شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

لبیک یا خامنه ای عزیز

 لبیک یا خامنه ای عزیز

 

نقدهایی بر نتایج برترین های تعزیه در سوگواره ی ملی اراک

نقدهایی بر نتایج برترین های تعزیه در سوگواره ی ملی اراک اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی۲۵ دی 1391

برخی اوقات می شنویم که فلان داور در فلان بازی درست قضاوت نکرد و یا اینکه به حق قضاوت نکرد. البته اگر داوری به اندازه ی درک و فهم و علم خودش قضاوت کند و هیچگونه تبانی و ارتشایی صورت نگیرد عقل می گوید که بپذیریم؛ اما اگر غیر از این باشد و علیرغم  گاهی و اطلاع داور، قضاوت ناصحیح باشد و به گونه ای رشوه ای و یا اینکه از دید پسر خاله ای به قضیه نگاه کنیم کمی دردناک تر می شود. قضاوت داوری در سوگواره ی تعزیه ملی اراک کمی تامل برانگیز است. اگر چه میزبانان یک کمی دور از انصاف حق دارند اما نه تا اندازه ای که میزبانان را خنگ و نادان محاسبه کنیم. در این سوگواره از یازده استان شرکت کرده بودند. این استان ها عبارت بودند از: تهران، مرکزی، کرمان، البرز، همدان، قم، گیلان، فارس، خراسان شمالی، قزوین و بوشهر

در این استانها غیر از فارس، خراسان شمالی و همدان مابقی به صورت کم و یا زیاد عناوینی را به خود اختصاص داده بودند.

برترین ها:

اول: تفرش (شهادت امام حسن (ع)

دوم: اراک (امیر کبیر)

سوم: قزوین (حضرت ابوالفضل (ع)

امام خوانی:

اول: تفرش (رضا حیدری در تعزیه ی بازار شام)

دوم: گیلان علی اسمی در مجلس شاهزاده ابراهیم

سوم: کرمان (علیرضا طاهری)

سوم: تفرش (نقی بیاتی)

شهادت خوانی:

اول: قزوین (حسن زمانی)

دوم: گیلان (مصطفی و مرتضی اوسا)

سوم: تهران (عقیل صدفی)

سوم: تهران- ( احمد عزیزی)

سوم: تهران (مجید بنی علی)

زنانه خوانی:

اول: قم (رضا نصراللهی در مجلس متوکل)

دوم: البرز (محمود منصوری در تعزیه ی شهادت ابوالفضل (ع)

دوم: تهران حسن عقیقی)

سوم: تفرش (مصطفی شاه حسینی در تعزیه ی شاهچراغ)

بچه خوانی:

اول: اراک (محمد حسین انصاری در تعزیه ی دو طفلان مسلم)

اول: اراک (محمد اسماعیل قدیری در تعزیه ی بازار شام)

دوم: نهاوند - علیرضا سیاوشی در مجلس بازار شام

دوم: البرز (زینب احدی )

سوم:  نهاوند (فرهاد بیوک )

سوم: بوشهر (فاطمه ی فخاری)

سوم:  نهاوند - فرهاد بیوک در

مخالف خوانی:

اول: اراک (امیر حدادی)

اول: تهران (حسین حیدری در مجلس شاهچراغ)

دوم: قم (تقی ساده در تعزیه ی متوکل)

سوم: کرمان (هادی معین قفقازی در تعزیه ی حاتم بخشی)

موسیقی:

اول: قم (سید حسن ابراهیمی)

اول: تفرش (عباس حیدری در تعزیه ی امام حسین (ع)

دوم: اراک (فرامرز زمانی در تعزیه امیر کبیر) و (قاسم مرزآبادی در تعزیه ی دوطفلان مسلم)

سوم: قزوین - (هادی بابا نعلبرها)

سوم: - گیلان (محمد بلالی)

شبیه گردانی:

اراک - (مهدی دریایی)

در این انتخاب:

اراک 6 مورد

تهران5 مورد

تفرش 5 مورد

قم 3 مورد

نهاوند 3 مورد

گیلان 3 مورد

قزوین 3 مورد

کرمان 2 مورد

البرز 2 مورد

بوشهر 1 مورد

فارس 0 مورد

همدان 0 مورد

خراسان شمالی . مورد

در این انتخاب مشخص نشده گروه هایی که از قضاوت داوری اعتراض داشته باشند باید به کجا مراجعه نمایند. در برخی ارتباطات تلفنی و غیره که با برخی از دست اندرکاران و داوران برقرار شد از تعزیه نمایندگان فارس به دلایل زیر سزاوار رتبه و مقامی ندانستند.

1 نمایش به صورت تعزیه اجرا نشد، بلکه بیشتر تئاتر بوده است.

2 لباس گروه مخصوص تئاتر بود نه تعزیه.

