شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

حقایقی از قرآن پای منبر حجة الاسلام حدائق(۳)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

والعاقبة التقوی و الیقین، والحمدالله رب العالمین، والصلاة و السلام علی خیر خلقه محمد رسول الله و علی آله

قال الله الحکیم: ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ

انسانهای موفق کسانی هستند که وکیل خودشان را خدا قرار می دهند. اگر هر کس بخواهد به هر چه برسد در پرتو خدا شدنی است. ﴿وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ آنها که به خدا توکل می کنند هرگز شکست نمی خورند. در روایتی پیامبر(ص ) از جبرئیل می پرسند: «ما التوکل علی الله عزوجل ؟ فقال : العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذالک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل .

پیامبر فرمود: توکل برخدای عزوجل چیست ؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد)پس هر گاه بنده چنان باشد برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خداامید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد این همان توکل است در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا" وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده است. پس توکل بر خدا یعنی اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن و هیچگونه اعتماد و تکیه نداشتن و استقلال ندادن به اسباب غیر از مسبب الاسباب یعنی حضرت حق تعالی .

تا مشیعت الهی نباشد منفعت الهی نیست. تا مشیعت الهی نباشد ضرر نیست. تا اراده خدا نباشد کسی نمی تواند به شما نفعی برساند. در جایی اگر رشد کردید نمی گذارید پای حساب خودتان، می گویید:  خدا ! در نظام دنیایی ما هم امتحان می شویم. خدا می تواند حمایت کند تا جلو ضرر گرفته بشود. بعضی ها در اوج تنهایی به دنبال حق می روند. حبیب نجار از آن سوی انطاکیه به دفاع از پیامبر آمد. می گفت ای قوم: تبعیت کنید از انبیاء . بعضی ها بزرگ فامیل هستند، اما در یک مسئله ای که اتفاق می نفتد، نمی توانند از حق دفاع کنند. جرئت نمی کند در دفاع از حق رو در روی نوه خودش بیاستد. آدمهای مفید حق را می گویند، اگر چه به ضرر خودشان هم باشد.

تُربتی پدر مرحوم حاج شیخ حسینعلی راشد، زمانی به اتفاق تعدادی از همراهان به قصد زیارت امام رضا(ع) با یک ماشین حرکت کردند. در بین راه بارش برف باعث شد جاده خطرناک و دید نداشته باشند. راننده از آنها می خواهد شب را در قهوه خانه ای در همان مزدیکی اتراق کنند. به سمت قهوه خانه حرکت می کنند. یکی از آنها وارد قهوه خانه می شود و به سرعت خارج شده و به همراهان می گوید وضع خراب است. می پرسند مگر چه شده است. در جواب می گوید عده ای از جوانها در قهوه خانه هستند و بساط عیش و نوش و تمامی وسایل گناه موجود و دیگر جای ما در اینجا نیست. مرحوم تربتی به آنها می گوید به قهوه خانه می رویم و شب را در آنجا می مانیم. همزمان با اذان مغرب وارد قهوه خانه می شوند. مرحوم تربتی وضو می گیرد و در وسط حیاط با صدای بلند شروع به اذان گفتن می کند. با صدای اذان تعدادی از جوانهایی که برای عیس و نوش نشسته بودند خارج می شوند. با شروع نماز تمامی جوانها از آنجا خارج می شوند. ما باید بدانیم که یک مومن نماز خوان حق است. نه یک شرابخوار و مشهور به فسق و فجور. بعضی اوقات مومنین دچار شک و تردید می شوند. اگر تو حضور نداشته باشی دیگران حاضر می شوند. مشتری بد احوال وارد مغازه می شود. می گویند چیزی نگویی تا مشتری فرار نکند. رزق و روزی از آن خداست. مردی وارد تاکسی مدل پایین می شود. راننده تاکسی نوار یک خواننده زن را گذاشته بود. مسافر با اینکه عجله داشت و می خواست سر ساعت به محل قرار برود، اما به راننده اعتراض کرد. راننده گفت مگر چه اشکالی دارد؟ مسافر جواب داد: شنیدن صدای خواننده زن بر مرد حرام است. راننده گفت: اگر مشکلی دارید پیاده شوید. مرد پیاده می شود. در همان لحظه یک ماشین مدل بالا توقف می کند و از ایشان می خواهد تا سوار ماشین شده و به هر جایی که می خواهد برساند. ضرر و نفع تا خدا نخواهد به کسی نمی رسد. این است معنی توکل که جبرائیل می فرماید. به پیامبر گفتند زیاده روی نکند و مواظب آسیبهای احتمالی که از جانب ابوجهل باشد. پیامبر فرمود: اگر ابوجهل یک تار مو از من گرفت ، شما به پیامبری من شک کنید. به امام رضا(ع) گفته بودند که پدر شما در زندان هارون الرشید است، حداقل شما کمی مدارا کنید. آنها نمی دانستند که آنها فقط به خدا توکل دارند. یکی از مهندسان مومن و با شخصیت که مدیریت یکی از شرکتها را هم به عهده داشت، به مجلس عروسی دعوت شد. در هیاهو و سر و صدا های عروسی وقتی به اذان نزدیک شد، بدون توجه به بقیه وضو ساخت و در گوشه ای از سالن تعدادی از صندلی ها را جابجا کرده و به نماز ایستاد. با دیدن این صحنه تعدادی از مدعوین مومن هم به نماز ایستادند. بعضی ها در انجام کارهای واجب و خدایی  و حق خود خجالت می کشند. کسانی باید خجالت بکشند که در مسیر خدایی نیستند. توکل یعنی به این فرهنگ رسیدن، تا نخواهید و اراده نکنید نمی رسید.

