شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(اشکال گوناگون مالکیت و تعاونی روس

اشکال گوناگون مالکیت  

الف) مالکیت خالصه یا دولتی: قصر کیهان از جمله املاک آقای کیهان بوده است که در حال حاضر جزء املاک دولتی (بیمه) محسوب می شود. امروزه شهرداری یا میراث فرهنگی می تواند قصر تخریب شده و فضاهای اطراف آن را مورد بازسازی قرار داده و از آن به عنوان یک فضای گردشگری مورد بهره برداری قرار دهد.

در مجموع املاک خالصه حدود 10 هکتار بوده و کوهها که حدود 30 کیلومتر مربع است جزء جنگلبانی محسوب می شود.

ب) املاک موقوفه: حدود 30 ملک، جمعاً 30 هزار متر مربع از جمله املاکی است که توسط صاحبان آنها در قدیم وقف و در حال حاضر بعضی ها بصورت 99 ساله اجاره و بعضیها در اختیار فرزندان واقف قرار دارد. هر ساله مبلغی را به اداره اوقاف یا برای عمران و آبادی هزینه می شود. جالب توجه اینکه برخی از زمینهای میگون که هم اکنون به صورت مالکیت خصوصی از آنها بهره برداری می شود، زمانی وقف شده است. شاید استفاده کنندگان از این جریان خبر نداشته باشند.

ج) عمده مالکی: حدود 40 هکتار از اراضی متعلق به کلیه اهالی میگون، با اجازه دولت و از طریق جنگلبانی به تعداد محدودی از افراد که توانایی خرید داشتند با عنوان طرح طوبی فروخته شده است.

د) خرده مالکی: مابقی زمینهای میگون بصورت خرده مالکی که حدود 20 درصد آنها بصورت اجاره از طرف مالکان به افرادی که در زمین فعالیت می کنند اجاره و بقیه در اختیار صاحبان ملک قرار دارد.

ه) مالکیت مشاعی: کلیه کوههای میگون بین چهار محل تقسیم شد. امروزه این کوهها ملی و زیر پوشش جنگلبانی قرار دارد.

ی) صاحبان نسق: نسق در لغت به معنای نظم و انظباط و در اصطلاح تقسیم عادلانه زمین و آب می باشد که در روستاهای ایران انجام می گردید. با افزایش جمعیت و کمبود زمین و آب، تقسیماتی برای زمین و آب در قبل از انقلاب بوجود آمده است. بعضی از زمینها هم توسط بزرگان محلی به صورت "سری" به افراد واگذار گردید. مثلاً زمینهای استرچال و ویاچال توسط حاج آقا به افراد وقت بالامحل تعلق گرفت. این زمینها که در اختیار سربنه ها قرار می گرفت، بایستی با زیر مجموعه های خود تقسیم می کردند .

صورت سربنه بالامحل از زمینهای ویاچال و استرچال از این قرار است:

1 مشهدی اسماعیل با پسرهایش 5 نفر 2 مشهدی درویش علی با پسرهایش 2 نفر 3 مرتضی با برادرهایش 3 نفر 4 - محمد با علی آقا 2 نفر5 میرزا علی بابا 1 نفر 6 یوسف با رمضان 2 نفر 7 حیدر 2 نفر 8 پسر آقا محمد حسین 3 نفر 9 ولی علی 1 نفر 10 حسین شکرالله 2 نفر 11 احمد تقی 1 نفر 12 حق تحریر مشهدی حاج آقا 1 نفر( جمعا 25 نفر)

1 مشهدی رجبعلی 9 نفر 2 جعفر قلی 1 نفر 3 حسین چراغعلی 1 نفر 4 کریم با رحیم 2 نفر 5 اکبر با حسین 2 نفر 6 مشهدی احمد 1 نفر 7 عباس با رمضان 2 نفر 8 یحیی با اصغر 2 نفر 9 رحمت الله با غریبعلی 2 نفر 10 اصغر شعبان 1 نفر 11 اسدالله و ... 1 نفر 12 رمضان با حسین 1 نفر ( جمعا 25 نفر)

1 کدخدا آقاجان با برادرش 5 نفر 2 علی آقا با پسرهایش 4 نفر 3 جعفر آقا 2 نفر 4 ملک محمد و...2 نفر 5 کریم طبال 2 نفر 6 قاسم رحیم 1 نفر 7 احمد سلطان 2 نفر 8 عباس مشهدی قاسم 1 نفر 9 سلطان حسن 1 نفر 10 فضل الله شعبان 1 نفر 11 استاد میرزا 1 نفر 12 علی مهدی 1 نفر 13 رمضان درویش 1 نفر 14 سفر(صفر) قمر 1 نفر ( جمعا 25 نفر )

1 مشهدی علی آقا با پسرهایش 4 نفر 2 جعفر 2 نفر 3 ورثه صادق 3 نفر 4 استاد محمد 2 نفر 5 علی امیر 1 نفر 6 مشهدی اسماعیل با برادرهایش 3 نفر 7 نظر علی 1 نفر 8 احمد علی 1 نفر 9 مشهدی ملک 1 نفر 10 حاجی آقا 1 نفر 11 شیخ حسین 2 نفر 12 شیخ حسن باکر 2 نفر 13 رجبعلی با رمضان 2 نفر ( جمعا 25 نفر)

معلوم شد که 100 سری بالامحل به چرای بنه تقسیم شد. هر بنه 25 سری که صورت جداگانه و روی آقایان سربنه بود که می بایست بین خودشان تقسیم نمایند. مشهدی اسماعیل با بنه هایش 25 نفر ، مشهدی رجبعلی 25 نفر کدخدا آقاجان 25 نفر ، مشهدی علی آقا 25 نفر

بعضی از زمینها هم که در مسیر خطر سیل و بهمن قرار داشت با هماهنگی همه افراد محلی قرق اعلام شد تا در این مناطق گله داران به چرای احشام نپردازند. از جمله این مناطق سیلواز است.

نظامهای بهره برداری از زمین: در حال حاضر زمینهای قابل کشت آبی به علت قطعه قطعه شدن و کوهستانی بودن آن نمی توان از ماشین ابزارهای کشاورزی استفاده نمود. زمینهای خرده مالکی سنتی به شرح ذیل است.

الف) نظام بهره برداری نصف کاری: آب و زمین از آن مالک و کار کشاورزی با رعیت می باشد. در این فعالیت تولیدات به صورت نصف تقسیم می شود.

ب) نظام بهره برداری اجاره ای: مالک زمین خود را یک ساله یا چند ساله اجاره می دهد.

ج) نظام بهره برداری داشتیاری: زمین و آب از آن مالک و کاشت و داشت و برداشت از آن رعیت می باشد. همه تولیدات برای رعیت بوده و در قبال آن از املاک مالک نگهداری می کند.

شرکت تعاونی روستایی

در سال 1330 این تعاونی تشکیل و توسط ریش سفیدان و کدخدایان اداره می شد. دفترچه های پس انداز صادر می شد تا کشاورزان از این وامها در زمستان که به لحاظ پوشش برف زمینها به زیر کشت نمی رفت استفاده نمایند. از طریق این تعاونی ها کود، بذر و سم هم در اختیار کشاورزان و باغداران قرار می گرفت. شعبه نفت محل هم زیر مجموعه این تعاونی بود. در حال حاضر سقف وام این تعاونی 30000 تومان است که با توجه به تورم و هزینه های بالا کفاف هزینه های کشاورزی را نمی کند.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(ساختار اداری - اقتصادی و اشتغال)

ساختار اداری ، اقتصادی و اجتماعی تا پیش از اصلاحات ارضی وپس از آن

تا قبل از اصلاحات ارضی, میگون به صورت کدخدامنشی اداره می شد. کدخدا در راس هرم قدرت قرار داشت. کدخدا ضمن اینکه با همکاری ریش سفیدان محل به مسائل اجتماعی و انسانی و غیره می پرداخت در مسائل مربوط به دولت از قبیل ثبت شناسنامه، نظام وظیفه و غیره با ماموران حکومتی همکاری می کرد. هرم قدرت در محل به ترتیب زیر بود.

         ---- دولتی

کدخدا         ---------->ریش سفیدان روحانیون پاکار (ضابط) دشتبان - رعایا

         ---- محلی

ریش سفیدان و بزرگان محلی در نزد مردم از احترام ویژه ای برخوردار بودند. معمولاً با اسامی نایب بزرگ، نایب کوچک، میرزا بزرگ، میرزا کوچک، آقا بزرگ، آقاکوچک و حاج آقابزرگ خوانده می شدند. این هرم قدرت در تمامی بخش رودبارقصران وجود داشت. در راس همه این هرمها کدخدای منطقه ای قرار داشت. در حدود 60 سال قبل کدخدای بخش رودبارقصران حاج آقا کیارستمی، کدخدا صفر، کدخدا چراغعلی و حاج یونس و... بوده اند. همین افراد با کمک مهندس فخرایی یکی از خوش نشینان میگون نهری از بستر رودخانه در تنگه میگون تا زمینهای پشت دهکده به نام درازچال و هیمون احداث نمودند. آنها با دریافت یک سوم از زمینهای اهالی در هیمون و درازچال به عنوان دستمزد این کار را انجام دادند.

اصلاحات ارضی: با اصلاحات ارضی در سال 1351 تعداد 5 خانم به عنوان سپاهیان دانش وارد میگون شدند. خانه انصاف و انجمن ده از جمله پیامدهای این طرح بوده است. ریاست این نهادها هم در دست همان کدخدایان و ریش سفیدان محل قرار داشت.

انقلاب اسلامی: با روی کار آمدن انقلاب اسلامی و بوجود آمدن نهادهایی از قبیل کمیته انقلاب اسلامی، بسیج نیروی مقاومت، انجمن اسلامی و شورای محل، هرم قدرت به یکباره 180درجه برگشت. همه مدیریتهای محلی به سمت و سوی مسجد هدایت شد. در ابتدای انقلاب نیروهای مردمی در قالب کمیته های انقلاب که از نیروهای مردمی شکل گرفته بود به حراست و پاسداری از محل می پرداختند. پس از آن بسیج شکل گرفت و در زیر مجموعه سپاه به شکل منظم تری به کارهای نظامی و انتظامی پرداخت. در کنار بسیج نهاد دیگری به نام انجمن اسلامی وجود داشت که به مسائل سیاسی و مذهبی می پرداخت. کم کم شوراهای اسلامی با انتخاب مردم و حمایت بخشداری برای عمران و آبادی و رسیدگی به دعاوی مردم شکل گرفت.

مروری بر اشتغالات گذشته

میگون در گذشته های نه چندان دور تولیدات کشاورزی، دامداری و باغداری از قبیل : گندم، جو، ارزن،

حبوبات، یونجه، اسپرس، شبدر، ... و فرآورده های دامی شامل شیر، ماست، کره، طیور خانگی، گوشت، پشم ... و محصولات باغی از جمله سیب ترش و شیرین قندک، گردو... و فعالیتهایی از جمله چاربیداری، آسیابانی، دلاکی، نجاری، درب و پنجره سازی (آهنگری)، مغازه های خواروبار، ... را درحیطه کار اشتغالی، خود کفا بوده است.

 با ایجاد نهر و قنات، بیشتر زمینهای کشاورزی به باغ تبدیل و درختان سیب و گلابی جای زراعت را گرفت. باغداران به پرورش سیب شمیرانی، سیب سفید (پائیزه)، گلابی پائیزه، آلبالو و گیلاس ... روی آوردند. در فصل پاییز با به عمل آمدن سیب و گلابی، آنها را برداشت نموده و در انبارهای خانگی جمع آوری و به مرور در طول زمستان، آنها را به میادین تره بار تهران انتقال و سود حاصل از آن را در فصل کم کاری که زمینها در زیر پوششی از برف بسر می برد استفاده می کردند. اگر چه بعدها سیب لبنانی هم در میگون رواج پیدا کرد، اما با توجه به اینکه دلالان و عمده فروشان میادین تهران تولیدات سیب و گلابی را به بهای ناچیزی از باغداران خریداری می کردند و همچنین نگهداری از سیبها در طول زمستان ایجاد مشکل می کرد، رفته رفته درختان سیب به آلبالو و گیلاس تبدیل شدند. آلبالو و گیلاسها نیاز به نگهداری نبود و قیمتها هم به مراتب بهتر از سیب بود.