3 ابزار گروه بیشتر به تئاتر شبیه بود.

4 در نسخه دست کاری و کم و زیاد شده بود.

5 نمایش و موسیقی از حالت اصالت خودش خارج و به نوعی بدعت گذاری شده بود.

6 شبیه خوانان در برخی موارد از دستگاه ها خارج شده و گریز میزدند.

- از اینکه تعزیه به صورت تئاتر اجرا شد، لباس، ابزار و وسایل هم مربوط به تئاتر بود، باید یک مقداری روی این حرف تامل کرد. البته تئاتر و تعزیه در خیلی از موارد شباهت هایی دارند. شاید یک نمونه همین البسه باشد که خیلی از چکمه ها، زره ها، خودها و غیره که در تعزیه به کار می رود در تئاتر هم کاربرد داشته باشد. مثلاً شمشیر و خنجر و لباس های رزم و بزم تاریخی تقریباً از یک کارخانه تولید می شدند و امروزه هم همینگونه است. در زره پوشی گاهی زره فولادی و زنجیری به کار می رود و گاه از جنسی سبک تر استفاده می شود که به آن خفتان گویند. در لباس پوشی بیشترین تاکید روی رنگ لباس است که برای اشقیاء خوانان از رنگ های گرم تر مثل قرمز و برای انبیاءخوانان از لباس هایی با رنگ های سبز، آبی و سفید استفاده می شود. برای جناب حرّ هم به دلایل روشن از رنگ زرد استفاده می شود. زنان و کودکان موافق هم با لباس های مشکی استفاده می شود. پس در این مورد که بگوییم تمامی پوشش تعزیه تئاتری بود شاید از زبان کسی برآید که اصلاً آگاهی نداشته باشند و جای تعجب است که داورانی که در این مقطع قضاوت کردند، چگونه دستی بر پژوهش و تالیفاتی از این قبیل داشته اند.

- گفته شد که نمایش به صورت تئاتر انجام شد نه به صورت تعزیه! در کدام تئاتر دیده و یا شنیده ایم که مجالس مربوط به اهلبیت (ع) بصورت نسخه خوانی، منظوم و همراه با موسیقی باشد. شاید انتقاداتی باشد که ما هم در این مورد شک نداریم و می دانیم که گُل بی عیب خداست؛ اما اینکه هیچ بدانیم، این از عدالت خارج و به نوعی غرض ورزی است.

- یکی از انتقادت در رابطه با نسخه ی موجود بود. گفته شد که نسخه دستکاری شده است. دستکاری نسخه کار هر کسی نیست. اگر کسی نسخه ها را دستکاری کند، به طوری که به اصل موضوع صدمه نبیند از ابتکارات است. خیلی از نسخ های تاریخی، ادبی و ... در طول تاریخ تحریف، تنظیم و یا کم و زیاد شده اند. اینکه نسخه ی تعزیه نه به صورت تدوین، بلکه سینه به سینه از آباء و اجدادیمان به ما رسیده غیر ممکن است که در مسیر تاریخ دچار تغییر و تحول نشده باشد. امروزه به خاطر حوصله، وقت و ... اگر در برخی از گفتگوها، حرکات و خانش های طولانی از اصل نسخه مقداری کاهش یابد به طوری که به اصل موضوع صدمه وارد نشود، اشکالی ندارد. در تعزیه ی عابس و شوذب که به اشتباه در بنر تبلیغاتی اداره ی ارشاد اراک عبس و شوذب نوشته شده بود، از نسخه ی اصلی تهران استفاده شد. شخصی به نام کیارستمی از اهالی میگون تهران که در تکیه دولت شبیه خوانی می کرد، در انتهای کار قاجاریه، زمانی که از رونق تعزیه کاهش یافته بود، به میگون می رود و با بچه های میگون که عمدتاً از فرزندان خودش بود به تمرین و اجرای تعزیه می پردازد. نسخه ی موجودی که در دست وی بود همانی بود که در تکیه دولت استفاده می شد. بعد از ایشان فرزندان کیارستمی نسل به نسل این نسخه ها را در نزد خود نگه داشته و امروزه هم با سرپرستی جناب آقای حسن کیارستمی به روش همان سنت دیرینه و با همان نسخ تعزیه ی میگون را مدیریت می کند. در سنوات گذشته هم به عنوان پیشکسوت انتخاب شده بود. چون جناب کیارستمی با بانویی از دربندسر ازدواج می کند، ارتباطات میگونی ها با دربندسریها بیش از پیش می شود. تعزیه ی دربندسر هم برگرفته از همین نسخ است. در دهه ی گذشته شخصی به نام دربندسری نسخ موجود در دربندسر را جمع آوری و در کتابی تدوین و به چاپ می رساند. تعزیه ی عابس و شوذب نمایندگان فارس هم برگرفته از این مجموعه بوده است. این موارد صرفاً برای اطلاع از داورانی بود که در این دوره از نسخه اجرایی فارس ایراد گرفته بودند.

