شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

نام کتاب: میگون و حماسه ی هشت سال دفاع مقدس

       میگون و حماسه ی هشت سال دفاع مقدس 

مؤلفان: سعید فهندژی سعدی - صادق ظاهر عرفان

تاریخ انتشار:

انتشارات:

انگیزه انتشار:  

پس از اتمام جنگ تحمیلی و حماسه های دلیرانه مردان و زنان انقلابی کشور، تنها یادگاران بجا مانده از آن دوران، شهدا، جانبازان و خانواده ی معظم آنان بودند. از شهدا تنها لباسها ، وسایل شخصی و وصیت نامه ها بجا مانده بود. خانواده ی محترم آنان هم تنها کسانی بودند که می توانستند راوی خوبی برای شرح زندگی خصوصی و اجتماعی آنها باشند. لذا خیلی دوست داشتم مکانی را برای جمع آوری آثار شهدا و جانبازان رودبار قصران در نظر بگیرم. بعضی از مکانها همچون طبقه ی فوقانی حسینیه میگون را برای این موضوع در نظر گرفتم تا علاوه بر آثار شهدا، نمایشگاهی از ابزار کشاورزی و دامداری و فعالیتهایی که در گذشته وجود داشت و در حال حاضر وجود ندارند جمع آوری نمایم. متأسفانه علیرغم انگیزه ای که در عده ای از دوستان هم وجود داشت موفق به انجام چنین کاری نشدم. چندی بعد با حمایت همه جانبه سردار سید خلیل میر اسماعیلی، موفق شدم زندگی نامه، وصیت نامه و عکس های شهدا و جانبازان میگون و تعدادی از روستاهای رودبار قصران را با همکاری خانواده محترم آنها جمع آوری نمایم. غیر از جمع آوری آثار مربوط به ایثارگران تصمیم داشتم برای تشویق نیروهایی که آثاری از قبیل نقاشی، شعر، مقاله و غیره داشتند، نمونه ای از آثار آنها را نیز در این مجموعه بگنجانم. پس از جمع آوری اطلاعات تصمیم داشتم به همراه تعدادی از نیروهای بسیجی که صاحب نظر بودند سفری به شمال داشته باشم تا در این سفر به نقد و بررسی این کتاب بپردازیم و پس از رفع اشکالات لازم و تأیید صاحب نظران آن را برای چاپ آماده نمایم. متأسفانه این بازنگری صورت نگرفت و این مجموعه را عجولانه برای ویراستاری به جناب آقای صادق ظاهر عرفان که خود از مؤلفین و ستوان وظیفه وزارت دفاع بود سپردم. ایشان در اندک زمانی آن را برای چاپ و نشر فرستاد. پس از چاپ متوجه شدم که اشکالات نگارشی و غیره وجود دارد که مورد انتقاد بعضی از دوستان قرار گرفت. این انتقادات دو دسته ی کلی را شامل می شد. دسته ی اول عده ای از دوستان آگاه و صاحب نظر بودند که انتقادات سازنده ای را مطرح کردند. برای جبران و رفع این نقیصه تصمیم داشتم در جلد دوم این مجموعه اشکالات قبلی را رفع نمایم که تا امروز موفق به چاپ جلد دوم نشدم.بعضی از مطالب و عکسهای شهدا و حضور مردم در صحنه های انقلاب را در وبلاگ شخصی با نام  www.meygoon.blogsky.com   گنجانده ام.  

دسته ی دوم عده ی دیگری بودند که با نگاهی مغرضانه اثر را بررسی کرده  و حب و بغض هایشان را در قالب انتقادات مخرب و ناواردی بیان کردند که این انتقادات قابل قبول نبود. در ضمن این کتاب به عنوان اثری پیشرو و نخستین کتاب در این حوزه می تواند مورد توجه قرار گیرد. درپایان از خانواده ی محترم شهدا، جانبازان و ایثارگران عزیز که مرا در تهیه ی این مجموعه یاری کردند سپاسگزارم.