چاربیداری: چاربیداران افرادی بودند که با اسب و الاغ و قاطر، محصولات خودشان و همچنین زغال سنگ شمشک را به شمال و تهران می بردند و با فروش پایاپای، اجناس مورد نیاز خود را تهیه می کردند.

آسیابانی: در میگون دو آسیاب در پائین محل و بالامحل وجود داشت که تعدادی از افراد هم به شغل آسیابانی اشتغال داشتند.

کشاورزی: زمینها به دو صورت آبی و دیم استفاده می شد. بیشتر زمینها ی میگون زیر کشت حبوبات و گندم و جو قرار داشت. زمینهای استرچال، هیمون، درازچال، ویاچال و ... کشت به صورت دیم انجام میگرفت. با ایجاد نهر آب از تنگه میگون تا هیمون کم کم زمینهای درازچال و هیمون که در کشت دیم قرار داشت به باغات تبدیل و باغداری جای زمینهای کشاورزی را گرفت.

باغداری: در گذشته بیشتر درختان این منطقه را سیب تشکیل می داد. در پاییز سیبها را جمع آوری و انبار می کردند. در طول زمستان سیبها را برای فروش به میادین تره بار تهران حمل نموده و سود حاصل از فروش آن را در فصل کم کاری که زمینها به زیر پوششی از برف و یخبندان بود، مورد استفاده قرار می گرفت. با گذشت زمان و تقسیمات زمین برای ارث و میراث باعث شد که زمینها به قطعات کوچکی تقسیم شوند. از طرف دیگر، هجوم نیروهای جوان به تهران برای کار و زندگی، کشاورزی تا حدود زیادی رونق خود را از دست داد.

دامداری: با توجه به اینکه نسل جوان بیشتر به تدریس و اشتغال در ادارات و شرکتها روی آورده و دیگردنباله رو شغل پدریشان نشدند و از طرف دیگر چون مراتع هم با شرایط و مجوزهای سخت روبرو شد, تا حدودی از میزان دامداری کاسته شد. امروزه بیش از 300 راس گوسفند در میگون وجود ندارد و گاوداری هم با توجه به کمکهایی که از طرف جهاد سازندگی و مساعدتهای بانکی شد، نه تنها افزایش نیافته بلکه به ضرر اهالی هم انجامید. چرا که وامهای دریافتی بانکها هیچگونه نظارتی را در بر نداشته و وام گیرندگان بخشهای کشاورزی و دامداری از این پولها برای خرید خودرو، منزل مسکونی،و... استفاده می شد. در مجموع از این وامها 3 گاوداری نیمه صنعتی در میگون بوجود آمده که در حال حاضر به جز یک واحد از این دامداری، بقیه غیر فعال هستند. جمعاً حدود 20 راس گاو در میگون وجود دارد.

خدمات: در حال حاضر تقریباً اکثریت نسل جوان به مشاغل اداری در بخش رودبارقصران و تهران مشغول و تعدادی هم به شغلهایی از جمله : زنبورداری، معاملات املاک، کارگری، و ... روی آورده اند.

تعداد نیروهای اشتغال در بخشهای مختلف عبارتند از:

کارگری: 800 نفر که از این رقم شامل کارگران افغانی و نیروهای کردی که در فصل گرما جهت کار به این محل مهاجرت می کنندهم می شود.

بنایی: حدود 60 نفر

تراشکاری: حدود 12 نفر

مغنی گری: حدود 8 نفر (افغانی)

معاملات املاک: 3 مغازه دارای پروانه کسب و تعداد 8 نفر و معاملات املاک بدون پروانه کسب حدود 25 نفر

مغازه های خواروبار ، قصابی، نجاری، آهنگری و آلومینیوم سازی حدود 80 نفر

صنایع دستی: در حال حاضر صنایع دستی قابل ذکری در محل وجود ندارد، فقط تعدادی از افغانیهای ساکن در محل به بافت قالیچه و گلیم مشغول هستند که تعداد آنها هم دور از دسترس آمار است.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(ساختار جمعیتی - نژاد و طوایف)

ساختار جمعیتی

ساکنین دائمی : شامل کسانی هستند که تمامی فصول سال را در محل بوده و بیشتر افراد بومی محل را تشکیل می دهند. طی آمارگیری بعمل آمده از سطح بخش توسط روابط عمومی بخشداری در آذرماه سال 73 جمعیت دائمی ساکن در بخش بیش از 13756 نفر بوده که از این تعداد 7000 نفر در سه منطقه اوشان ، فشم و میگون ساکن و حدود 6750 نفر در روستاهای بخش تابعه سکونت دائمی دارند.

در میگون تعداد 700 خانوار با 3100 نفر جمعیت دائمی که در چهار محل : بالامحل ، پایین محل ، سادات محل و کیامحل زندگی می کنند. در سادات محل حدود 90 درصد سادات هستند که امامزاده سید میر سلیم هم در مرکز این محل دارای مقبره می باشد. بیشترین جمعیت، مختص پایین محل و کمترین آن به کیامحل اختصاص دارد. هر محل طایفه هایی را بوجود آورده اند که حدود 70 درصد جمعیت با هم پیوند خویشاوندی و فامیلی دارند. عمده فامیلی های میگون به تفکیک عبارتند از :

بالامحل : خان احمدی، خشرو، سلیمان میگونی، سلیمانی، طیبی، کیارستمی، گشتاسب میگونی

کیامحل: سالارکیا، شعبان بلوکات

پایین محل: ایوبی، ایوب میگونی، علیخانی، کربلایی محمدی، محمدی، میکانی

سادات محل: الهوردی، موسی میگونی، میراسماعیلی، میرمحمدی، رجبی، رجب دلاک

برخی از افراد هم در سنوات قبل به تغییر فامیلی و یا با اضافه کردن پیشوند و پسوند پرداخته که پناهی، ثنایی، سلیمان مهر، نیک اصل فرد، وثوقی ... از جمله آنها می باشد.

ساکنین فصلی: به دلیل زیبایی طبیعت و خوش آب و هوا بودن رودبارقصران و بالاخص میگون در فصل بهار و تابستان ، پذیرای هزاران خانوار مهاجر می باشد.

بعضی از ساکنین فصلی دارای ویلایی در منطقه بوده و در تابستان برای فرار از گرما و هوای نامطبوع تهران عازم محل می شوند و پس از سپری شدن فصل گرما و با باز شدن مدارس به تهران بر می گردند.

عده ای از ساکنین فصلی که تعداد آنها حدود 300 نفر می باشد، افراد بومی محل بوده که در تهران هم منزلی دارند و برای نزدیکی به محل کار و امکانات بهتر، زمستان را در تهران می گذرانند.

علاوه بر ساکنین دائمی و فصلی که اشاره شد، حدود 100 نفر افغانی در قالب 26 خانوار در محل زندگی می کنند که به کارهای سرایداری و کارگری مشغول به کار هستند.

میانگین نفرات در خانوار شهر(اوشان فشم میگون) طی سالهای 35 تا 75

--------------------------------------------------------------------------

سال                 تعداد جمعیت           تعداد خانوار      میانگین بعد خانوار

--------------------------------------------------------------------------

1335               3674               ----------            ----------

1345               1404                  825                 7/1

1355               4335                  938                 6/4

1365               5386                  1320               1/4

1370               6094                  1417               3/4

1375               7238                  1608               5/4

در این جدول جمعیتی نشان می دهد که از سال 65 ریزش جمعیتی داشته که آن هم به خاطر سیل مهاجرت نیروهای بومی برای کسب و کار به تهران و دیگر نقاط بوده است.

سنین جمعیتی

مرد کمتر از 15 سال: 100 نفر

مرد بالاتر از 15 سال  800 نفر

زن کمتر از 15 سال:  100 نفر

زن بزرگتر از 15 سال  1000 نفر

حرکات جمعیتی

میگون هم مهاجر فرست و هم مهاجر پذیر است. در ده سال گذشته تعداد 300 نفر از جوانان و نوجوانان و افراد زیر چهل سال جهت اشتغال و ادامه تحصیل به تهران مهاجرت نموده که تعدادی از این افراد مهاجرت روزانه دارند.

تعداد 50 خانوار در تهران خانه ای خریداری نموده اند. این افراد در فصل تابستان به میگون می آیند و در فصل زمستان با سرد شدن هوا و باز شدن مدرسه ها به تهران باز می گردند. حدود 200 خانه ییلاقی و ویلایی از طرف افراد غیر بومی که بیشتر تهرانی هستند، در محل ساخته شده که صاحبان این بناها در تابستان و ایام تعطیلات برای خوش نشینی از این بناها استفاده می کنند. در فصل بهار با شروع کار بنایی و... حدود 300نفر از کارگران کُرد سنندج و کرمانشاه به میگون مهاجرت نموده و در اواخر پاییز به زادگاه خود باز می گردند. با توجه به اینکه امروزه جوانان و نوجوانان نیاز مبرم به تفریحات سالم و کسب علم در سطوح عالی را دارند و با توجه به اینکه در میگون هیچگونه فعالیت اقتصادی از قبیل: کارخانه، کارگاه تولیدی و غیره وجود ندارد و همچنین وسعت زمینها آنقدر نیست که بتوان از آنها در کار کشاورزی با ابزار آلات مدرن و ماشینهای کشاورزی انجام داد، از طرف دیگر شهرداری و جنگلبانی برای بهداشت و حفظ محیط زیست محدودیتهایی برای پرورش دام و طیور در نظر گرفته اند، از جمله علل مهاجرت اهالی میگون به تهران است.

اینها همه مهاجرتهای فصلی است. مهاجرتهای دائمی از میگون وجود ندارد. از جمله دلایل آن هم این است که همه در میگون صاحبان نسق و ریشه فامیلی دارند و همین عامل باعث می شود که افراد بومی نتوانند این محل را برای همیشه ترک کنند.

نژاد و طوایف

بیشتر نژاد مردم میگون از تیره طبری و مازندرانی هستند. در واقع رودبارقصران و لواسانات و همچنین دامنه های جنوبی توچال و شمال شمیران سر ریز مازندران هستند. اگرچه در تقسیمات جغرافیایی جزء حوزه استحفاظی تهران محسوب می شود, اما از لحاظ بافت زبانی و نژادی باید مردم این مناطق را جزء لاینفک مازندران محسوب کرد. برخی اعتقاد دارند که مردم میگون از نژاد: ( کرد, ترک, عرب و طبری) هستند. برخی از فامیلیها از جمله سلیمانی, کیارستمی, سالارکیا, شعبانی از منطقه نور و کجور مازندران هستند که در ادوار گذشته به این مناطق روی آوردند. شاید فامیلیهایی همچون الهوردی و ایوبی از نژاد ترک و فامیلیهای کربلایی محمدی و محمدی از نژاد کرد یا لر باشند. سادات هم ریشه در عرب دارند. در گذشته افراد با نام پدر و بعضاً میگونی به عنوان فامیلی اطلاق می شد. فامیلیهای امروزی بیشتر از دوران پهلوی دوم شکل گرفته است.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون (زمین شناسی و گسل)

زمین شناسی

زمین شناسی از جمله دانشهایی است که انسان را با دنیای جنس زمین آشنا می کند. در این آشنایی انسان می فهمد که هر زمین برای چه کاری مناسب است. یکی از کارهایی که انسانها روی زمین انجام می دهند ساخت خانه است. خانه هایی که با عشق و امید هزینه و ساخته می شوند تا برای امنیت و آرامش انسان کارایی داشته باشد. مکانی که انسان پس از یک دوره کار و تلاش، دمی در آن به استراحت پرداخته و با اهل خانه اش به گفتگو می نشیند. نود درصد انسانها در تمامی عمرشان یکبار صاحب خانه می شوند. خانه همانند ماشین و دیگر ابزارهای مادی نیستند که مکرر تعویض، تبدیل و یا تغییر کند. بیشتر انسانها یکبار در عمرشان صاحب خانه می شوند و بیشتر انسانها هم در تمامی عمرشان فقط در یک خانه زندگی می کنند و بیشترین آرامش و امنیت هم در خانه برقرار می شود. حال اگر ندانیم در چه زمینی خانه می سازیم، جای بسی تاسف است. معمولاً انسانها از اموالشان به درستی مراقبت می کنند؛ پس هنگامی که برای خرید یا ساخت خانه ای می خواهیم هزینه کنیم، باید تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار بدهیم. آیا زمینی که روی آن خانه می سازیم، از هر لحاظ دارای امنیت است؟ با توجه به اینکه ایران روی کمربند زلزله قرار دارد، باید توجه داشته باشیم تا زمین مورد نظر از لحاظ استحکام مشکلی نداشته باشد و همچنین مصالح و نقشه ای که برای ساخت خانه تهیه می کنیم، قابل قبول بوده تا با کوچکترین حرکات زمین آسیب پذیر نشود. در ذیل برای آگاهی از جنس زمین و گسل های احتمالی مطالبی از منابع مختلف جمع آوری گردید تا بیشتر مورد مطالعه قرار بگیرد.