مرحوم مجلسی نقل می کنند: حضرت مسیح با عده ای از حواریون از جایی عبور کرده و به خرابه ای می رسند. در آن خرابه چند تا خشت از طلا وجود داشت. عده ای از همراهان قصد داشتند تا آنها را بردارند. حضرت فرمودند: دست بردارید وقتی وارد شهر شدیم طلای نیکوتری به ما می رسد. وقتی به شهر می رسند، به خانه پیر زنی وارد می شوند. درون خانه جوانی لاغر اندام با چهره ای زرد زندگی می کرد. حضرت از پیر زن پرسید این کیست و چرا لاغر و زرد رنگ و پریشان احوال است؟ پیرزن در جواب گفت: این فرزند من است. پدرش فردی خارکن بود. پس از مرگش تنها یک طناب و یک داس و تبری به ایشان ارث رسید. او هم با این وسایل به صحرا می رفت و با خارکنی هزینه زندگی را تامین می کرد. روزی حرمسرای پادشاه به صحرا می روند و پسرم با یک نگاه عاشق دختر پادشاه می شود.

" زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد"

 از آن روز تا به حال به سر کار نرفته و در گوشه ای از منزل زانوی غم به بغل گرفته، از غذا و خوراک افتاده و مدام به من می گوید که به خاستگاری او بروم. من می دانم که چنین وصلتی محال است به ایشان می گویم که فقط مرگ است که می تواند تو را از این وضعیت رهایی بدهد. حضرت برای اینکه به یارانش بفهماند که طلایی بهتر از آن طلایی که در بین راه دیده اند، وجود دارد، به جوان گفت: صبح به خاستگاری دختر پادشاه برود. گفت: چگونه؟ پیامبر گفت: وارد کاخ می شوید و می گویید که پیامی برای پادشاه دارم و باید فقط به او بگویم. هر چه پادشاه گفت بگو انجام می دهم.  پسر صبح روز بعد به محل کاخ می رود و به نگهبانان می گوید که پیامی برای پادشاه دارم. نگهبانان با کسب اجازه از پادشاه جوان لاغر و رنگ پریده را به حضور شاه می برند. شاه می گوید شما با ما چه کار دارید؟ جوان در جواب می گوید: به خواستگاری دخترتان آمده ام. شاه می گوید: اگی توانستی برایم یک ظرف بزرگ از طلا فراهم کنی دخترم را به عقد تو در می آورم. پسر از کاخ خارج و به نزد حضرت می رود. جریان را برای حضرت تعریف می کند. حضرت به او می گوید: تشتی بیاور و مقداری از ریگ و سنگ و کلوخ داخل حیاط را داخل آن قرار بده. جوان همین کار را می کند. حضرت پارچه ای روس تشت پر از سنگ می گذارد و بعد از چند لحظه قسمتی از پارچه را کنار زده و با تعجب می بینند که تمامی تشت پر از طلا است.

" آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند"

پسر خوشحال می شود. صیح روز بعد با تشتی پر از طلا به کاخ می رود. شاه با دیدن تشت پر از طلا علت را جویا می شود. پسر با اصرار پادشاه آدرس حضرت و چگونگی ماجرا را برای پادشاه تعریف می کند. پادشاه با شناختی که از قبل داشت حضرت را به دربار دعوت می کند و مراسم جشن عروسی برگزار می شود. پادشاه به علت مرضی که داشت از دنیا رفته و چون فرزند پسری نداشت، دامادش را به پادشاهی برمی گزینند.(صبح خارکنی و شب پادشاهی). حضرت برای خارج شدن از آن شهر به پسر(پادشاه) خبر داد. وقتی پسر متوجه شد که حضرت قصر رفتن دارد به نزد ایشان آمده و از ایشان درخواست کرد تا در کنارش بماند. حضرت قبول نکرد. پسر گفت: شما که این همه در نزد خدا ارج و مقام دارید و می توانید چنین کارهای بزرگی انجام دهید، چرا نمی مانید و استفاده نمی کنید. حضرت فرمود: دنیایی که آنقدر وفا ندارد، پادشاهی را یک شبه از تخت به زیر می کشد و جوان خارکنی را یک شبه به پادشاهی می رساند، به این دنیا دل نباید بست. جوان تا این حرف را شنید لباس خارکنی را پوشید و به دنبال حضرت به راه افتاد. به جای پول باید خدای پول را دریافت. به جای مقام، قدرت و باید خدای آنها را دریافت.