سیری در زندگی نامه شهید محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر 27محمد رسو

هرچه از شهید و شاهدان عشق در حماسه هشت سال دفاع مقدس بگوییم ،نه تنها زیاده روی نکرده ایم بلکه جادارد تا لایه های پر پیچ وخم این مبارزه توسط صاحبنظران ومتخصصان نظامی شکافته ومورد بازبینی و دقت قرار گیرد تا با تفهیم نقاط قوت وضعف خود ودشمن ، توان نظامی خودمان را بالا ببریم . در هرجنگی دو مسئله بیشتر مورد اهمیت قرار دارد .1-توان نظامی (آمادگی ، تکنیک ،ابزارووسایل جنگی ) 2- مدیریت وانگیزه جنگی  

                                                                            

در ایران از دوره باستان تاکنون همواره انگیزه جنگی برای دفاع از کشور وجود داشت .اما این انگیزه ها در بعضی مواقع به درستی از آن استفاده نمی شد .  در دوران شاهان گذشته ، کشور ما مورد تاخت وتاز قرار داشت . یا به کشور ما هجوم می آوردند یا توسط سرداران ایرانی به کشورهای دیگر حمله ای می شد .به همین دلیل همیشه از یک آمادگی نسبی بر خوردار بودیم ،اما انگیزه مردمی  برای جنگ در بعضی مواقع وجود داشت ودربعضی مواقع وجود نداشت .مبارزه با مسلمانان در دوره یزدگرد ساسانی ونیرو فرستادن برای کمک به صهیونیستها برای مبارزه بالبنانیها در دوره محمد رضاشاه انگیزه مردمی نداشت .اما مبارزه باروسها در دوره عباس میرزا وانقلاب مشروطه انگیزه ملی ومردمی داشت .

وقتی اسلام به ایران وارد شد،ایرانیان تاسی از مکتب قران وپیامبر عظیم الشان را دوست داشتند. چون تشنه عدالت بودند با درس گرفتن ازرفتار امام علی (ع)و حرکت امام حسین(ع)از این خاندان تبعیت می کردند. . صدها سال ایرانیان شیعه در هر وعظ ومنبری که به دست می آوردند صحنه های کربلا وظلم هایی که از طرف بنی امیه وبنی عباس بر خاندان پیامبر وارد شده بود را بر ملا می کردند .می توان گفت که جنگ هشت ساله ایران بهتر ین زمان برای تخلیه بارهای منفی که صدها سال پیکر ما را مثل خوره می خورد باشد .در این جنگ هشت ساله انگیزه مردمی ومدیریت وجود داشت . اما چون درگیر انقلاب بودیم واکثر کشورها هم مارا تحریم نظامی کرده واز قبل هم آمادگی برای جنگ نداشتیم ، نتوانستیم در همان ساعات اولیه چنان ضرب شصتی به صدام وصدامیان بدهیم که تا ابد درسی برای آنان گردد .لذا در این جنگ خیلی از عزیزانمان به شهادت رسیدند .امروزه بزرگان ما وکسانی که سکان دار این نظام هستند باید وصیت نامه شهیدان را خوب حفظ باشند .تخطی از راه امام وشهیدان ظلمی است نابخشودنی و در قاموس فکر ما نمی گنجد.شهید همت از جمله این شهیدان است.

در سال 1386همراه گروه تاریخ آموزش وپرورش ناحیه یک شیراز سفر 3روزه ای  به اصفهان داشتیم .هدف از این سفر آشنایی با بناهای تاریخی دوره صفویه در اصفهان که یک سفر بسیار جالب تفریحی و آموزشی بود .هنگام برگشتن برای نماز وناهار در امامزاده شهرضا توقف کردیم .وضو گرفتیم وبه زیارت امامزاده شهرضا رفتیم ونماز خواندیم .بعد از زیارت ونماز به حیاط امامزاده آمدیم وروی قبور  شهدا قدم می زدیم وبانگاه به چهره نازنین آنها فاتحه ای می خواندیم .اصلا در ذهن من نبود که شهید همت هم در این محل آرمیده است .همینطور که قدم می زدم یک جوانی از من سئوال کرد قبر شهید همت کجاست :من به سرعت گفتم : نمی دانم . بعد از رفتن آن جوان تازه متوجه شدم که او از من چه سوالی کرده بود .در دل گفتم :قبر شهید همت اینجا بود و من خبر نداشتم .کنجکاو شدم تا قبرش ر ا پیدا کنم و فاتحه ای بخوانم تا بی نصیب از آنجا نروم .در جا ایستادم و همان جوان را با چشم تعقیب کردم تا ببینم روی کدام مقبره توقف می کند . بالاخره با همین وضعیت قبر شهید همت را پیدا کردم و بلافاصله به آنجا رفتم و نشستم ومقداری از سوره های قران را که حفظ بودم قرائت کردم .محل قبور شهدا در دست تعمیربود .عده ای کارگر وبنا مشغول بازسازی سطح قبور شهدا وفضاسازی حیاط امامزاده بودند . بر آن شدم تا پیرامون زندگینامه آن شهید والامقام جستجو کنم .موارد زیر روزشمار زندگی ایشان می باشد . 