"در کتاب قصران که اطلاعاتی برگرفته از اساتید فنّ زمین شناسی را ذکر می کند؛ در باره ی "تشکیلات باروت" در دوره پره کامبرین چنین آمده: " پهنه ایران در عهد نخستین زمین شناسی دریای عظیم "تتیس" در میان داشت، قدیمی ترین زمانی که در قصران شمالی یا دره جاجرود شناخته شده به قسمت انتهایی دوره ی"پره کامبرین" یعنی به 570 تا 1200 میلیون سال قبل تعلق دارد... . نمونه ی مشخص آن در منطقه ی زایگان و شمال میگون قابل مشاهده است. در دوره های "الیگوسن" و "میوسن" دریا جز در مناطق بسیار محدودی "منطقه میگون" در جای دیگر نفوذ نداشت." (به قلم سید ابوالقاسم میر محمد میگونی در کتاب حماسه میگون و هشت سال دفاع مقدس)

"نواحی کوهستانی شمال تهران به قسمتی از کوه های البرز گفته می شود که از مشرق به دره رودخانه جاجرود و از مغرب به دره رودخانه کرج محدود شده است. تشکیل این زمین ها مربوط به دوران سوم بوده است ( دوران سنوزوئیک ) که خود این دوران هم به چندین دور و هر دور به چندین زیر دوره تقسیم می شود. دوران سنوزوئیک به دو دوره ترشیاری ( جدید تر ) و کواترنر ( قدیمی تر ) تقسیم می گردد. دوره ترشیاری به دو قسم بنام نئوژن ( به معنی جدیدتر ) و پالئوژن ( به معنی قدیمی تر ) تقسیم می گردد که خود پالئوژن خود به زیر دور پالئوسن ( قدیمی )،  ائوسن ( جدید )، الیگوسن ( جدید تر ) تقسیم می گردد. همچنین نئوژن هم به دو زیر دور بنام های میوسن ( قدیمی تر ) و پلیوسن( جدید تر ) تقسیم می گردد.

( لازم بذکر است به مجموع دوره های ائوسن و الیگوسن نومولی تیک نیز می گویند)

زمین های کوهستانی شمیرانات در دوره ی الیگوسن در اعماق دریا تشکیل شده و در طول مدت نئوژن کم کم از آب خارج گردیده و به شکل امروزی درآمده، البته به حتم در آن دوران از لحاظ شکل تفاوت هایی  با شکل امروزی خود اثر فرسایش ها کوه های از لحا ظ کلی تغییر شکل پیدا می کنند.

سنگ های این طبقات رسوبات مخصوصی هستند که در این دوره یعنی الیگوسن در ته دریا بصورت لایه های رسوبی تشکیل گردیده اند، ولی فاقد ویژگی مهم سنگ های رسوبی یعنی وجود فسیل می باشد. با وجود این که رسوبات هم دوره ی این طبقات، دارای فسیل هایی نظیر آمونیت و بلمنیت ها هستند.

چگونگی تشکیل لایه های رسوبی:

بر اثر فعالیت های آتشفشانی اعماق دریا در دوران الیگوسن پهنه ای از مواد مذاب قسمی از دریا را فرا گرفت و با گذشت زمان بر تعداد این طبقات افزون گردید و روی هم انباشته شدند تا جایی که قطر بعضی از این طبقات به دو هزار متر می رسد. در ضمن بیشتر یا تمامی موجودات آبزی از بین رفتند ( در همان نواحی )

رنگ این لایه ها اغلب سبز بوده و بخاطر همین نام آنها را طبقات سبز نام نهادند و چون مبدا این سنگ ها مواد آتشفشانی است آنها را توف های آتشفشانی می نامند ( انواع رنگ های مختلف سفید مایل به سبز تا سبز مایل به آبی و سیاه در این طبقات وجود دارد.( منبع: http://zamintabiatvatamadon.persianblog.ir )

"زون البرز: کوههای البرز یک رشته شرقی - غربی نسبتا پیچ و خم دار را شمال ایران و جنوب دریاچه خزر تشکیل می دهد. رشته کوههای البرز خود بخشی از قسمت شمالی کوهزایی آلپ- هیمالیا در آسیای غربی به شمار می آید که از شمال به حوضه فرورفته خزر و از جنوب به فلات مرکزی ایران محدود می شود.

چینه شناسی: بر اساس بررسی های داود زاده و همکاران (1986) در فاصله زمانی پرکامبرین پیشین و پالئوزوئیک زیرین در البرز دو رخساره متفاوت دیده می شود و رخساره های کم عمق تبخیری، دولومیتی و آهکی کم عمق و رخساره رسوبات درازگودال است که رسوبات آواری و تخریبی شدید، رسوباتی از نوع فلیش و آتشفشانهای قلیایی و فوق قلیایی و حتی افیولیت را شامل می شود. واحدهای سنگی در پرکامبرین پسین البرز بیشتر کربناتهای قاره ای مانند سازندهای بایندورو دولومیت سلطانیه و.. هستند ولی در حد بالایی کامبرین پیشین و کامبرین زیرین در البرز واحدهای آواری یا تخریبی قرمز رنگ سازند زاگون و ماسه سنگهای لالون مشاهده می شوند که هر دو نهشته قاره ای بوده واز تخریب توده های گرانیتی و دگرگونی به وجود آمده اند...
کانی زایی
:
 از مهمترین مواد معدنی شناخته شده در این رشته جبال می توان به ذخایر سرب روی، مس، کمی مولیبدن، بوکیست، رسهای نسوز، فسفات رسوبی، ذغال سنگ.لاتریت، منگنز، فلورین، باریت آلونیت، سیلیس و.. اشاره نمود.

البرز را میتوان براساس ویژگی های آن بر سه قسمت تقسیم کرد: 1) البرزشمالی      2) البرز مرکزی          3) البرز جنوبی

که در این مقال ما تنها به بررسی البرز مرکزی خواهیم پرداخت:

ردیف چینه شناسی بخش جنوبی البرز مرکزی مشتمل بر سنگ هایی با ضخامت حدود11000 تا 13000 متر و باسن از پرکامبرین پسین تا کواترنری است. واحدهای سنگی رخ نموده در منطقه مورد مطالعه از قدیم به جدید به اختصار در زیر شرح داده میشوند.

1-سازند سلطانیه کامبرین پرکامبرین : بر روی سازند کهر با ناپیوستگی (unconformity) ردیف ضخیم پرکامبرین پسین کامبرین (2500 متر) قرار گرفته است که از رسوبات الپی نریتیک و یا قاره ای مشتمل بر ماسه سنگ های قرمز، شیل ها، دولومیت ها و مختصری سنگ آهک سازندهای سلطانیه، باروت، زاگون، لالون و میلا تشکیل شده است. سازند سلطانیه (ج.اشتوکلین، اروتنر .م.ح.نبوی،1964) قدیمی ترین واحد سنگی شناخته شده ردیف مزبور در منطقه مورد بررسی است و اگر چه رخنمون های کوچک و غالباً گسله و خرد شده ای از دولومیت های آن در نقشه زمین شناسی چهارگوش تهران با مقیاس ،250:1 :1 و در جنوب روستای مبارک آباد نشان داده شده است ولیکن جدیدا برونزد دیگری در شمال رودهن و نیز شرق روستای آبعلی برداشت شده که گسترش و ضخامت بیش تر (حدودm 200) و ترتیب چینه شناسی بهتری را نشان میدهند و از دولومیت های ریز بلور به رنگ خاکستری روشن ضخیم لایه تا توده ای شکل گاهی چرت دار تشکیل گردیده اند (وحدتی،1376) در منطقه مورد بررسی مرز زیرین این سازند برونزد ندارد، ولی گذر آن در سمت بالا به سازند باروت پیوسته است و با پیدایش اولین لایه متمایز سیلت سنگها و شیل های رنگارنگ سازند باروت مشخص  می گردد. سن سازند سلطانیه را پرکامبرین پسین (وندین) تا کامبرین پیشین تعیین نموده اند.

2- سازند باروت کامبرین: برونزدهای سازند باروت، معمولاً در شمال گسل مشا-فشم ظاهر گردیده ولیکن در برداشت های جدید در جنوب لتیان و شرق روستای آب علی نیز تشخیص داده شده است و غالباً از شیل ها و سیلت سنگ های میکادار قرمز تیره، بنفش و سبز رنگ گاهی دارای درون لایه های آهک متبلور آلگ دار سیاه رنگ و نیز دولومیت های چرت و آلگ حفره دار زرد رنگ تشکیل شده است. بیش ترین گسترش این سازند به شکل هسته یک تاقدیس در منطقه شرق میگون تا زاگون و با ضخامت حدو250 تا 350 قابل متر مشاهده است. در دره روته و نیز رخنمون های شمال افجه و کند بخش تحتانی این سازند دارای دولومیت بیشتری می باشد و از شیل های سبز تیره و یا سیاه متناوب با دولومیت های تیره رنگ ضخیم لایه تا توده ای شکل و دولومیت های آهکی سیاه رنگ تشکیل گردیده و لذا با نشانه و در محدوده ای جداگانه نشان داده شده اند.

مرز بین سازند باورت و سازند زاگون فوقانی، پیوسته و تدریجی است و با نازک تر شدن تدریجی درون لایه های دولومیتی و نیز بیشتر شدن سیلت سنگ های قرمز رنگ مشخص می گردد و بر راس آخرین لایه دولومیتی ضخیم سازند باروت منطبق است. در قسمت شرق تهران، فسیلی در سازند مزبور یافت نشده ولیکن در مناطق شرقی تر، در شمال جابان، فسیلهایی کاملاً متبلور شده اند از طبقات سنگ آهکی سازند باروت توسط آلنباخ (1966) گزارش شده که با فسیل .Biconulites sp (مشخص کامبرین زیرین) قابل مقایسه است. این فسیل در آروه نیز توسط اشتایگر (1966) از طبقات با موقعیت چینه شناسی مشابه بدست آمده است.