امام حسین مظهر توکل است. مدرس در صحن مجلس در جواب رضاخان که گفته بود از من چه می خواهید، در جواب گفت: جان شما را می خواهم. سید مجتبی نواب صفوی وقتی کسروی وارد درشکه شد به طرفش رفت و شروع به تیر اندازی کرد. دو تا تیر زد و تیر سوم گیر کرده بود. درشکه با سرعت حرکت کرد تا از معرکه دور شود آما شهید نواب صفوی به دنبال درشکه می دوید. اگر کس دیگری بود با شلیک اولین تیر پا به فرار می گذاشت.

----------------------

خارج از بحث

امام محمدباقر(ع ) می فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم ؛ هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست نمی خورد.

امام علی (ع ) می فرمایند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب ؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد.

امام رضا(ع ) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله هر کس دوست دارد قوی ترین مردم باش پس باید بر خداتوکل کند.  

امام علی (ع ) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله  ریشه قوت قلب توکل برخداست .

دستاورد توکل :

توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از :
1- قوت قلب 2 – قوت ایمان 3 – رام شدن دشواریها و آسان گشتن اسباب 4 – شکست ناپذیری

مراحل توکل

توکل را می توان بطور کلی بر سه قسم تقسیم کرد:

1 – توکل زبانی 2 – توکل اعتقادی 3 – توکل قلبی

التوکل فی القران

لقد ورد کثیر من الآیات حول صفة التوکل على اللَّه نأتی على نماذج منها:

• دعوة إلى التوکل

﴿وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ﴿... وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ﴾.

• الأنبیاء والصالحون وصفة التوکل

﴿فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا...﴾ ، ﴿رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ﴾.

﴿وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا﴾.

• اللَّه کافٍ للمتوکل علیه

﴿وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾، ﴿وَکَفَى بِاللّهِ وَکِیلاً﴾.

• التوکل على اللَّه لا ینافی إرادة وعزم الإنسان

﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ﴾.

• اللَّه یحب المتوکلین

﴿... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ﴾.

از جمله آیات معروف در این باب، آیه 3 سوره طلاق است، که خداوند در آن این گونه می فرماید: "هرکه بر خدای اعتماد و توکل کند، وی او را بس است".

واژه توکل و مشتقات آن در قرآن کریم
۷۰ مرتبه در ۲۹ سوره و در ۶۱
آیه آمده است که در جدول زیر شرح داده شد.

ردیف
مشتقات توکل
تعداد
سوره
آیه

1
المتوکلون
3
3
یوسف 67 - ابراهیم 12 - الزمر38

2
المتوکلین
1
1
آل عمران 159

3
الوکیل
1
1
آل عمران 173

4
بوکیل
5
4
الانعام 66 و 107 - یونس 108 - الزمر 41 - الشوری 6

5
توکل
7
6
النساء 81 - الانفال 61 - هود 123 - الفرقان 58 - الشعراء 217 -الاحزاب 3 و 48

6
توکلت
7
6
التوبه 129 - بونس 71 - هود 53 و 88 - یوسف 67 - الرعد 30 - الشوری 10

7
توکلنا
4
4
الاعراف 89 - نویس 85 - الممتحنه 4 - الملک 29

8
توکلوا
1
1
یونس 84

9
فتوکل
2
2
آل عمران 159 - النمل 79

10
فتوکلوا
1
1
المائده 23

11
فلیتوکل
9
7
ال عمران 122 و 160 - المائده 11 - التوبه 51 - یوسف 67 - ابراهیم 11 و 12 - المحادله 10 - التغابن 13

12
نتوکل
1
1
ابراهیم 12

13
وکل
1
1
السجده 11

14
وکلنا
1
1
الانعام 89

15
وکیل
5
5
الانعام 102 - هود 12 - یوسف 66 - قصص 28 - الزمر 62

16
وکیلا
13
5
النساء 81 و 109 و 132 و 171 - الإسراء 2 و 54 و 65 و 68 و 86 - الفرقان 43 - الأحزاب 3 و 48 - المزمل 9