                                 

23/1/1334- روز تولد ایشان است .هنگامی که در رحم مادر قرار داشت پدر ومادرش به کربلا مشرف شدند .

1352- به پایان رسیدن مقطع دبیرستان وورود به دانشسرای اصفهان برای اینکه ادامه تحصیل بدهد .

1354- بعد از اتمام دانشسرا به خدمت سربازی می رود .در لشکر توپخانه اصفهان مسوولیت آشپزخانه را به عهده داشت .او در خدمت سربازی موفق می شود به مطالعه کتابهای گوناگون بپردازد وباجمعی از دوستان روشنفکر و مذهبی آشنا گردد .

1356- پایان دوره سربازی وخدمت در آموزش وپرورش وانتخاب شغل معلمی که به آن علاقه داشت .او در روستایی مشغول تدریس بود . در همانجا با روحانیون زیادی آشنا می شود .در همانجا بود که با افکار واندیشه های حضرت امام آشنا می شود .سعی می کرد دانش آموزان را با معارف اسلامی آشنا نماید .ارتباطش با حوزه علمیه برقرار می شود واز طریق ساواک اخطلری دریافت می کند .او بدون مصلحت اندیشی سخنرانی می کرد .بطوری که ماموران وی را تحت تعقیب قرار داده بودند .به گونه ای که او شهر به شهر می گشت .فیروزآباد – یاسوج –دوگنبدان و در انتها در اهواز ساکن شد .در بدو انقلاب فکر کرد که باید به موطن اصلیش شهرضا برگردد تا مردم را سازماندهی نماید .از جمله فعالیتهای او در آن دوران عبارت بودند از :

1-شرکت در کمیته انقلاب اسلامی

2- تشکیل سپاه شهرضا به کمک دوتن ازبرادران خود

3- تهیه مکانی برای مقر سپاه

4- انتقال سلاح از شهربانی به سپاه

5- جذب عناصر حزب اللهی در سپاه

6- برخورد با افراد شرور وقاچاقچی

7- سامان بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی

8- بر عهده گرفتن مسوولیت روابط عمومی سپاه

1359- اعزام به کردستان وپاکسازی روستاها از وجود اشراربه فرماندهی او

به دستور فرماندهی کل سپاه ایشان به همراه سردار رشید اسلام حاج احمد متوسلیان ماموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب تیپ محمد رسول الله (ص)را تشکیل بدهند.در عملیات سراسری فتح المبین مسوولیت قسمتی از کل عملیات بر عهده شهید همت بود .موفقیت در عملیات منطقه کوهستانی "شاوریه "مرهون ایثار وتلاش ایشان ودر عملیات بیت المقدس به سمت معاونت تیپ محمدرسول الله (ص)که تلاش گسترده ای در شکستن محاصره جاده شلمچه – خرمشهر انجام وسهم بسزایی در یگان تحت امرش در فتح خرمشهر داشت .

1360- ایشان ازدواج می کنند که حاصل آن دو یادگار به نامهای محمد مهدی ومحمد مصطفی است .

1361- برای کمک رساندن به مردم لبنان حدود 2ماه در جنوب لبنان بود .