3- سازندزاگون (کامبرین زاگون):

برونزدهای سازند زاگون با مشخصاتی ثابت از میگون تا زاگون (ضخامت حدود 450m) و نیز در شمال روستای آردینه (همگی در شمال گسل مشا-فشم)گسترش دارند ولیکن در برداشت های اخیر در جنوب لتیان، جنوب آردینه و شرق روستای آبعلی نیز شناسایی شده اند ولیکن با ضخامت هایی به مراتب کمتر. این سازند در ناحیه برش الگو (روستای زاگون) به چهار عضو به ترتیب از پایین به بالا تقسیم شده است. عضوA (حدود 100m) متشکل است از شیل های آهکی و مارن های رسی نرم قرمز تیره یا بنفش معمولاً خیلی نازک لایه که در نقاط بسیاری به طور محلی دارای درون لایه های خیلی نازک سنگ آهک خاکستری هستند. عضوB (حدود 50m ) با ماسه سنگهای ریز تا متوسط دانه قرمز- بنفش با لایه بندی به ضخامت 60-50 سانتی متر و سیمان کمی آهکی مشخص می گرددعضو C (حدود 160 متر) متشکل است از سیلت سنگ های نرم قرمز تیره میکا دار با لایه بندی به ضخاتم 20-30 سانتی متر که به سمت بالا درون لایه هایی به ضخامت 2-1-1 متری ماسه سنگ صورتی در آن ها ظاهر می شود. عضو D (حدود 120m) با ماسه سنگ های خیلی متراکم صورتی یا سفید با لایه بندی به ضخامت 60-50 سانتی متر مشخص می گردد که متناوب با لایه های نازک سیلت سنگ ها و ماسه سنگ های به رنگ قرمز تیره هستند که ایجاد نوارهای متناوب سفید و قرمز رنگ شاخصی نموده است. سازند زاگون درسمت بالا با پیوستگی تدریجاً تبدیل لالون می گردد ومعمولاً مرز مربوطه در راس بالاترین طبقه سیلت سنگ قرمز رنگ متمایز قرار داده میشود. فسیلی در این سازند یافت نشده ولیکن موقعیت چینه شناسی آن سن کامبرین پیشین را پیشنهاد می نماید.

4-سازندلالون:  ماسه سنگهای قرمز رنگ آرکوزی دانه متوسط سازند لالون بالابندی به ضخامت از 40 تا 80 سانتی متر و با مشخصات سنگ شناسی ثابت و ضخامت حدود 600m در برش الگو در جنوب روستای لالون گسترش وسیعی در سرتاسر منطقه دارد. طبقه بندی متقاطع (کراس بدینگ) به فراوانی دیده می شود. طبق بررسی های میکروسکوپی 70تا 80 % دانه های جور شده ،کوارتز و 10تا 15% فلدسپات میباشد. دانه های چرت، سنگ آتشفشانی بازیک و سنگهای دگرگونه درجه پایین نیز به مقدار کم دیده می شود که در زمینه ای کائولینیتی و قرمز رنگ سرشار از اکسید های آهن قرار گرفته اند. در بخش بالای سازند، یک زون سنگی نرم فرسایش با ضخامت حدود 50 تا 35 m اعداد یا همه فارسی باشند یا همه انگلیسی گسترش یافته که شامل سیلت سنگهای آهکی متناوب با شیل های قرمز، بنفش یا سبز خیلی نازک لایه رنگارنگ می باشد.

در ماسه سنگهای سازند لالون هیچ فسیلی پیدا نشده است. اما در نواحی شرقی تر (شمال سربندان) معمولاً در بخش های بالایی شیلی سیلتی آثار فسیل کروزیانا مشاهده شده و رده پای تریلوبیت مربوط به کامبرین زیرین- میانی و از گروه ردلیچیا پیدا شده است.

5- کوارتزیت کامبرین (سابقا کوارتزیت راس): بر روی بخش شیلی- سیلتی راس سازندلالون، با همبری سنگ شناسی ، ضخامتی در حدود 50m از کوارتزیت و ماسه سنگهای فلدسپات دار خیلی سخت و فشرده کوارتزیتی سفید رنگ بالایه بندی به ضخامت 80 تا 60 سانتی متر قرار گرفته است که سابقا به عنوان کوارتزیت راس و جزئی از سازند لالون تصور می شده اند. ولیکن امروزه تمایل بیشتر بر این است که کوارتزیت های مزبور، پیشرونده و مربوط به قاعده سازند میلا در نظر گرفته شوند.

6- سازندمیلا : از پنج عضو سازند میلادر برش الگو، در میلا کوه دامغان در محدوده نقشه شرق تهران و در رخنمون های جنوب روستاهای روته، زاگون، لالون و آبنیک (آبناک).تنها عضو اول (تحتانی) سازند مزبور با ضخامت حداکثر 150m (دره جاجرود) تشخیص داده شده است.که از مارن متورق دولومیتی زرد رنگ ودولومیت های سیاه رنگ و دولومیتهای آهکی تشکیل شده اند. بین این رسوبات و رسوبات پالئوزئیک بالایی یک وقفه عظیم رسوبی وجود دارد و سازند جیرود با ناپیوستگی روی آنها قرا رگرفته است و در جنوب روته آسرتو قرارگیری سازند فجن بر روی عضو اول را نیز گزارش نموده است.

در شمال آردینه و نیز شمال و شرق مبارک آباد عضو پنجم با ضخامت حدود 100m و متشکل از ماسه سنگ ها و سیلت سنگهای قرمز یا سبز متناوب با شیل های رنگارنگ و اکثرا به رنگ های سیاه یا سبز با ناپیوستگی فرسایشی خفیف disconformity بر روی دولومیت های عضو اول قرار گرفته است. در عضو اول فسیلی یافت نشده است ولیکن این حقیقت که در ناحیه کرمان، تریلوبیت های کامبرین میانی زون Redlichia در بالای کوارتزیت راس سری داهو (سازند لالون) پیدا شده اند. پیشنهاد می نماید که دولومیت های عضو اول ناحیه البرز که جایگاه چینه شناسی مشابهی بر روی کوارتیزیت راس دارند نیز مربوط به کامبرین میانی باشند. عضو دوم نیز بدون فسیل است ولیکن در ناحیه دامغان، حاوی تریلوبیت های گروه Lioparella nd anomosarella و احتمالاً مربوط به راس کامبرین میانی می باشد. فسیل های عضو سوم سن کامبرین پسین را پیشنهاد می نمایند و عضو چهارم شناسایی نشده است. اما این عضو در میلاکوه حاوی تریلوبیت هایی است که دلالت بر آشکوب بالایی کامبرین بالایی دارند.عضو پنجم در البرز مرکزی و نیز میلاکوه فاقد فسیل است اما می تواند مترادف با بخشی از ماسه سنگها و سنگ آهک صورتی رنگ دارای فسیل های اردویسین زیرین سازند لشگرک باشند که در فاصله کوتاهی از علم کوه پیدا شده است. در جنوب لتیان نیز در برداشت های اخیر، بروتردهای دولومیتی به رنگ خاکستری تیره سازند میلا(عضو اول) شناسایی شده است.

7- سازند جیرود: با بیشترین ضخامت (980m) در نواحی در بند تا گرمابدره رخنمون دارد و به چهار عضو به ترتیب از پایین به بالا به شرح مختصر زیر تقسیم شده است:

عضوA:  با ضخامت حدود 140m

عضوB:  ضخامت حدود 220m از سنگهای آهکی سیاه و سرشار از فسیل

عضو C: در نزدیکی دورود وجنوب گرمابدره دارای بیشترین ضخامت (170m) است

عضو D:  ضخامت حدود 300m

8- سازند دورود : در شمال شرق روستای دورود با ضخامت حدود 180m رخنمون دارد و به چهار زون سنگی تقسیم شده است و عمدتاً متشکل است از ماسه سنگ، سیلت سنگ، شیل های قرمز رنگ، گاهی دارای تناوب های سنگ آهک مارنی، کوارتزیت و کنگلومرای کوارتزیتی و در اواسط آن، سنگ آهکهای فزولینیت دار خاکستری رنگ با ضخامت 50M تا 20 دیده می شود. سن سنگهای آهکهای سازند دورود، پرمین پیشین است. ناگفته نماند که در حال حاضر زون سنگی تحتانی را مربوط به سازند دورود نمی دانند.

9- سازند روته : در دره روته با ضخامت 230m عمدتا متشکل از سنگ آهکهای فسیل دار به رنگ خاکستری متوسط ، لایه ای تا توده ای شکل دیده می شود. در طبقات تحتانی و فوقانی سازند روته ، معمولا درون لایه های به ضخامت2M تا 1. سنگ آهن دیده می شود. فون های غنی این سازند، پیشنهاد سن پرمین پسین و بخصوص آشکوب مرغابین و شاید راس آشکوب داروازین را می کند که بیشتر با اواسط پرمین تطبیق دارد.

10- سازند شمشک: جنبش های قوی زمین ساختی رخ داده در اواخر تریاس میانی سبب ظهور منطقه های مثبت خارج از آب گردیده اند که غالباً در لیاس با ناپیوستگی با ردیف ضخیم نهشته های دریا کناری (paralic) سازند شمشک پوشیده شده اند. در ناحیه مورد بررسی این سازند با ضخامت حدود 1000m در برش الگو (شمال گردنه لازم) گسترش وسیعی دارد و آسرتو (1966) در آن چهار زون سنگی ماسه سنگی تحتانی سری شیلی زغال دار تحتانی، ماسه سنگ فوقانی و سری شیلی زغال دار فوقانی تشخیص داده است. برحسب فسیل های جمع آوری شده، آسرتو 3زون سنگی تحتانی را به سن لیاس و چهارمین و بالاترین را به دوگر تحتانی تامیانی نسبت داده است. در زیر سازند شمشک در برخی نقاط منطقه سنگ های آتش فشانی از قبیل آندزیت، دولرمیت،کمی دیوریت، توف سنگی و آذرآواری ها تشخیص داده شده است که در جنوب سرخه حصار ضخامت آن ها به چند ده متر هم می رسد قاعدتاً می بایستی مرتبط با فازهای انبساطی متعاقب رخداد زمین ساختی کیمرین پیشین در اواسط تریاس پسین بوده باشد.

11- سازند آبناک (آبنیک): این واحد سنگی با ضخامت متغیر و حداکثر تا 600m رخساره ای محلی هم عرض و تیره رنگ تر از سازند های دلیچای و لار است که در منطقه مورد بررسی در شمال راندگی و رارود به صورت هم شیب بر روی سازند شمشک ظاهر شده و از پایین به بالا به چهار عضو :

1) سنگ آهک نازک لایه سیاه رنگ

2) دولومیت توده ای شکل زرد روشن

3) سنگ آهک ضخیم لایه خاکستری روشن

4) سنگ آهک میکرایتی ضخیم لایه سیاه رنگ

تقسیم شده است. فسیل های پیدا شده در عضو A سن کالووین را مشخص می سازند. عضوهای بالاتر بی فسیل هستند و برحسب جایگاه چینه شناسی با سازند لار مقایسه گردیده و  به سن مالم دانسته شده اند.

12- کرتاسه بالایی: ارتباطات چینه شناسی ناحیه ای نهشته های کرتا سه بالایی البرز مرکزی تاحددی پیچیده بوده و تاکنون نیز به طور کامل روشن نشده است. تغییر و تبدیل های جانبی فراوان واحدهای سنگی مناطق مختلف در اثر بالا و پایین رفتن شدید حوضه های مربوطه و ناهمزمان بودن مرزهای زیرین و فوقانی واحدها در چنین حوضه هایی سبب بروز مشکلاتی برای مطالعه کنندگان متعدد قبلی در تعیین هم ارزی ها شده است و اضافه بر آن ها در بررسی های فسیل شناسی مربوطه نیز اتفاق نظر وجود ندارد. استمرار جنبش های زمین ساختی در اواسط تا اواخر کرتا سه سبب تشکیل حوضه های شرقی- غربی فروانی شده است که با پشته های (Ridge) در حال خروج از یکدیگر جدا می شده اند و لذا نهشته های کرتا سه بالایی نیز تغییرات زیادی در رخساره و ضخامت نشان میدهند. در منطقه های شمال گسل مشا- فشم، اکثراً سنگ آهک ها و مارن های سنونین مشاهده می شوند و حال آن که به سمت جنوب و در ناحیه شرق تهران (کوه سه پایه) نهشته های ماسه ای- کنگلومرایی نیز با ضخامت تا 1500m گسترش یافته اند و بین دو ناحیه یک پشته وسیع دارای همان جهت گسل مشا- فشم قرار داشته که بر روی آن کرتا سه دیده نشده است.