17
متوکلون
1
1
الزمر 38

18
یتوکل
2
2
الانفال 49 - الطلاق 3- الزمر 38

19
یتوکلون
5
4
الانفال 2 - النحل 42 و 99 - العنکبوت 59 - الشوری 36

میلاد پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت گرامی باد

میلاد پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت گرامی باد 

بعضی از روزها ، شبها ، هفته ها ، ماهها و سالها از یک ویژگیهای منحصر به فردی برخوردارند.سالها مثل سال عام الفیل، سال 57 پیروزی انقلاب اسلامی، ماهها مثل ماه رمضان، هفته ها مثل هفته دفاع مقدس، هفته بسیج، هفته وحدت، روزها مثل روزعید و تولد هر کسی که بیشتر دوستش داریم. در بین بهترینها، میلاد پیامبران و امامان معصوم (ع) از یک لذّت مضاعفی برخوردار است. پیامبر عظیم الشان اسلام با تولدش نور و روشنایی را در جامعه تزریق کرد. کاخ کسری را فرو ریخت و جایگاه و پایگاهی بس فراتر از کاخ یعنی مسجد را بنا کرد. فرق مسجد و کاخ از زمین تا آسمان است. کاخ متعلق به یک نفر و همه در پیشگاه همان یک نفر سر فرود می آوردند. اما مسجد متعلق به خدا و افراد درون آن فقط و فقط به خدای سبحان سر تعظیم فرود می آورند و همه انسانها در پیشگاه خدا برابر و برادرند. پیامبر با تولدش به برادری و برابری ارزش داد. 

 

 اکثر آیات با کلمه "یا ایها الذین آمنو" " الذین آمنو" " یا ایها المومنون"  و از این قبیل خطابها برای کلیه جامعه بشری ابلاغ شد. آیات برای مردم به یک اندازه و یکپارچه توزیع شد. اما این مردم هستند که در برابر انجام اعمال دستورات خداوند ناموزون می شوند. خداوند به وسیله پیامبر به جامعه فهماند که همه آحاد مردم با هر رنگ و پوست و زبانی که هستند در برابر خداوند مساوی اند. تنها کسانی از ارزش بیشتری برخوردارند که تقوا داشته باشند. پیامبر سرچشمه همه خوبی هاست. سرچشمه همه زیبایی هاست. اهل تسنن روز 12 ربیع الاول و شیعیان روز 17 ربیع الاول را مصادف با تولد پیامبر می دانند. اختلاف این روزها چندان مهم نیست. مهم هفته وحدت است.  

 

این روزها بازار شعرهای سعدی و حافظ گرم است. در مجالس جشن و سوگواری که می رویم مداحان و مولودی خوانان از این فرصت استفاده کرده و گریزی به این شعرها می زنند.

چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان

چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان

بلغ العلی به کماله کشف دجا به جماله

حسنت جمیع خصاله صلو علیه و آله

ویا این شعر حافظ که می فرماید:

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مساله آموز سد مدرس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا *** فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

به صدر میکده ام می نشاند اکنون دوست *** گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

خیال آب خضر بست و جام اسکندر *** به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

طرب سرای محبت کنون شود معمور *** که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا *** که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود *** که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد

چو زر عزیز وجود است نظم من آری *** قبول دولتیان کیمیای این مس شد

ز راه میکده یاران عنان به گردانید *** چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

شعر سعدی که بی تردید در وصف پیامبر سروده شده، اما در شعر حافظ با شک و تردید باید نگاه کرد.شاید به خاطر دو بیت اول باشد که گوش هر شنونده ای را که با اوصاف پیامبر آشنا باشد، برای این روزها مناسب می دانند. بیشتر مداحان و مولودی خوانان هم دو بیت اول را بیشتر نمی خوانند. انگاری این دو بیت با بقیه ابیات تفاوت شعری مخصوصا در معنی احساس می شود. این شعر را حافظ برای شاه شجاع که به آن خیلی ارادت داشته بود نوشت. سلطان ابوالفوارس هم لقب شاه شجاع بوده است. برخی از شعرهای حافظ همانند شعری که در باره امام علی (ع) سروده شده با این مطلع:" ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش *** پیوسته در حمایت لطف الاه باش" می گویند که به هیچ روی نشانی از شعر حافظ دیده نمی شود. در اینجا غزل صورت روضه خوانی به خود گرفته است. از کلام محتشمانه و لطیف و پر عمق حافظ به دور است. حدس می زنند که از شعرهایی است که به حافظ نسبت داده اند. 

به هر روی ما با شعر سعدی در وصف پیامبر لذت می بریم. همچنین دو بیت اول شعر حافظ هم در این روزها ستودنی است. سعدی سنی مذهب و حافظ شیعه است. سعدی و حافظ دو شاعر شیعه و سنی که ایران و جهان به آن دو افتخار می کنند. کاش از این دست شیعه و سنی بیش از این داشتیم.