23/4/1361- با شروع عملیات در شرق بصره فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول اکرم (ص)را بر عهده داشت .پس از آن در عملیات مسلم بن عقیل ومحرم فرمانده قرارگاه ظفر بود .در عملیات والفجر مسوولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل لشکر 27محمد رسول الله (ص)،لشکر 31عاشورا ،لشکر 5  نصر وتیپ سیدالشهدا بود را بر عهده داشت .سرعت عمل وصلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی ایشان در عملیات والفجر 4و تصرف ارتفاعات کانی مانگاه در آن زمان فراموش نشدنی است .

فهرست عملیاتهایی که شهید همت در آن قرار داشت :

1- عملیات فتح المبین با رمز یازهرا در غرب دزفول وشوش تصرف ارتفاعات منطقه و آزاد سازی بخش وسیعی از جنوب غربی

2- عملیات بیت المقدس با رمزیاعلی بن ابی طالب درغرب کارون وآزادسازی خرمشهر،پادگان حمید،هویزه،خیبر،حسینیه

3- عملیات رمضان با رمزیا صاحب الزمان در شرق بصره ودورکردن آتش دشمن از شهرهای جنوبی کشوروانهدام نیروهای عراق

4- عملیات مسلم بن عقیل بارمزیااباالفضل العباس درغرب سومارو آزاد سازی چندین ارتفاع مرزی وتصرف ارتفاعات مشرف مندلی

5- عملیات محرم بارمزیا زینب(س)در شرهانی-زبیدات وبیات –جنوب شرقی عین خوش که به آزاد سازی جبال حمرین در جنوب دهلران انجامید .

6- عملیات والفجرمقدماتی بارمز یاالله یاالله یاالله در فکه وچزابه که به انهدام نیروهای دشمن انجامید .

7- عملیات والفجر (1)با رمز یاالله یاالله یاالله درشمال غربی فکه که به انهدام دشمن وآزادسازی بخشی ازنوار مرزی انجامید .

8- عملیات والفجر(2)با رمز یاالله یاالله یاالله درحاج عمران که به خارج کردن شهرهای کردنشین از زیرآتش دشمن وآزادسازی ارتفاعات مهم منطقه ومسدود کردن راه ضدانقلاب وتصرف پادگان حاج عمران انجامید .

9- عملیات والفجر (3) بارمزیاالله یاالله یاالله در مهران که به تصرف وتامین زالوآب ،343 ،نمه کلان بوکوچک وبزرگ انجامید .

10- عملیات والفجر(4)بارمزیاالله یاالله یاالله که به آزادی بخشی از میهن اسلامی وارنفاعات مهم منطقه وتصرف پیشرفتگی دشت شیلر ،مسدودکردن راه ضدانقلاب که از راه شیلر انجام می شدوتصرف پادگان پنجوین وگرمک عراق وخارج ساختن مریوان از زیر تیر ودید دشمن

11- عملیات خیبر بارمز یارسول الله (ص)با وسعتی حدود 1180کیلومتر مربع که به تصرف وتامین جزایر مجنون وبخشی از هورالهویزه انجامید .

در عملیات خیبر نیروهای ما با آتش سنگین دشمن روبرو بودند.حاج همت در اثنای این نبرد جملاتی به افراد زیرمجموعه خود ایراد نمود که شنیدنی است .

"برادران امروز مسئله ما مسئله اسلام وحفظ وحراست از حریم قران است .بدون تردید ما همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین (ع)را به دوش کشیم وقداست مکتبمان ،مملکت وناموسمان را پاسداری وحراست کنیم .وباگوشت وخون به حقظ جزیره همت نماییم ،یااینکه پرچم ذلت وتسلیم را در مقابل دشمنان خدا بالا ببریم .و این ننگ وبدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان رواداریم .اطمینان دارم شما طالبان حریت وشرف هستید نه ننگ وبدنامی "

در24اسفند سال 62 در جریان عملیات خیبر حاج همت جلورفته تاوضعیت جبهه را از نزدیک بررسی نماید که گلوله توپی در نزدیکی اش اصابت می کند واین سردار همراه با معاون دلاورش شهید اکبر زجاجی دعوت حق را لبیک می گوید . 