آسرتو در ناحیه مورد بررسی اش(شمال گسل مشا-فشم) به ترتیب از پایین به بالا چهار واحد تشخیص داده است که به عقیده وی می توانند به عنوان عضوهای یک سازند گرفته شوند. عضو تحتانی  با ضخامت از صفر تا 50 متر تنها در دره پایینی لار گسترش دارد و متشکل است از سنگ آهک های بایو میکرایتی ندولار تخریبی قهوه ای رنگ و در قاعده آن ها طبقات ضخیم لایه کنلگومرای آهکی و برش های زرد،‌ قرمز و قهوه ای رنگ دیده می شود. فسیل های موجود در آن عموماً پیشنهاد سن سنومانین را می نمایند و بالاترین بخش آن با احتمال ممکن است به تورونین زیرین نسبت داده شود. در بالا با ناپیوستگی موازی به توسط سنگ آهکهای میکرایتی خاکستری رنگ واحد بعدی پوشیده شده اند و در دمبک کوه مرز ناپیوستگی فرسایشی به نظر می رسد. عضو دوم  اکثراً در دره لار میانی گسترش یافته (بیشترین ضخامت 400m) و به سمت غرب در دره زاگون کاهش یافته و در دره لالون به صفر می رسد. این واحد از سنگ آهک های پلاژیک میکرایتی فسیل دار صورتی تا خاکستری روشن یکنواخت نازک لایه و میان لایه های برش درون سازندی تشکیل شده است. فسیل های پلانکتون (گلوبوترونکانا) موجود در آن پیشنهاد تورونین بالایی تا سنونین زیرین را می نمایند. بالاترین بخش این واحد معمولاً به طور جانبی تبدیل به سنگ آهک های فسیل دار قرمز رنگ ضخیم لایه عضو بالایی می گردد.

عضو سوم  تنهادر دره آلرم رود، چهل چشمه، فیل زمین و دمبک کوه گسترش یافته است و به سمت غرب به طور جانبی تبدیل به رخساره سنگی عضو دوم می شود. عضو سوم اساساً از سنگ آهک تخریبی فسیل دار قهوه ای رنگ ضخیم لایه تشکیل شده است که غالباً دارای دورن لایه های سنگ آهک های حاوی قلوه های نامنظم چرت قرمز رنگ فراوان هستند و قطعات سوزن ها و صفحات خارپوستان نیز فراوان دیده میشود. این واحد عموما در مقابل فرسایش مقاوم است و در دره آلرم رود با حداکثر ضخامت 300m دیده می شود و در آنجا و نیز کوه چهل چشمه به سمت بالا تبدیل به عضو چهارم می شود. فسیل شاخص در این واحد پیدا نشده و لذا با مشاهدات چینه شناسی سن اواسط سنونین برای آن پیشنهاد شده است. عضو چهارم  در رخنمون های معدودی در دره لار میانی ظاهر شده است و از سنگ آهک های نازک لایه مارنی خاکستری روشن کم فسیل تشکیل شده و اندک قطعات آمونیت ها و نیز فرامینی فرها دلالت برسن مزوزوئیک دارند و جایگاه چینه شناسی آن پشنهاد سنونین بالایی را می نماید. حداکثر ضخامت آن در دره آلرم رود (200m) است و در نقاط دیگر شدیداً فرسوده و حذف شده اند. بر روی این عضو ناپیوستگی زاویه دار مشخص (20-30 درجه اختلاف شیب) سنگ آهک سازند زیارت و یا کنلگومرای سازن فجن قرار گرفته است.

13- سازند فجن (فاجان ): در پایان کرتا سه رشته کوههای البرز تحت تاثیر یک فاز زمین ساختی قوی و جدید (لارامیدین) قرار گرفته که سبب ایجاد ساخت های اصلی رشته و نیز ظهور کامل رشته پالئوزوئیک مرکزی آن شده و فرسایش متعاقب آن سبب تشکیل کنگلو مراهای ضخیم سازند فجن شده است.

نام فجن غالبا بر نهشته های کنلگو مرایی قاره ای پالئوسن- ائوسن دلالت می نماید که با ناپیوستگی زاویه دار مشخص بر روی سطح قطع شده سنگ های از کرتا سه تا کامبرین قرار گرفته و گسترش و ضخامت به شدت متغیری را نشان می دهند. این واحد در جنوب زاگون تا 600m ضخامت دارد و در بعضی نقاط دیگر تا چند متر کاهش یافته و یا بکلی ناپدید شده است و در برش الگو در غرب فجن تا حدود 1500m اندازه گیری شده است.

احتمالاً نهشته های کوهپایه ای مرتبط بافر سایش شدید برجستگی های گسلی ناشی از فاز شدید زمین ساختی لارامیدین هستند. به علت منشا ویژه شان این نهشته های توده ای عدسی شکل نامنظم پراکنده وهمزمان را تشکیل داده اند که در واقع رخساره زمین ساختی (Tectofacies) را بیشتر از مشخصات یک واحد چیزشناسی نشان میدهند. دو رخساره اصلی کنلگو مرایی و یا نرم فرسایش قابل تشخیص است. رخساره کنلگلو مرایی ضخیم لایه توده ای شکل از قلوه ای گرد شده درشت با منشا چندگانه تشکیل شده است.

سازند فجن معمولاً دارای درون لایه ها و دایک های با ترکیب غالباً متوسط است و در برخی نقاط مانند ناحیه شرق بی بی شهربانو تا پارچین، فعالیت های آتشفشانی پالئوسن تا ائوسن شامل سنگ های آندزیتی- داسیتی، الگو مراهای قرمز- بنفش، آذرـ آوارهای و توف ها  گسترش و ضخامت زیادی یافته است. تغییرات جانبی بین انگشتی زیادی بین دو واحد فجن وزیارت دیده می شود و مرز بالایی فجن با زیارت نیز شدیداً ناهمزمان و در برخی نقاط پیوسته است و گاهی طبقات ضخیم گچ بین دو دواحد نیز مشاهده شده است.

1- نهشته های عضو شیل تحتانی سازند کرج: در شمال دارآباد و غرب اوشان و فشم مقداری از نهشته های عضو شیل تحتانی سازند کرج  رخنمون دارد که از شیل های تیره رنگ سیلیسی- آهکی، توفیت و آذر- آواری های تشکیل شده است و سیل های با ترکیب قلیایی و متوسط (میکروگابرو میکرودیوریت) نیز در آنها دیده می شود. رخنمون های هم عرض این واحد در مناطق شرقی نقشه از مقدار زیادی سنگ های آتشفشانی گاهی قلیایی و نیز الگومراوتوف تشکیل شده است.

3-) نهشته های پلیتی (pelitic) خیلی نرم ارزشیل آسارا: در جنوب گسل مشا- فشم از امامه تا لواسان بزرگ نهشته های پلیتی خیلی نرم آهکی هم عرض عضو شیل آسارا و کمی روشن تر از آن با ضخامت 700m رخنمون دارد که اساساً از توف های نازک لایه خاکستری روشن با مقادیر زیاد کربنات، متناوب با مارن ها و مادستون های معمولاً نازک لایه روشن  ساخته شده است و در آن و به خصوص در اطراف افجه درون لایه های اولیوین با زالت و آندزیت نیز دیده شده است. چند ده متر توف های سبز-خاکستری راس این واحد را (تفکیک نشده ) شاید بتوان با عضو توف بالایی سازند کرج مقایسه نمود.

14)سازند قرمز بالایی: بلافاصله در جنوب گسل مشا - فشم نهشته های تخریبی قرمز رنگ به صورت رخنمون های باریکی از دره کرج تا لواسان (بزرگ ) دیده می شوند (M) که به تصور آسرتو، معرف شمالی ترین مرز سازند قرمز(پایینی و بالایی) و بازگشت دریا به رشته اصلی البرز در امتداد چند نوار باریک و کوچک در میوسن است. جایگاه چینه شناسی آنها (قرارگیری ناپیوسته بر روی سازند کرج) و نیز فقدان فسیل های شاخص، نسبت دادن آنها به سازند قرمز پایینی یا بالایی را ممکن نمی سازد. این واحد عمدتاً از مارن ماسه ای قرمز- آجری رنگ نازک لایه و سیلت سنگ متناوب با ماسه سنگ آهکی قرمز رنگ و کنلگلومرای از منشا چند گانه و گاهی کچ تشکیل شده است. در شرق میگون یک سنگ آهک تخریبی قرمز رنگ در قاعده این واحد دیده می شود که سرشار از میلیولید است. ضخامت ظاهر شده سازند در میگون حدود 250m است و رخساره میکروسکپی سنگ آهک میلیولیدار و تطابقات چینه شناسی ناحیه ای سن میوسن را برای این واحد پیشنهاد می نماید.

- سنگ شناسی آذرین منطقه البرز (IGNEOUS ROCKS): رخنمون های نامنظمی از سنگ های آذرین با سن های نه چندان دقیق و ترکیب شیمیایی متفاوت در منطقه مورد بررسی وجود دارد که سنگ های مزوزوئیک و ترشیری را قطع نموده اند و تعدادی از آنها نیازمند بررسی های تفضیلی بیشتری هستند.

 آندزیت، دولریت، و...؟ : رخنمون هایی از آندزیت، دولریت، توف سنگی، آذر- آواری ها و گاهی توده های کوچک دیوریتی در جنوب خجیر، جنوب تماشا و غرب زردآدر دیده می شوند که با جایگاه چینه شناسی نه چندان مشخص وگاهی گسله ، اکثرا در ارتباط با سنگ های ژوراسیک و کرتا سه ظاهر شده اند و احتمالاً می توانند مربوط به دو دوره فعالیت آتش فشانی در تریاس بالایی (قاعده سازند شمشک) و نیز کر تا سه (غالباً در زیر سازند تیزکوه) باشند که هر کدام از رخنمون های مربوطه به تنهایی نیازمند  بررسی های تفصیلی است.

سینیت : در شمال لواسان (بزرگ) و نیز شمال گسل مشا- فشم دو توده (استوک) نفوذی سینتی، توف های سبز عضو توف میانی سازند کرج را قطع نموده و بالا آمده است. اولی توده ای مدور از جنس سینیت سدیم دار بلور درشت می باشد که در چند صدمتری شمال لواسان (بزرگ) ظاهر شده است. دومی که بزرگتر است چند کیلومتر شمالی تر پدیدار شده و متشکل از سنگ های با ترکیب و بافت متفاوت است بخش مرکزی آن از سینیت با بافت گرانولر و دانه درشت تشکیل شده است و سنگ های حاشیه ای شامل سینیت درشت تبلور آلکالن و لوکوسینیت دانه درشت می باشند. این نفوذی ها از ساند کرج که آن را قطع نموده اند، جوان ترند و احتمال داردکه معرف توده های نیمه آتشفشانی مرتبط با آخرین فعالیت های آتشفشانی ائوسن در ناحیه باشند و یا این که هم سن حرکت های اصلی گسل مشا- فشم در مرز میوسن- پلیوسن.