حقایقی از قران پای منبر حجه الاسلام حدائق(۲)

  

امروز دیر رسیدم و نتونستم از ابتدای بحث حجة الاسلام حدائق در مسجد محل حضور داشته باشم. وسطهای بحثش بود که به ایشان نامه دادند تا سخنرانی اش را به خاطر مراسمی که قرار بود برای شهدا در جای دیگری برگزار شود سریعتر به اتمام برساند. من از آنجایی متوجه شدم که ایشان در ارتباط با سیر و سلوک یک مومن از ابتدا تا مرحله یقین صحبت می کردند. مصداقهای صحبت ایشان در باره برخورد آیة الله تبریزی برای مرگ فرزندشان بود. ایشان گفته بودند که حضرت آقا در یک مجلس جشنی که برای امام زمان برگزار می شد شرکت داشتند. وسطهای مجلس به ایشان خبر رسید که فرزند جوانش از دنیا رفت. ایشان پس از شنیدن خبر فوت فرزندش مجلس را به هم نزد. صبر کرد تا مجلس به اتمام رسید. میهمانان یکایک خداحافظی و مجلس را ترک کردند. چند نفری از نزدیکانش را در آخر مجلس گفته بود تا با آنها صحبت کند. وقتی آن چند نفر نشستند به آنها گفته بود: امروز هدیه ای را که خدا به امانت به من واگزار کرده بود از من گرفت. من از اینکه به سلامت این امانت را به صاحبش تحویل داده ام احساس راحتی می کنم.مدعوین از ایشان پرسیدند که چه امانتی بود؟ ایشان در جواب گفته بودند: پسرم  

بعضی ها وقتی گرفتاری برایشان بوجود می آید خدا را فراموش می کنند. یک نفر فرزند 5 ساله اش را هنگام عمل جراحی از دست داده بود. پس از خبر مرگ فرزند از بیمارستان به منزل بر نگشت. یک راست به منزل بستگانش رفت. تمامی وسایل فرزندش را فروخته بودند. غیابی منزلش را هم فروخته و در جای دیگری منزلی خریداری کرده بودند. دوست نداشتند بعد از مرگ فرزندشان در آن خانه زندگی کنند. می گفتند که هر جای خانه را می بینیم به یاد فرزندمان می افتیم.  

فرزند حضرت امام خمینی(ره) حاج مصطفی وقتی به شهادت می رسند، در صحن امیر المومنین(ع) حضرت آقای خویی برایشان نماز می خوانند. وقتی به خاک سپرده شد . حضاری که برای تشییع آمده بودند سر سلامتی داده و رفتند. حضرت امام خمینی از در دیگر صحن به کلاس درسش می رود و کلاس را برای یک روز هم ترک نمی کند. بعد از انقلاب جناب کوثری قرار شد در مجلسی که حضرت امام حضور داشت، روضه بخواند. به ایشان گفتند که یک روضه ای برای حاج مصطفی بخواند تا امام گریه کند و تسلی خاطری برایشان باشد. تا آن زمان حضرت امام برای حاج مصطفی گریه نکرده بودند. مرحوم کوثری می گفت که هر چه از حاج مصطفی گفتم به غیر از حضرت امام همه گریه می کردند. حضرت امام مثل یک کوه نشسته بودند. در انتهای روضه سلامی به حضرت سید الشهدا (ع) دادم. دیدم شانه های حضرت امام به شدت می لرزد. شهادت حاج مصطفی نقطه عطفی در انقلاب بود. اوج انقلاب از سال 56 با شهادت ایشان بود. حضرت امام گفته بودند که شهادت مصطفی از عطیه پنهان الهی بود. اینها یعنی برخورد عارفانه با قضایای اینچنینی، یعنی به معرفت الهی رسیدن است. حق الیقین به مراتب بالاتر از اینهاست. یعنی امیر مومنان علی (ع) .... حضرت زینب در روز عاشورا می گوید این هدیه الهی است.

چگونه قرآن را تلاوت کنیم؟

چگونه قرآن را تلاوت کنیم؟  

 

قال رسول الله (ص): خَیرُکُم مَن تعلَّم القُرانَ وَ عَلَّمَه

بالاخره ما متوجه نشدیم فرق بین روخوانی و روانخوانی و تعلیم و تجوید قرآن در چیست. کتابهایی که در این زمینه نوشته شده با تیترهای جداگانه ، اما وقتی فهرست آنها را مرور می کنی متوجه می شوی که از یک روش واحدی تبعیت نکردند. کلاسهای آموزشی هم اینگونه است. کلاسها جداگانه برگزار می شود. ابتدا باید روخوانی و روانخوانی را به اتمام رسانده و سپس وارد کلاسهای تجوید شد. آنچه که من دستگیرم شد، برای یادگیری تلاوت قرآن باید بدینگونه که در ذیل می آید اقدام کرد.

