آد. آخر عمری هم وصیت می کنند که فلان مقدار از اموالی که معلوم نیست از کجا جمع کرده بابت جرم دست و پا و زبان و چشم وگوش به فلان موسسه و یا فلان آقا بده تا حسابش از این دنیا پاک بشه .   

 حاجی حج یک بار و آن هم برای کسانی که استطاعت مالی دارند واجبه. بیا و دست بردار، هر سال و هرسال رکورد هر چه حاجی را از پشت شکستی. ای بابا یادش به خیر اون زمانی که یه فردی دنیا و آخرت خودش رو تسویه حساب می کرد. از همه اقوام سر سلامتی و حلالیت می گرفت و با یک بدرقه روحانی و خواندن یک چاووشی مشتی به حج می رفت.وقتی بر می گشت، واقعا بر می گشت.وقتی برای استقبال به دیدارشون می رفتیم، عرق چین و لباس سفیدشون و چهره نورانی که پیدا می کردند، ما رو یاد خدا می انداخت.وقتی صدای چاووشی چاوش خوان به صدا در می آمد یک محله می دویدند تا حاجی از حج برگشته رو ببینند.وقتی تو جمعیت چاوش خوان می گفت:"اول به مدینه مصطفی (ص) را صلوات"، مردم حاجی رو می بوییدند و می بوسیدند و می گفتند: اللهم صل علی محمد و آل محمد بعد چاوش خوان به ترتیب این شعارها را با همان آهنگ چاوش خوانی می خواند و مردم حاجی واقعی را تا در منزلش همراهی می کردند."دوم به نجف شیر خدا را صلوات" و الی آخر مردم گروه گروه تا چند روز می رفتند منزل حاجی و حاجی هم با همان لباس سفید و عرق چینی که به سر داشت از مردم پذیرایی می کرد و از مکه واقعی می گفت.بعد از سه روز حاجی ولیمه می داد و همه آشنایان را برای خوردن ولیمه دعوت می کرد.

بابا حاجی دست بردار! همون یک بار هم کافیه. بعضی ها نرفته حاجی اند.ندیدی همون فیلمی که یه نفر از یک روستایی می خواست بره مکه و در را هش چه اتفاقاتی افتاد ؟ نرفته حاجی برگشت. همه به دیدنش می آمدند و اون از هیچ چیز خبر نداشت.

بابا حاجی دست بردار! این چه رسمیه که می آیی و به من می گی من می رم مکه می خواهی راضی باش می خواهی راضی نباش.

بابا حاجی دست بردار! یه بارواجبه، درست، بار دوم مستحبه، درست.بار بیستم دیگه چیه ؟ بعضی ها می گن این عربا مفت مفت این پولا رو می خورند و وهابی تولید می کنند.

بابا حاجی دست بردار! یه نگاهی به دور و برت بکن.! ببین جوون بیکار نداریم؟ ببین دختر دم بخت پدر مرده نداریم؟ببین زن بدبختی که از نداری به فحشا افتاده نداریم؟ ببین واقعا بی خانمان نداریم؟ ببین واقعا مستاجری که شرمنده زن و فرزند و صاحبخانه باشه نداریم؟ اگه نداریم خوش به غیرتت ، صد بارک الله، تو نری کی بره. 

بابا حاجی دست بردار! یادته قدیما وقتی یه فردی می خواست بره به مکه زن و بچه و عهد و عیال و داراییش رو به همسایه می سپرد، آیا الآن می تونی یک رازت رو به کسی بگی و بری.

من که گفتنی ها بود گفتم ، تو هر چه خواهی بکن.

 جز نام تو در زبان ندارم و الله       جز در ره تو گمان  ندارم تالله    

 سجاده بگیروبا من مست بیا           غیرتو که من کسی ندارم با الله

--------------------------------------  

حضرت مولانا می فرماید:

ای قوم به حج رفته، کجایید، کجایید؟ / معشوق همین جاست، بیایید، بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار / در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟

گر صورت و بی صورت معشوق ببینید / هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید / یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیف است، نشان هاش بگفتید / از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو، اگر آن باغ بدیدیت؟ / یک گوهر جان کو، اگر از بحر خدایید؟

با این همه آن رنج شما گنج شما باد / افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی در کتاب "در عشق، زنده بودن - گزیده غزلیات شمس" در شرح این غزل نگاشته است:

ای قوم به حج رفته: شیخ صفی الدین اردبیلی، در تفسیر این بیت، سخنانی دارد که در صفوه الصفا، 562، نقل شده است:" فرمود که کعبه دو است: یکی کعبه گل با کسره (گ) و دیگری کعبه دل. و این خطاب با طالبان کعبه گل است که اگر چه ادای رکن اسلام به آن کعبه حاصل شود، اما معرفه الله و طلب کعبه حق به حج کعبه دل حاصل شود.پس ای طالبان حق و معرفه الله به حج کعبه دل آیید و آن را از این کعبه بطلبید. و خدا طلبی به قطع مسافت صوری نیست" واذ سالک عبادی عنی فانی قریب"(2/186) و نحن اقرب الیه من حبل الورید(50/16) و قدس سره فرمود که مردان را نشیمن آبله کند نامردان را کف پای! یعنی مردان بنشینند و سفر طلب نکنند و نامردان کالحایر فی الفلوات گام زنند و به کام نرسند.

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار: در مورد بیت دوم، این تفسیر از شیخ صفی الدین نقل شده است: چون حق تعالی به بنده از بنده نزدیک تر است در مهامه حیرت و هایمی طلب نتوان کرد و در آن بعد و سرگشتگی وصال حاصل نشود، پس حجاب تو در میان تویی. حجاب خود را از میان بردار و رسیدی. دع نفسک و تعال.

صورت بی صورت: بیانی است نقیضی و پارادوکسی(oxymoron) که مولانا از آن در باره ذات حق استفاده کرده است، چرا که به تعبیر او:

صورت بخش جهان ساده و بی صورت است

آن سرو پای همه بی سرو پا می رود

یعنی انیت (با تشدید ن وی) و توجه به نفس شما را از رویت حقیقت شما که همان اتحاد با معشوق است باز داشته است، شما خود حجاب خویشتنید.بایزید بسطامی فرموده است:" من کان هو حجابه ای شی یحجبه؟ " آنکه خود حجاب خویشتن است، چه چیزی پرده او تواند بود؟(حلیه الاولیاء، 10/38) و ابو سعید ابوالخیر گفته است: " حجاب میان بنده و خدای ، آسمان و زمین نیست. عرش و کرسی نیست. پنداشت و منی تو حجاب است. از میان برگیر و به خدای رسیدی." اسرارالتوحید، 1/287).