زمین ساخت البرز TECTONIC: منطقه مورد بررسی محل ظهور پدیده های مهم زمینی ساختی است ک از دیر باز مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج به دست آمده همراه با دانسته های جدید، آنچنان حجمی از اطلاعات را فراهم نمود که در این مجال، فرصت توضیح کامل آنها نمی باشد بنابراین کلیاتی از زمین شناسی ساختاری منطقه را به شرح زیر خواهیم داشت:

رشته البرز به شکل کمانی عریض، حاشیه جنوبی فرونشتگی پهناور دریای خزر را تشکیل داده است. اشتوکلین (1974) آن را حاشیه منطقه کوه زایی ایران مرکزی در نظر گرفته است. در بخش غربی البرز، محور ساختمان ها دارای امتداد NW-SE است که کاملاً موازی بخش شمالی راندگی اصلی زاگرس،گسل زنجان و امتدادهای ساختمانی قفقاز کوچک و بزرگ است. از طرف دیگر بخش شرقی آن با محور ساختمان های دارای امتداد تقریباً SW-NE و موازی با گسل بزرگ کویر مشخص می گردد. این دو روند متفاوت ساختاری در البرز مرکزی به هم می رسند که یک محل بحرانی را در رشته کوه البرز به وجود آورده است. جالب توجه آن که دقیقاً در محل تلاقی همین دو امتداد است که آتشفشان بزرگ کواترنری دماوند بر پا شده است. مطالعات جدید وجود سیستم های برجستگی ها (Horst) و فرورفتگی های (Graben) لوزی شکل هم راستا با دو امتداد فوق را مورد تاکید قرارداده و بسیاری از مسائل زمین شناسی البرز مرکزی را مرتبط با آنها می داند. نبودهای عمده رسوبی برروی برخی از برجستگی های قدیمی در فاصله های بسیار کوتاه جانبی، تغییرات شدید رخساره ها و ضخامت های سازندها در مسافت های قلیل و یا قطع شدگی آنها با تنها عامل فرسایش توجیه پذیر نیستند و به نقش حرکات بلوکی قائم و تاثیرات آنها بر شرایط حوضه های رسوبی مربوطه نیز بایستی توجه کافی گردد.

سیمای کلی زمین ساختی منطقه مورد بررسی عمدتاً متشکل از تعدادی گسل ها و چین های رانده شده و یا خوابیده به سمت جنوب، چهارچوب بخش جنوبی البرز مرکزی از شمال به جنوب با چند عنصر مهم ساختاری مشخص می گردد:گسل معکوس کندوان، روراندگی گرمابدر، راندگی مشا- فشم ،گسل معکوس توچال (گسل شمال تهران ) و چین های جبهه ای (Frontal Flexure) نئوژنی فرونشتگی جنوبی.

گسل معکوس کندوان یک گسل اساسی ریشه دار است که تا پی سنگ متبلور پرکامبرین را در بر گرفته و دارای امتداد WNW-ESE و شیب تند به طرف شمال می باشد و دو ناحیه با مشخصات متفاوت ساختاری را در مجاور هم قرار داده است: زون پالئوزوئیک مرکزی در شمال با چین های ملایم و گسل شدگی بلوکی قائم  به توسط این گسل در مجاورت زون ترشیری مرکزی در جنوب با رسوبات شکل پذیر بیشتر و چین های هم شیب (Isoclinal) و روراندگی ها قرار گرفته است. تفاوت های توالی های چینه شناسی مناطق شمال و جنوب این گسل، دلالت بر وجود گسلی قدیمی دارد که حداقل از کرتا سه پیشین فعال بوده و شاید مرتبط با جابجایی های قدیمی پرکامبرین باشد.

گسل رورانده گرمابدره (5 تا 6 کیلومتری شمال گرمابدره) کم وبیش به موازات گسل کندوان است و با شیب کم به سمت شمال، رسوبات شدیداً چین خورده زدن ترشیری مرکزی را در مقابل سازندهای متراکم تر زون پالئوزوئیک- مزوزوئیک جنوبی بالا آورده است. در دره جاجرود مسافت جابجایی (افقی) بیش از 5 کیلومتر برآورد شده است. این گسل پس از عبور از گاجره، احتمالاً در حوالی گچسر، می بایستی به گسل طالقان  بپیوندد و در شرق، از شمال لالون دو شاخه شده و راندگی های وراورد و سفید آب را تشکیل داده و ظاهراً با عبور از زیر آتشفشان دماوند، به سمت شرق امتداد یافته است.

راندگی مشا- فشم (میگون- مشا) یکی دیگر از گسل های اساسی ریشه دار البرز مرکزی است که نزدیک به حداقل 170 کیلومتر از آبیک تا فیروز کوه قابل تعقیب است و رسوبات پرکامبرین بالایی و پالئوزوئیک زون پالوزوئیک مزوزوئیک جنوبی را در مقابل سازندهای شدیداً چین خورده زون ترشیری جنوبی بالا آورده است. شیب سطح گسل از 35تا 70 درجه به سمت شمال متغییر است و لذا در نقاط مختلف می توان آن را گسل معکوس و یا رانده در نظر گرفت. تفاوت رخساره های مهم دو طرف گسل در سنگ های تا به قدمت کامبرین دلالت بر دوره طولانی از جابه جایی ها دارد و به همین دلیل آسرتو آن را گسلی ریشه دار، دارای عمق زیاد و شیب تند در اعماق (گسل های معکوس) در نظر گرفته است. گسل مزبور از امامه تا فشم و میگون و شهرستانک چند شاخه شده و گسل های میگون و آهار از انشعابات آن هستند.

گسل شمال تهران (گسل معکوس توچال) و چین های جبهه ای نئوژنی زون ترشیری جنوبی را از فرونشستگی نئوژن -کواترنری، واقع در جنوب رشته کوه البرز جدا می سازند. گسل شمال تهران با طول بیش از 75 km و امتداد تقریبا W-E شیب متغییر تندی به سمت شمال دارد و از تردیک کرج شروع شده و در حوالی لواسان (بزرگ) به راندگی مشا- فشم می‌پیوندد و باعث بالا آمدن سازندهای ائوسن بر روی کنلگومراهای سازند هزار دره و نیز آبرفت های چین نخورده کواترنری گردیده است. جابجایی اصلی در امتداد این گسل قبل از پلیوسن صورت گرفته ولیکن در شمال تهران، جابجایی پلیوسن- پلئیستو در طول گسلی مشابه آن، دلالت بر جابجایی محلی جزیی در طی کواترنری نیز دارد. ناحیه عبور گسل مزبور گاهی شمال گسل های موازی دیگری نیز هست و در دره حصارک شیب 55 تا 65 درجه و در فرحزاد شیب 70 تا 80 در جه به سمت شمال و حداقل سه گسل به موازات هم مشاهده شده است.

چین های جبهه ای نئوژنی (فرونشستگی جنوبی) با امتداد WNW-ESE (هم امتداد با البرز غربی) مرز با صفحه فرونشته کویر وحوضه ساختاری اولیگو میوسن قم است ولیکن بررسی کنندگان مختلف درباره آن اتفاق نظر ندارند. برخی آن را دنباله و جزیی از البرز (آنتی البرز) دانسته و این در حالی است که در این بخش واحدهایی ازقبیل سازند قرمز پایینی، سازند قم و سازند قرمز بالایی خاص ایران مرکزی و با همان اسامی بر روی واحدهای شاخص البرز از قبیل سازندهای کند، کرج، فجن، غیره ... قرار گرفته اند و در واقع منطقه ای است که در آن شرایط چینه شناسی البرز و ایران مرکزی، تواماً دیده می شود. به هر صورت از مجموعه مطالب گفته شده فوق مشخص می گردد که ساختار کلی البرز مرکزی سبب شده است که سنگ های پرکامبرین از اعماقی نه چندان شناخته شده در زیر دشت کویر، از شمال به جنوب، در چند گام بزرگ، در اثر گسل های کندوان، گرمابدر، مشا- فشم و توچال (گسل شمال تهران) تا ارتفاع حدود 3 تا 4 هزار متر بالای سطح دریا بالا رفته است.

نگاهی دیگر به Tectonic محدوده البرز (باتمرکز بر تهران): بر اساس نظر اشتوکلین (stockin-1974) ناحیه البرز حاشیه منطقه کوهزایی ایران مرکزی است و توسط گسل های مهمی که بیشتر به موازات راستای کلی کوههای البرز هستند، به 6 منطقه ساختمانی تقسیم می شوند. محدوده البرز شامل تاقدیسهای فشرده همراه با ناودیس های باز با راستای محوریSEE-NWW است و آنرا می توان مجموعه ای از چند ورقه نپ (Neppe) دانست که براثر حرکات کوهزایی از شمال شرق به جنوب غرب حرکت کرده اند و در همین جهت نیز بطور کلی جوانتر می شوند (سن فعالیت ورقه نپ جوانتر می شود) در محدوده کوچکتر کرج - سولقان چین های مکرر به وجود آمده و نقش بندی قلاب مانند (Hook pattern) ایجاد شده است. با توجه به ویژگیهای لیتولوژیکی و ساختمانی محدوده البرز خود به سه محدوده کوچکتر بنام های محدوده کوچکتر کرج - سولقان، توچال و میگون که هر یک ورقه ای از نپ را تشکیل داده اند تقسیم می شوند. گسل های اصلی و بیشتر تراستی آنها را از یکدیگر جدا نموده است گسل های اصلی محدوده البرز (در قسمت رودبارقصران) به شرح زیر است:

-گسله وارونه آهار: این گسله قسمتی از گسله مشا - فشم را تشکیل داده است که با طولی در حدود 400km از جنوب غربی شاهرود در شرق، تا‌‌ آبیک در غرب ادامه یافته است و شیبی در حدود 70-35   درجه به سمت شمال دارد. قسمتی از این گسله در ناحیه شمال شرقی ورقه دیده می شود که بیشتر در امتدادNWW-SEEبوده و شامل سه شاخه است و گسله ای که از آهار می گذرد، مرز محدوده کوچکتر میگون و محدوده توچال مورد نظر قرا رگرفته است.

ویژگی های محدوده کوچکتر توچال: بین گسله وارون آهار- (قسمتی از گسل مشا- فشم) و گسل معکوس امامزاده داود قراردارد. در این ناحیه ائوسن زیرین تا میانی گسترش وسیعی دارد و شامل فعالیت های متعدد آتشفشانی زیردریایی با ترکیب بازیک و دایک های داسیتی و دیابازی و توف های ریوداسیتی و توف های سبز و شیل های سیاهرنگ است. توده های نیمه ژرفی و دایک های بازیک مخصوصا درحوالی منظریه (شمال تهران) گسترش دارند. ارتفاعات توچال به صورت ناودیس به راستای محوری NWW-SEE است که در بخش مرکزی شامل توفهای سبز رنگ ستبر لایه ائوسن میانی است. در قسمت شمال شرقی این ناحیه، تاقدیسی با محوری به موازات محور ناودیس توچال وجود دارد که در تناوب شیل های سیاه رنگ، توف سبز بهمراه سنگهای نفوذی نیمه ژرفی بازیک مشاهده می شود. در دامنه جنوبی ارتفاعات توچال، تاقدیس امامزاده داود- در بند قرار دارد که در هسته آن سنگهای آتشفشانی ا ئوسن زیرین برونزد بیشتری دارند.

ویژگی های محدوده کوچکتر میگون: این محدوده توسط گسله وارون آهار از محدوده کوچکتر توچال جدا می گردد. در این قسمت میزان فعالیت های آتشفشانی بسیار کم است و از ضخامت نهشته های ائوسن کاسته می گردد. ائوسن زیرین (آشکوب ایپرزین) در این ناحیه گسترش دارد و در محیط کم ژرفا و تبخیری تشکیل یافته که شامل کنلگومرا و ماسه سنگ قرمز رنگ، گچ و سنگ آهک است و بر روی آنها واحدهای ائوسن زیرین میانی شامل تناوبی از توف های سبز، شیل و ماسه همراه با میان لایه های سنگ آهک قرار گرفته است. شمال شرقی این ناحیه سازندهای قدیمی پالئوزوئیک و مزوزوئیک در راستای گسله تراستی بر روی سازندهای ائوسن رانده شده اند.

توالیهای تریاس بالا - ژوراسیک میانی استان از نوع نهشته های شیلی- سنگ ماسه ای زغالدار (سازند شمشک) است که به ویژه در حاشیه شمالی استان (شمشک-گاجره) لایه های ذغالی کارپذیر دارد.