– نیت، وضو– شناسایی حروف– شناسایی صداها  – جزم– تنوین– تشدید– حروف والی– اشباع ها– حروف مقطعه - بیان انواع حروف - در بیان دندانها - مخارج حروف - صفات ذاتی حروف - صفات عارضی حروف - احکام تنوین و نون ساکنه - احکام سایر موارد ادغام - حکم تنوین با حروف حلق - احکام اخفا - احکام میم ساکن - تفخیم و ترقیق - صفات هر یک از حروف - مدّ - اقسام مدّ - اشباع و موارد آن - احکام وقف و اقسام آن (غفران – منزل – نبّی – معانقه و مراقبه )- رموز سجاوندی – سکته ها – وقف به حرکت و وصل به سکون – صلّه میمی – اماله – تسهیل – اقسام وقف(اسکان – ابدال – روم – اشمام – الحاق – حذف – اثبات – ادغام – نقل) – قطع و وصل بسم الله در سوره قران -  سجده های واجب و مستحبه قران – قراء سبعه – دعای شروع و ختم قران

اگر آدمی همین چند مورد که سر و ته آن یک کتاب 200 صفحه ای بیشتر نمی شود ، یاد بگیرد می تواند قرآن را به راحتی تلاوت کند. البته چند مورد دیگه هم هست که اگر توانایی در یادگیری آنها را هم داشته و در کنارش از یک صدا و یک استعداد درونی هم برخوردار باشد می تواند جا پای قاریان بزرگی چون استاد عبدالباسط، منشاوی، پرهیزگار و دیگران هم گذاشت. انشاء الله

آنچه که در ذیل می آید در دارالقران حضرت شاهچراغ (ع) کلاس درس استاد سید ابراهیم مهبودی نت برداری و با مطالعاتی که از قبل داشتم ارائه می گردد.

1 - البته تمامی مسلمانان این استعداد را دارند که برای یادگیری قران ابتدا باید از یاد خدا غافل نباشند و برای مسّ قران و همچنین تلاوت آن باید وضو و پاکیزگی را فراموش نکرد.

2 – در ابتدا باید بگویم لحن یعنی آهنگ، مقام، صوت، خطا و اشتباه، تطبیق کلام با معنا، لهجه گویش

3 – برای خواندن دستگاه تکلم + نفس لازم است.

- نفس بلند که به آرامی از فضای بینی وارد ریه ها می شود، در آنجا محبوس می گردد و در هنگام تلاوت با صرف جویی کامل از آن استفاده می شود.

- نفس از بینی گرفته می شود تا هوای گرم وارد ریه ها شده و به گلو آسیب نرساند.

- نفس به گونه ای وارد ریه می شود که شکم به جلو می آید . طوری نباشد که قفسه سینه ها را به جلو آورده و شکم به درون برود. این هوا نیست که وارد شکم شده و و شکم را به پیش می آورد بلکه ریه ها به شکم فشار آورده و آن را به جلو هدایت می کند.

- پس از نفس کشیدن چند لحظه ای صبر کرده تا هوا در ریه ها جای گرفته و سپس اقدام به تلاوت می کنند.

- هنگام تلاوت باید تا انتهای آیه ای را که مد نظر داریم نفس را هم تا همانجا نگهداری کنیم. به طوری که ابتدا و انتهای آیه باید با یک نفس خوانده شود.

- با شکم خالی و شکم خیلی پر نمی توان به درستی نفس گیری کرد.

2 – الفبای زبان قرآن (عربی) همان الفبای زبان فارسی است. با این تفاوت که چهار حرف(گ – چ – پ – ژ) در عربی وجود ندارد. بعضی ها تعداد حروف زبان عربی را 28 و برخی 29 حرف می دانند. اختلاف در الف مدی است. برخی آن را یک حرف مستقل و برخی آن را یک حرف ندانسته و اعتقاد دارند که یک صدا است. الفبای زبان عربی عبارتند از:

الف (ا) – همزه (ء) – باء(ب) – تاء(ت) – ثاء(ث) – جیم(ج) – حاء(ح) – خاء(خ) – دال(د) – ذال(ذ) – راء(ر) – زاء(ز) – سین(س) – شین(ش) – صاد(ص) – ضاد(ض) – طاء(ط) – ظاء(ظ) – عین(ع) – غین(غ) – فاء(ف) – قاف(ق) – کاف(ک) – لام(ل) – میم(م) – نون(ن) – هاء(ه) – واو(و) – یاء(ی)

همه این حروف با 6 صدا و حرکت تلفظ می شوند. در بعضی از جاها که حروف هیچگونه حرکتی نداشته باشند بی صدا تلفظ می شود. صداها به دو صورت کوتاه و کشیده می باشند.صداهای کوتاه عبارتند از: فتحه، ضمّه، کسره و صداهای کشیده در واقع همان صداهای موتاه با مقداری کشش هستند. الف مدی با مقداری کشش، یا مدی با مقداری کشش، واو مدی با مقداری کشش کلیه این شش صدا با این علامتها مشخص هستند.(-َ    -ُ) و علائم صداهای بلند عبارتند از:(ا – ای – او)

3- صداهای کوتاه

-َ این علامت در عربی فتحه و در فارسی زِبَر خوانده می شود. فتحه به معنای گشودن و باز کردن است. چون به هنگام تلفظ این حروف دهان باز و گشوده می شود. حروف دارای این علامت را مفتوح گویند. اَ – بَ – تَ – ثَ – جَ (کَتَبَ)