                                                                    یادش شاد وراهش پر رهرو باد

اشعار مربوط به سنگ قبور شهدای میگون

اشعار مربوط به سنگ قبور شهدای میگونی مدفون در میگون

--------------------------------

شهید حسن کربلایی محمد میگونی

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیز که به خون غرقه زعشق وطنی

ای  جوانی  که  در  آزادی  ایران  عزیز

چهره  گلگونی  و خندانی  و خونین  بدنی

سینه  چاک تو را  دید  چو   مادر  خندید

پدرت  گفت  بنازم  که  تو  فرزند  منی

------------------------------

شهید بهروز گشتاسب میگونی

ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد

بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم

به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم

--------------------------

شهید امیرکربلایی محمدی

به راه مکتب ودینم فدا کردم جوانی را

به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را

بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی میرد

ره عشق شهادت را زمولایم علی گیرم

----------------------------

شهید غلامعلی شاهرخ آبادی

آسمان ای آسمان مشکن چنین بال وپرم

بال وپر دیگر چرا ویرانه کردی پیکرم

آنقدر در کشتی عشقت نشینم مادرم

یا به ساحل می رسم یا غرق دریا می شوم

--------------------------

شهید نبی اله لواسانی

بیایید بیایید که گلزار دمیده است

بیایید بیایید که دلدار رسیده است

بیارید به یکبار همه جان وجهان را

به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیده است

بر آن زشت بخندید که او ناز نماید

بر آن یار بگریید که از یار بریده است

چه روزست وچه روزیست چنین رو قیامت

مگر  نامه  اعمال  ز آفاق بریده  است

بگویید دهلها و دگر هیچ مگویید

چه جای دل وعقل است که جان نیز رمیده است

------------------------------

شهید مسلم سلیمان میگونی

رفتی از دیده وداغت به دل ماست هنوز

هر طرف می نگرم روی تو پیداست هنوز

ای خاک تیره پدر ما را عزیز دار

این نور چشم ماست که در بر گرفته ای

-------------------------------

شهید فرهاد کربلایی محمدی

تو ای مادر مکن زاری که من اکنون بسی شادم

نمردم زنده می باشم  بود رنج  تو  در  یادم

همانا  شیر  پاک  تو  مرا   جانباز پرورده

که جان خویش را در راه قران و وطن  دادم

-------------------------

شهید علیرضا کربلایی علیخانی

اساس خلقت جهان عشق است

عشقی جز عشق حسین نیست

--------------------------

شهید ناصر صداقت طلب

به فرمان حقیقت رفتم اندر خاک با شادی

که تا بیرون کشم از قعر ظلمت دین وآزادی

-----------------------------

شهید سید اسماعیل میر اسماعیلی

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیزی که به خون غرقه به عشق وطنی