در تکامل ساختاری بخش البرز، راندگیهای استان تهران، اثر در خور توجهی دارند. به گونه ای که بخشی از چین خوردگی ناحیه مدیون عملکرد گسل های راندگی است. راندگی های مورد نظر از دو نسل متفاوت اند و در اثر عملکرد آنها ورقه های گوناگون به مقدار متفاوت به سمت جنوب حرکت کرده اند که از آن جمله می توان به راندگی مشا - فشم (راندگی اصلی جنوبی) و راندگی شمال تهران(حد ارتفاعات البرز و دشت تهران) اشاره کرد. وجودگسل های کاری همراه با وقوع زمین لرزه های تاریخی و دستگاهی، حاکی از این است که توان لرزه خیزی استان تهران بالا می باشد.

نقش گسله شمال تهران در تکوین حوضه های رسوبی البرز مرکزی و ایران مرکزی در محدوده تهران: گستره مورد بررسی بخشی از سیستم آلپی محسوب می شود که در شمال ایران بین ایران مرکزی و البرز مرکزی قرارگرفته است. در بخش جنوبی البرز مرکزی سازوکار گسله ها راندگی با شیب به سمت شمال است. در ارتباط با گسله های راندگی اولیه، گسله های ثانویه به وجود آمده اند که به گمان در ژرفا به گسله اصلی مرتبط اند و از آن منشعب شده اند. این گسله ها بر اساس نوع ارتباطی که با یکدیگر دارند، یعنی موازی یا زاویه دار، به انواع سنتتیک و آنتی تتیک تقسیم می شود. پالئوسن به گمان زمان شروع مقدمات به وجود آمدن گسله شمال تهران، به صورت ثانوی، از گسله مشا- فشم به شمار آورد. گسله شمال تهران به صورت گسله فعال کم و بیش مربوطه به ائوسن الیگوسن است که با اختلاف بلندی میان حوضه البرز جنوبی و بخش شمالی حوضه ایران مرکزی همراه بوده است.

ارتباط آن با گسله مشا- فشم زاویه دار یا گاهی گوه ای است. از این رو حد فاصل دو گسله حوضه امتداد  لغز و در بخش جنوبی گسله شمال تهران حوضه مقدم بر چین خوردگی به وجود آمده است و از آن زمان تاکنون هر یک از حوضه ها متناسب با فعالیت گسله شمال تهران، مراحل تکاملی خودرا پشت سر گذارده اند.

نگاهی به تکتونیک البرز با تمرکز بردماوند:

- جنبشهای سمیرین cimmerian orogeny که خود شامل دوکوهزایی بشرح زیر است:

- زمین شناسی اقتصادی محدوده تهران:

- کانیهای غیرفلزی

فسفات: در پیرامون جیرود واقع در شمال شرقی محدوده لایه های فسفات دارد سازند جیرود که شامل شیل و ماسه سنگ و سنگ آهک همراه با فعالیت آتشفشانی است، وجود داردکه ذخیره در خور ملاحظه ای دارد و توسط سازمان زمین شناسی مورد اکتشاف قرار گرفته است.

سنگ گچ: در واحد که متعلق به ائوسن زیرین (ypresian) است لایه های مختلف سنگ گچ وجود دارد و بهره بردار آنها معدن گچ آهار است. در شمال غرب میگون نیز عدسی های کوچکی از سنگ گچ وجود دارد که احتمالاً ذخیره در خور توجهی ندارند.

سنگهای ساختمانی: در شمال شرقی ورقه و در حوالی جیرود و میگون (از جمله معدن زکا) ماسه سنگهای سازند لالون به عنوان سنگ ساختمانی استخراج می گردد.

در شمال فرحزاد و بین کرج و تهران مخصوصا توفهای سبز رنگ، به عنوان سنگ ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرد . سنگهای موترودیوریتی- مونزو گابروئی توده نفوذی نیز که بافت دانه ای و برخی مواد پرفیری دارند سنگهای ساختمانی مناسبی بنظر می رسند[4].

سیلیس sio2: ماسه سنگ ارکوزی سفید رنگ در شمال شرقی ناحیه در حوالی جیرود بروتر دارد و در حال حاضر به عنوان سنگ ساختمانی استخراج می شود، ولی از آنجائیکه در صد آهن سنگ بسیار کم و مقدار سیلیس زیاد است سنگ مناسبی جهت صنعت شیشه سازی بوده و همچنین توف های ریودایستی نیز که در حوالی امامزاده داود گسترش دارند نیز ترکیب شیمیایی مناسبی جهت شیشه سازی نشان میدهند.

- زمین شناسی اقتصادی ناحیه شرق تهران: چندین لایه فسفاتی در عضو A سازند جیرود به توسط سازمان زمین شناسی مورد اکتشاف قرار گرفته است که در اطراف جیرود در حال استخراجند. زغال سنگ به وفور در معادن خاتون برگاه شمال گرمابدر و شمال لالون تا روستای شمشک از زمان های گذشته استخراج می‌شده است معادن گچ منطقه غالباً در ارتباط با سازندهای فجن و زیارت و نیز کند هستند.

رگه هایی از باریت (سولفات باریم) در جنوب خشکه لار و نیز شمال شرق جورد وجود دارد. در کوه بی بی شهر بانو در قاعده تریاس خاک نسوز از زمان های گذشته استخراج می شده است و نیز در شمال مبارک آباد حد فاصل سازندهای مبارک والیکا نهشته های برجای مانده لاتریتی گزارش شده است. دولومیت در سازندهای سلطانیه میلا و الیکا به فراوانی موجود است. سازندهای سنگ آهکی از قبیل مبارک، لار، تیزکوه و سنگ آهک های کرتا سه بالایی برای آهک پزی، کارخانه سیمان و سنگ های ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند. در شمال شرقی قصر فیروزه در دولومیت های سازند الیکا اکسید آهن حاصل از تزریق توده نفوذی دیده میشود و کربنات های سازنده مزبور تبدیل به مرمر شده اند که با گرانیت برای تمامی ساختمان ها کاربرد دارد. توف های سبز و نیز ماسه سنگ های قرمز سازند لالون در شمال میگون به عنوان سنگ ساختمانی مصرف می شوند. رسوبات تخریبی قرمز رنگ و خیلی ریزدانه آبرفت های جنوب تهران برای آجرپزی مورد استفاده گرفته است. ماسه سنگ های کواتزیتی سفید رنگ (کوارتزیت راس) برای مصارف متعدد شیشه سازی و سیمان سفید و ساختمانی کاربرد دارد. شن و ماسه از آبرفتهای بهم نچشبیده بستر رودخانه ها به وفور برداشت می گردد و جدیداً برخی از انواع توفیت های سازندکرج در کارخانه سیمان مورد مصرف قرار می گیرند.


زمین شناسی اقتصادی ناحیه دماوند: در نقشه البرز مرکزی توسط Allecnbach و R.Steiger آثار معدنی مشخص نشده است بدین و بدلیل اطلاعات ما از اندیسهای معدنی ناحیه بسیار محدود و بشرح زیر است:

- زغال سنگ: در سازند شمشک ذخایر بسیار مناسبی از زغال سنگ وجود دارد که بعنوان نمونه در حد اسک واقع در مسیر هزار دره حوالی روستای شاه بلاغی واقع در بخش جنوبی استخراج میشود.

- پامیس و پامیسیت در دامنه کوه آتشفشانی دماوند و حوالی رینه از واحد که متشکل از خاکسترهای آتشفشانی باترکیب ریولیتی است استخراج می شود پامیس و پامیسیت به رنگ خاکستری روشن و بسیار متخلخل و حاوی ذرات شیشه ای glass shards است. پامیس دانه بندی درشت تری (بزرگتر از mm2-3) نسبت به پامیسیت دارد و هر دو زن مخصوص کمتر از آب دارند. بزرگترین هدف مصرف آنها در تهیه سیمان پوزولن وتهیه قطعات پیش ساخته است.

1-1- زغال سنگ:

عمده ذخایر دارای ارزش اقتصادی زغالسنگ ایران باسن تریاس بالایی، ژوراسیک پایینی و میانی با نام گروه زغال دار شمشک و نای بند( دارای ارزش حرارتی 7500 8500 کیلوکالری بر کیلوگرم برای زغالسنگ های کل شو و س7800-7000  کیلوکالری بر کیلوگرم برای زغال سنگهای حرارتی) می باشن حوضه های زغالی ایران در دوزن ساختاری عمده ایران یعنی البرز و ایران مرکزی گسترش دارند. این حوضه های زغالی اغلب در محیط های زمین ساختی فعال و عموماً ناودیسی تشکیل شده اند. سنگهای در برگیرنده زغال سنگ های این حوضه ها کنگلومرا، ماسه سنگ، شیل، سیلت و ماسه سنگ آهکی است. زغال سنگ های البرز بطور عمده در سازند شمشک و زغال سنگ های ایران مرکزی بطور عمده در سازندهای معادل آن با سن تریاس فوقانی تا ژوراسیک زیرین تشکیل شده اند. رسوبات زغال دار حوضه البرز اغلب از نوع تخریبی هستند رسوبات حوضه ایران مرکزی بیشتر تحت تاثیر رسوبات دریایی قرار گرفته اند.

1-1-1-حوضه زغال دار البرز:

2-1-1-1- پهنه زغال دار البرز مرکزی: پهنه زغال دار البرز مرکزی از خاور به جاده فیروزکوه- قائم شهر و از باختر به جاده چالوس کرج محدود می شود. معادن زغال سنگ این پهنه مربوط به منطقه آلاشت در نزدیکی زیرآب، منطقه گلندرود در نزدیکی روستای بایجان در جاده هزار است ولی در سایر قسمت های این پهنه رخنمون هایی از زغال سنگ در منطقه ساری، آمل (معدن زغال سنگ گرسنگ) تا مناطق مجاور تهران دیده شده است. زغال سنگهای پهنه زغال دار البرز مرکزی اغلب در تریاس بالایی تا ژوراسیک میانی تشکیل شده اند. دراین پهنه تقریباً همه انواع مارک های زغال سنگ های دیده می شوند. مجموع ذخایر قطعی و احتمالی زغال سنگهای پهنه زغال دار البرز مرکزی حدود 630 میلیون تن و ذخایر پیش بینی شده حدود 2 میلیارد تن است. می توان به معادن زغال سنگ: زیرآب، گلیران ،گلندرود وگاجره و اشاره کرد.

1-2-1-1-1 معدن زغال سنگ زیر آب: معدن زیر آب در منطقه زغالدار آلاشت، در مجاورت شهر زیر آب از استان مازندران قراردارد. سنگهای همراه در برگیرنده زغال سنگ های این معدن شیل، ماسه سنگ، ماسه سنگ آهکی و آرژیلی است. سن این واحدهای سنگی از تریاس بالایی تا ژوراسیک زیرین(سازندشمشک) تغییر می کند. زغال سنگ معدن زیر آب از نظر طبقه بندی تجاری اغلب در گروه زغال سنگهای گازدار چرب و کک شو قرار می گیرند. استخراج زغال سنگ در این معدن به صورت زیرزمینی انجام میشود. ذخیره قطعی معدن زغال سنگ زیر آب حدود 34 میلیون تن است که سالانه حدود 600 هزار تن آن استخراج می شود.

منطقه فیروزکوه (ناحیه خسروان): در این یال یکسری واحدهای جدید داریم. در فاصله نزدیک با طاقدیس آیینه ورزان و درناحیه خسروان هستیم.  به سمت شمال و شمال غرب ادامه دارد. لایه ها در قسمت ها برگشته است. سن آن ژوراسیک بالایی است (سازندلار) اگر به سن ژوراسیک میانی باشد (دلیچای) و اگر به سن ژوراسیک پایین باشد <- (شمشک یا لیاس)

به سمت هسته طاقدیس (قدیمی تر) می رویم. به سمت شمال که پیش می رویم باید به دلیچای و شمشک که قدیمی ترند برسیم. در جاهایی که بازالت داریم بلورها فاین گرین یا ریزبلور هستند. رگه های سفید کلیستی و کربنات مس مالاکیتی (سبزرنگ ) داریم که به حالت جانشینی در سنگها قرار گرفته اند.