-ِ این علامت در عربی کسره و در فارسی زیر خوانده می شود. کسره به معنای شکستن یا پائین آمدن است. چون به هنگام تلفظ این حروف دهان به طرف پائین متمایل می گردد. حروف دارای این علامت را مکسور گویند. اِ – بِ – تِ – جِ – (اِبِل)

-ُ به این علامت در عربی ضمّه و در فارسی پیش می گویند. ضمّه به معنای جمع شدن است. چون به هنگام تلفظ این حروف لبها جمع می شوند.حروف دارای این علامت را مضموم گویند. اُ – بُ – تُ – ثُ – جُ ( کُتُب)

4 - صداهای بلند

(ا، اَ) فتحه + مقداری کشش = الف مدی است. در رسم الخط عربی الف به همراه فتحه( آَ ) و در رسم الخط فارسی الف به همراه یک الف کوتاه(مقصوره) (1 ا ) می آید.

باید توجه داشت که در عربی ( آ ) نداریم. تمامی حروفی که الف مدی دارند به صورت –َ فتحه کشیده تلفظ می شوند. اَ – بَا – پَا – تَا – ( امَنَ )

(ای) کسره + مقداری کشش = یاء مدی       ای – بی – تی – ثی – ( سینین )

( او) ضمّه + مقداری کشش = واو مدی      او – بو – تو – ثو -  ( یوقِنون )

5 - سکون

سکون به معنای بدون حرکت و با این علامت (5 ) نشان داده می شود. به حروفی که علامت سکون داشته باشد 0ساکن ) می نامند. اَن – مَن – تَن – عَن ( بُعثِرَت )

6 – تشدید

به این (  ّ ) علامت تشدید گویند. هرگاه دو حرف همجنس در یک کلمه ای قرار گیرد اولی به صورت ساکن و دومی با حرکت تلفظ می شود. در رسم الخط حرف ساکن حذف و به جای آن تشدید روی حرف متحرک گذاشته می شود تا خواننده آن حرف را تلفظ کند. مانند:  ضَلِِ که خوانده می شود ضَل لِ

7 – مد و قصر

"مد" به معنای کشش است.هرگاه بالای حروف مدی این علامت ( ) قرار گیرد باید آن حرف را بیشترازحد معمول کشید. مانند:( فی )

"قصر" به معنای کوتاهی و ضد مد است.

علّت مد: هرگاه بعد از حروف مدی (ا – و – ی) همزه یا سکون واقع شود، حرف مد بیش از میزان طبیعی کشیده می شود. تشدید هم به خاطر آن که یک حرف ساکن در آن نهفته است، سبب مد می شود.

علّت مد(ا – و – ی) + سبب مد(همزه – سکون) = مد

8 – تنوین

تنوین علامت نون ساکنی است که روی برخی از حروف می آید. نون ساکن نوشته نمی شود ولی خوانده می شود. تنوین به سه صورت فتحه ( -ً = اَن )، کسره ( -ٍ = اِن ) ، ضمّه ( -ٌ  اُن) تلقظ می شود. مانند: ذِکرٍ که خوانده می شود: ذِکرِن و راضیةٍ که خوانده می شود: راضییَتَن و کِتابٌ که خوانده می شود: کِتابُن 

9 – وقف و رموز سجاوندی

وقف به معنای ایستادن، اما در تجوید به معنای قطع صوت و تجدید نفس برای ادامه قرائت است.

- همانگونه که در جای مناسب باید وقف کنیم باید توجه داشت که از مکان مناسب نیز باید شروع کرد.

- علمای علم قرائت قرآن کریم برای کسانی که با مفاهیم و معانی قرآن کریم آشنایی ندارند، علائم و رموزی را وضع نمودند که آنها را در وقف و ابتدای(شروع) مناسب کمک می کند.

مهمترین این علائم عبارتند از:

(م) علامت "وقف لازم" است. وقف لازم و حتمی است. وصل به مابعد معنی را تغییر می دهد.

(ط)علامت "وقف مطلق" است.ابتدای به مابعد بسیار نیکوست.درجایی قرار داده می شود که محل وقف ازنظرلفظ ومعنی تمام باشد.

(ج) علامت "وقف جایز" است. وقف و وصل هر دو جایز است، ولی جهت وقف قوی تر است.

(ز) علامت"وقف مجوَّز" است. وقف و وصل هر دو جایز است، ولی وصل بهتر است.

(ص) علامت"وقف مرخَّص" است. وقف در صورت نبودن نفس جایز است. در جایی قرار می گیرد که کلام ما بعد از حیث معنی مربوط به ماقبل است، ولی چون آیه طولانی است و نمی توان آن را یک نفس خواند وقف اشکالی ندارد و بعد از وقف اعاده هم لازم نیست چرا که جمله بعد با وجود ارتباط به ماقبل مفهوم می باشد.