ای جوانی که در آزادی ایران عزیز

چهره گلگونی وخندانی وخونین بدنی

شرط آن بود که در حجله بختت به سعادت برسی

قسمت این شد که در سنگر اسلام به شهادت برسی

-----------------------------

شهید علی اکبر سالارکیا

ای شهیدی که به خون خفته وگلگون کفنی

ای عزیزی که به خون غرقه به عشق وطنی

ای جوانی که در آزادی ایران عزیز

چهره گلگونی وخندانی وخونین بدنی

شرط آن بود که در حجله بختت به سعادت برسی

قسمت این بود که در سنگر اسلام به شهادت برسی

-------------------------------

شهید یونس کیارستمی

موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند

بیشه دلگیر گیاهان همه خاموشانند

چه بهاری ا ست خدارا که در این دشت ملال

لاله ها  آیینه خون سیاووشانند

آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد

گرمی جام شهادت همه مدهوشانند

باز در مقدم خونین تو ای روح بهار

تا نگویند که از یاد فراموشانند

--------------------------

شهید نعمت الله خوشه ای

باز کن در باغبان من مرد گلچین نیستم

من گلی در دست دارم محتاج هر گل نیستم

گر چه  دور  هر گلی  خار  است  اما

دست من خار نیست چون گل زیستم

بخاک ار چکد  خونماز  قلب پاک

خمینی  خمینی  نویسد  به  خاک

--------------------------------

شهید عباس قربانی

خوشا آنان که در این عرصه خاک

چو خورشیدی درخشیدند ورفتند

خوشا آنان که در  راه   شهادت

به خون خویش غلطیدند ورفتند

----------------------------------

شهید احمد رجبی

ای نازنین برادر با جان برابرم

احمد هنوز رفتن تو نیست باورم

دیدم به چشم خویش تن پر زخون تو

افتاده بود پیکر تو در برابرم

در راه انقلاب چو گردیده ای شهید

این خود یک افتخار بود بهر مادرم

------------------------------

شهید ولی اله ایوبی

طنین نعره ام بر پاست مادر

تفنگم بر زمین تنهاست مادر

غریبانه نمردم در بیابان

سرم بر دامن مولاست مادر

به راه میهن ودینم فدا کردم جوانی را

به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را

بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمی میرد

ره عشق وشهادت را زمولایم علی گیرم

---------------------------

شهید محمد علی ایوبی

ببوسم دستت ای مادرکه پروردی مرا آزاد

بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم

به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم

زندگینامه شهید علیرضا کربلایی علیخانی

                          زندگینامه شهید علیرضا کربلایی علیخانی

مطالب زیر زندگینامه ی شهید علیرضا کربلایی علیخانی می باشد که توسط خواهر شهید دریافت و ثبت شده است.  

                                            بسم رب الشهدا و الصدیقین

زندگینامه شهید علیرضا کربلایی علیخانی:

(السابقون السابقون، اولئک المقربون، فی جنات النعیم...) پیش گرفتگان به ایمان سبقت گیرندگان به بهشتند، آن گروه سابقون مقربان درگاهند. در بهشتهایی که مشتمل بر انواع میوه و نعمت است.  

                     الا ای هموطن نامم اگر خواهی علیم من 

                                         اگر از علت مرگم شوی جویا شهیدم من 

                                            

   شهید علیرضا کربلایی علیخانی در سال 1346 در میگون از توابع بخش رودبار قصران چشم به جهان گشود. او در همان دوران کودکی پسری مظلوم و با وقار بود. احکام مذهبی خود را در همان دوران انجام می داد. بعد از دوران طفولیت راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا اول دبیرستان ادامه داد. چند سالی به خانواده کمک می کرد. در سن 18 سالگی به خدمت مقدس سربازی اعزام و دوران آموزشی را در لشگر77 پیروز خراسان سپری کرد.  

پس از دوران آموزشی به مناطق جنگی کردستان، اندیمشک(دوکوهه) اعزام و به خیل عظیم سربازان اسلام پیوست. در آخرین مرحله به منطقه ی حاجی عمران(کله قندی) اعزام و در عملیات های والفجر مقدماتی یک و دو شرکت داشت. در مردادماه سال 62 برای یافتن پیکر پاک دوست خود شهید ناصر صداقت طلب به منطقه ی حاجی عمران رفت و در همان جا توسط مزدوران دموکرات به اسارت در آمد. پس از چند روز اسارت توسط بمباران به شهادت رسید. در همان ایام مادر شهید در خواب می بیند که دو تابوت به طرف امام زاده سید میر سلیم میگون در حرکت است. همراه تابوت ها سیده ای حرکت می کرد. که مادر شهید پرسید: سیده خانم این تابوت های کیست؟ سیده جواب داد: این تابوت های حضرت علی اکبر و حضرت قاسم است. مادر شهید نظاره ای به تابوت ها کرد و دید که فرزند شهیدش و شهید ناصر صداقت طلب را در همان تابوت ها می بیند، یکمرتبه از خواب بیدار می شود و نماز به جای می آورد. در همان زمان شهادت فرزندش به او الهام می شود. پس از گذشت چند روز خواب مادر به حقیقت پیوست و در تاریخ 13 مرداد ماه 1362 فرزندش به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد . چون محل شهادت علیرضا در ارتفاعات کوه کله قندی بود، پیکر آن شهید و دوستش را توسط اسب به پشت جبهه منتقل کردند و در تاریخ 18 مرداد 1362 پیکر پاک آن شهید و شهید ناصر صداقت طلب را به میگون منتقل و در امامزاده میر سلیم به خاک سپردند. 

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد   

 

والله علیم حکیم

سعید فهندژی سعدی

بدون ذکر منبع شرعاً جایز نیست