لواسان بزرگ، برگ جهان، افجه- کند بالا، امامه- فشم- میگون تمام این روستاها در زون گسل مشا هستند. 

(مطالب جلسه یکم تا چهارم و ششم و هفتم چون مربوط به این منطقه نبود حذف گردید.)

جلسه پنجم:

ایستگاه LA.s.1: از طریق لشکرگ آمدیم فشم به بعد به سمت زاگون بعد هم می رویم به سمت روستایی به نام لالون. وقفه تیپ سازنده لالون و زاگون هم در این منطقه است. ساختار اینجا طاقدیس است و یال شمالی آن گسلیده شده و تکه تکه است.

هسته طاقدیس در زاگون است و امتداد آن شرقی غربی است. مسیرها عمود بر امتداد و به سمت یال و شمالی- جنوبی ) است. قدیمی ترین سازند در هسته طاقدیس سازند باروت است که رخنمون کوچکی دارد و بعد هم زاگون ماالان در بخش بالایی سازند زاگون هستیم. در سازند لالون به سمت بالا به سمت بالا یعنی به سمت تاپ کوارتزیت میزان si بیشتر می شود تاپ کوارتزیت عملا یک kee bed (کلید لایه) است که می توان توسط آن لایه را تشخیص داد.

جلسه هشتم: منطقه ما شمال روستای روته و روی یال شمال طاقدیس گرمابدره است. هسته طاقدیس روته از سازند باروت است که خیلی تکتونیزه و چین خورده و گسلیده است. در قسمت شمال به سازند زاگون می رسیم. سمت چپ و روبرو هم سازند زاگون (سیلت استونی و سنت استونی نرم فرسا) است. سازند لالون صخره ساز است. آبراهه روبرو را باید به صورت گسلی در نظر بگیریم که شیب آن به سمت شمال است. واد که نباتی شروع می شود که لایه بندی خوبی دارد و تا خط الراس ادامه می یابد. در این سکشن به الیکا می رسیم.

بخش ارغوانی رنگ <= زاگون

به سمت شمال سن لایه ها جوانتر می شود. اینجا مقطع تیپ روته هم هست. ما تا جیرود در اینجا نداریم.

باند کر نباته <-- با احتیاط مبارک

باند قرمز <-- روته

باند بعدی که مسیو است <-- الیکا

ایستگاه

قسمت کربناته تیره <-- مبارک

بخش روشن کوارتزیتی <-- ورود

بخش قرمز رنگ <-- بخش ماسه ای دورود

در این ایستگاه مقطع تیپ سازند روته را داریم. در اینجا مرز بین دورود و روته را هم می بینیم. 

«چین های خمشی-گسلشی»

در امتداد گسل ،چین خوردگی حاصل می شود و گسل چین ها را قطع نمی کند (نمی برد)

 در قسمت s وقتی که وارد دره شدیم سنگ آهک و دولومیت های چرتی تیره رنگ که مربوط به سازند باروت است می بینیم.

باروت بسیار تکتونیزه است و چین خورده و گسله می باشد. در یال شمالی سازند زاگون را داریم که در سمت راتش تپه های نرم فرسا قابل رویت است. سازند زاگون را در روبرو  به رنگ ارغوانی می بینیم و واریزه ها را به رنگ قرمز زاگون از سیلت استون و sand ston تشکیل شده و از لحاظ مورفولوژی نرم فرسات و دره ساز نیست.

لالون دره ساز است. بقیه واحدها دیده نمی شود و  بصورت تکتونیزه است. در روبرو یک گسله داریم درکنار آبراهه که شیبش به سمت N است. بخش کربناته که شروع می شود کاملاً به صورت تکتونیزه است و یک بخش کاملاً چین خورده هم دارد. این زون گسله تا خط الراس هم ادامه دارد و دراین ناحیه لایه بندی خوبی را شاهد هستیم.

باند کربناته تا خط الراس هم کشیده شد.

بخش کربناته را می توان باروت در نظر گرفت. بخش ارغوانی را کلاً  زاگون در نظر می گیریم. لابندی و آبراهه ها نشان دهنده واحد گسله است. هر چه به سمت N می رویم سن لایه ها جوانتر می شود. در اینجا تیپ سازند روته را هم داریم. بخاطر وضعیت ساختاری تا سازند جیرود را نداریم. راندگی ها باعث حذف شدن لایه ها شده است. کربنات های تیره رنگ را مبارک در نظر می گیریم. باند قرمز رنگ رویی آن را جیرود و بالای آن را روته در نظر می گیریم. پشت آن میلا قرار دارد.

بخش روشن کوارتزی دورود است که تا باند قرمز ماسه سنگی ادامه دارد. سازند ورقه تا خط الراس هم ادامه دارد. مرز بین دورود وروته را داریم. باید توجه داشت که در گسل های تراستی شیبها به یک سمت کم میشود. تمام سازند به سمت S رانده می شود. یک تراست روی آنرا محدود می سازد که در واقع تراست چپ است و به صورت لیفتیک یا قاشقی می باشد، شیبش یکسان نیست. مثلاً ابتدا است بعد شیبش کم میشود تا افقی می شود. وقتی که به سطح افق رسید نامش را دکلومنت گویند. در واقع به صورت یک واحد نابرجا حرکت می کند. در قسمت پایین تر چین ها به هم ریخته شده و سه گسل آنها را بریده است. گسل وسطی کاملاً شارپ است. لایه های بالایی کاملاً مچاله شده در واقع سطوح لایه بند ی به حالت سطوح لغزش عمل می کند.

ما گسلهایی داریم به صورت interbeded یا موازی لایه بندی در قسمت پشتی به سمت بالا باز هم لایه بندی هایی را می بینیم که توسط یک سری گسل با شیب بر عکس به سمت N قطع شده اند. در بعضی قسمت ها شیب بر عکس می شود که به آن پس راندگی یا Back trast می گوییم. در این قسمت یک سیستم چین خوردگی داریم که کاملاً جدا است. یک تاقدیس و ناودیس هم داریم.

Hanging ball fould : هنگامی که گسل خوردگی داریم به خاطر کوچک شدگی وجمع شدگی، چین خوردگی خواهیم داشت که به این چین ها، چین ها فرادیواره می گوییم. (در امامزاده داود، شیب این چین ها تغییر کرده و به صورت افقی در آمده است)

شکستگی انشلون  نردبانی: در اثر فشار حرکت به وجود می آید. بلوک بالا به سمت پایین و پایین به سمت بالا حرکت می کند. در این نواحی شکستگی های مزدوج هم داریم. در جهت 6 هم یک سری شکستگی داریم. در کانجو گیت ها هم یک سری شکستگی های باز شده داریم که با زاویه 30 رشد می کنند. بین روته و نسن و الیکا یک باند قرمز رنگ داریم که در واقع افق لاتریتی می باشد. که اگر حاوی AL زیاد باشد، (منبع: مقالات رایگان زمین شناسی و جغرافیا http://www.dociran.com پایان نامه زمین شناسی)

گسل

گسل‌های عمده در کشور و تهران در چه مناطقی پراکنده است؟

با توجه به موقعیت ژئوفیزیکی خاص کشور، در اغلب مناطق کشور و مناطق دارای تمرکز جمعیت گسل‌های فعال و عمده وجود دارد. عمده گسل‌های با فعال شهر تهران نیز شامل گسل شمال تهران، گسل مشا - فشم، گسل شمال ری، جنوب ری، گسل ایوانکی، گسل گرمسار، گسل فیروز کوه و گسل کهریزک است که امکان لرزه خیزی دارند. منبع: همشهری

از میان بسیاری از گسل های فعال در منطقه، احتمال فعال شدن سه گسل "مشا"، "شمال تهران" و گسل "جنوب ری" تشخیص داده شد.

گسل "مشا" که حدود ۲۰۰ کیلومتر طول دارد، از گسل های اساسی البرز مرکزی است که در شمال تهران قرار گرفته است. این گسل از حاشیه رشته کوه در غرب به سوی شرق البرز گسترش می یابد. گسل شمال تهران در دامنه رشته کوه البرز با طول حدود ۹۰ کیلومتر قرار دارد و از "کن" تا "لشگرک" ادامه دارد. این گسل در لشگرک به گسل "مشا" فشم می پیوندد. گسل های جنوب و شمال ری نیز از شاخص ترین گسل ها در دشت های جنوبی تهران هستند و حدود ۲۰ کیلومتر طول دارند.

مطالعات "جایکا" بر پایه مطالعات و تحقیقات انجام شده بر روی گسل های عمده تهران و اسناد تاریخی زلزله هایی که از سال ۷۴۳ میلادی در تهران واقع شد، انجام شد. این گروه سه سناریو در زمینه فعال شدن سه گسل اصلی شهر تهران و یک سناریو برای فعال شدن گسل های پنهان در زیر لایه های رسوبی شهر تهران ارائه می دهد. به این ترتیب، چهار مدلی که برای سناریو زلزله ها در نظر گرفته شد شامل مدل گسل "ری"، مدل گسل "شمال تهران"، مدل گسل "مشا" و مدل شناور است.

شدت زلزله احتمال تهران در سه گسل آن
بر این اساس، در سناریوی زلزله مدل گسل ری، منطقه جنوبی شهر شدت زلزله ۹ و منطقه شمالی آن شدت زلزله بین ۷ تا ۸ را احساس خواهند کرد. در مدل گسل شمال تهران شدت زلزله در بخش شمالی شهر به ۹ و در بخش جنوبی آن به ۷ می رسد و بخش بزرگی از شهر شدت زلزله ۸ را تجربه خواهند کرد. در مدل گسل مشا در قسمت بزرگی از شهر، زلزله ای با شدت ۷ احساس خواهد شد. در مدل شناور نیز بخش اعظم شهر شدت زلزله ۸ و چندین قسمت نیز شدت زلزله ۹ را تجربه خواهند کرد.

سقف عامل ویرانی در زلزله
دکتر بهرام عکاشه رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد در گفتگو با خبرنگار مهر به تفسیر نتایج تحقیقات مطالعات "جایکا" پرداخت و گفت: این پروژه مطالعاتی طی قراردادی میان شهرداری تهران و سازمان تحقیقات حوادث غیر مترقبه ژاپن یا به اختصار
 GICAکه یک سازمان دولتی است اجرایی شد. زلزله تهران هفت و بیشتر از هفت ریشتر خواهد بود. وی با اشاره به سه سناریوی ذکر شده در این گزارش خاطرنشان کرد: نتایج به دست آمده از این تحقیقات نشان می دهد که انرژی تخلیه شده از گسل مشا فشم به میزان ۸ ریشتر، گسل شمال تهران ۲/۷ ریشتر و گسل ری نزدیک به ۷ ریشتر است.

عکاشه به واحدهای اندازه گیری زلزله اشاره کرد و در این باره توضیح داد: برای سنجش اندازه یک زلزله از درجه ریشتر برای بیان میزان انرژی تخلیه شده از کانون زمین و از درجه "مرکالی" برای بیان میزان تخریب سازه ها روی زمین و برداشت انسانها از زلزله استفاده می شود. درجه مرکالی تا ۱۲ درجه است که درجه ۵ مرکالی به حدی است که انسان را از خواب بیدار می کند، در ۶ درها به هم خورد می شود و از درجه ۷ به بعد در حدی است که باعث تخریب بنا می شود.

رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد با اشاره به اعداد و ارقام اشاره شده در گزارش تحقیقات ژاپن ادامه داد: درجه ۹ مرکالی در صورتی که سازه بتن آرمه با کلاس افقی و قائم باشد به شرط آنکه در بتن میلگرد آجدار به کار برده شود صدمه جزئی می بیند. در غیر این صورت به دلیل عدم اتصال صحیح "شناژ" افقی که سقف را درست می کند، سازه فرو می ریزد و باعث کشته شدن ساکنان می شود چرا که در زلزله سقف است که انسان را می کشد. "(منبع: سایت خبر فارسی http://khabarfarsi.com "عصرایران)