(لا) علامت "وقف غیر جایز" است. در صورت وقف اعاده به ماقبل با مراعات حسن ابتدا لازم و حتمی است مگر اینکه در آخر آیات باشد. برخی از قاریان در انتهای آیاتی که (لا) داشته وقف می کردند. آنها اعتقاد دارند که اینجا جمله کامل و اشکالی ندارد. برخی می گویند مقصود این نیست که وقف نکنیم بلکه از اینجا شروع نکنیم.

بعد از علامه سجاوندی علمای دیگر هم علامتهایی را اتخاذ کردند.

(صلی) علامت برتری وصل و جواز وقف

(ص) علامت وقف مرخَّص است. در صورت اجبار و اضطرار می توان وقف کرد.

(قلی) علامت برتری وقف و جواز وصل

(ج)علامت جواز وقف

(.:.  .:. ) علامت وقف معانقه یا مراقبه است. وقف بر یکی از دو موضوع است.  بر هر دو نمی توان وقف کرد.مانند: "لارَیب.:. فیه .:. هُدی" در یکی از اینها باید وقف کرد.اگر بخاهیم بایستیم روی یکی و در غیر اینصورت در جای بهتری می ایستند.

(نبی) علامت وقف نبی است. پیامبر در آخر آیات رسم داشتند که وقف کنند.به همین دلیل به احترام پیامبر وقف می کنند که به وقف نبی مشهور است. بعضیها می گویند چرا " ویل اللمصلین" وای بر نمازگزاران که یک شبهه ایجاد می کند، باید وقف کرد؟ باید گفته شود که اینجا از نظر لفظ کامل است اما در معنا شبهه انگیز است. بعضی ها می گویند که حدیثی داریم که پیامبر درانتهای آیات تمام سوره ها وقف نمی کردند بلکه فقط در انتهای ایات سوره حمد وقف می کردند.

(س)(سکت)(سکته) علامت وقف کوتاه بدون تجدید نفس است. در اصطلاح قرائت قرآن به قطع صوت بدون تجدید نفس در حین قرائت سکت گفته می شود . مقدار آن به اندازه دو حرکت یا دو ثانیه است.چهار مورد روایت در قرائت حفص ار عاصم است.

1 – سوره مطففین/ آیه: کَلّا بَل( س) رانَ عَلی قلوبِهِم. در سوره عثمان طه علاوه بر (س) در حاشیه نوشته (سکته – لطیفه)

2 – سوره قیامة/ آیه: وَ قیلَ مَن (س) راقٍ

3 – سوره یاسین/ آیه: مِن مَرقَدِ نا (س) هذا

4 – سوره کهف/ آیه: ... عِوَجاً (س) قَیِّماً...

(ع) علامت "رکوع" است. پایان یافتن یک موضوع و شروع موضوعی جدید است.

10 – انواع قرائتها

1 – تحقیق : یعنی به حقیقت چیزی رسیدن است. در این روش تفکر و تدبر در قرآن کریم بیشتر به کار می رود.روشی است که در آن قرآن کریم به کندترین شیوه خوانده می شود. بیان اختلاف قرائت، تفهیم موضوع، آهنگ و در مجموع قرائتی حاصل شود که شنونده لذت معنوی ببرد. در این روش برای آموزش( صوت، لحن و نغمات) و رادیویی و مجلسی به کار می رود. در این روش قرآن کریم در بیش از 60 ساعت ختم می گردد. مرحوم استاد عبدالباسط 67 نوار دو ساعتی دارد.

2 – تدویر(ترتیل): یعنی به گردش در آوردن است. به غلط مُصطَلَح ترتیل هم می گویند. چرا نگوییم ترتیل چون ترتیل یک حالت، ولی تدویر یک روش است. تدویر روشی است که در آن قرآن کریم با سرعتی بیشتر از تحقیق قرائت می شود.در این روش قرآن کریم تقریباً در 30 ساعت ختم می شود.

3 – تحدیر(حَدر): یعنی سرعت در سراشیبی است. روشی است که در قرائت سرعتی بیش از تدویر تلاوت می شود.در این روش قرآن کرین تقریباً در 15 ساعت ختم می شود.

4 – حُدَیر: روشی است که قرآن کریم با سرعتی بیش از تخدیر تلاوت می شود. کل قرآن در 5/7 ساعت تلاوت می شود. معمولا برای اینکه بتوانند از این روش با وقت کمی که در اماکن مقدسه دارند، قرآن را زودتر به اتمام برسانند.

نکته: هر کدام از روشهای مذکور برای منظوری خاص، زمانی خاص ، شرایطی خاص و حالاتی خاص کاربرد دارد. رعایت موارد تجوید در همه این روشها لازم ، ضروری و واجب است. بدیهی است که هر چه سرعت بیشتر باشد تجوید رعایت اما کمرنگ می شود.