- گفته شد که در موسیقی و در برخی از اجراها ابداعاتی صورت گرفته که با اصل سنتی و اصیل آن مغایرت داشت. این مغایرت ها بدعتهایی می شود که ضربه به اصل موضوع می زند. البته اگر در فکر سنتی آن هستیم، نمی دانیم که در دوره ی آغازین تعزیه، صداها چگونه و چطور بوده است. چون صداها ضبط نشده است. حتی نمونه ی خانش قرآن هم در صدر اسلام معلوم نیست که پیامبر (ص) و ائمه ی معصومین (ع) و حتی قاریان آن دوره چگونه می خواندند. اگر باید ایراد بگیریم از نوع بدعت تعزیه، باید به تعزیه ی امیرکبیر ایراد گرفت. این تعزیه بدعتی است که فردا هر شخص محترمی که از دنیا رفت باید برای او تعزیه اجرا کرد. اصلاً امیر کبیر را باید با کدام زره و خود و شمشیر و خنجر نمایش داد که به اصل موضوع لطمه وارد نشود. در ذهن هر فرد ایرانی تعزیه به همین صورتی است که مخصوص اهلبیت (ع) مخصوصاً شهدای عاشورا در کربلا اجرا می شود. 

در انتها باید گفت که برای حفظ و حراست و پاسداری از این آیین ملی و مذهبی اینگونه کج داوری ها راه به جایی نخواهد برد. گیرم که تمامی گفتار آنها صحیح باشد. ما باید به گونه ای مدیریت و داوری کنیم که به نوعی از تمام گروه ها اگر به اندازه ی یک قطره ی اشکی هم که شده با عینک خوشبینی نگاه کرده تا هیچ گروهی دست خالی از این میدانی که تنها 13  شهرستان در آن شرکت کرده بودند بی فیض از این گردونه خارج نشده باشند. باید تمامی نقاط ضعف و قوت را به مدیران گروه ها انتقال داد تا نسبت به ترمیم و تقویت گروه های خود اقدام عملی صورت بگیرد. شورای تصمیم گیری تعزیه بوجود آید تا نسبت به انتخاب داوران و همچنین راهکارها و پیشنهادات با  نها مشورت شود.

راه اندازی هیئت رزمندگان رودبارقصران

جا دارد از فرماندهی و کلیه ی پرسنل و بسیجیان زیر مجموعه ی حوزه ی سپاه پاسداران رودبارقصران به خاطر فعالیتشان مخصوصاً راه اندازی هیئت رزمندگان رودبارقصران تقدیر و تشکر گردد.

گاهی دل هایمان از تیرگی زنگ می زند. گاهی نگاه میان ما و خدایمان کم رنگ می شود. گاهی فرشتگان برای بردن ثواب نزول می کنند و صف می کشند و گاه سال ها برایمان دعا نمی کنند. گاه این طریق برای یک نفر بسته می شود و گاه جمعیتی از این دست می شوند.

حاج سعید حدادیان گفته بود که از استادم حاج منصور ارضی شنیدم که باید یکبار تمامی مفاتیح را تعقیب کنیم؛ شاید دعایی، روضه ای، نمازی، نذری، نیازی و زیارتی جا مانده و نکند که از او غافل شویم

هیئات مذهبی هر شهر و دیاری جلا دهنده ی روح و روان مردم همان شهر و دیار و بلکه گاهی یک نگاه، یک آه، یک اشک می تواند خرمنی را بسوزاند و یا یک امتی را از گزند حوادث نجات بدهد. بیشتر شکست ها در چنین هیئات مذهبی عینک بدبینی است؛که فلانی آمد و فلانی رفت. که او چنین بود و این چنین است. این زشت است و آن دیگری زیبا، و و و هزاران نگاه مغرضانه و کم خردی که باید بچه های هیئت به این گویش ها و بینش ها و گفتارها نه آلوده بشوند و نه اجازه بدهند که کسی غیبت بکند. اگر چنین باشد هیئت همواره ثابت و استوار، جان دار و پرمایه و با صلابت خواهد بود. فعالیت هیئات مذهبی فقط به صرف دهه ی اول محرم نیست. ما می توانیم در تمامی سال هیئات را زنده نگه داریم. در شادی ایام الله ها شاد و در تعزیت مردان و زنان خوب و دوست داشتنی هم عزاداری کنیم. مساجد ها و تکایا را باید زنده و خمیر مایه ی آن را بیشتر کنیم. برای مثال:

- شنبه بعد از نماز مغرب و عشا تفسیر سیاسی هفته بگذاریم. از یک نفر آگاه و مطلع به اخبار صحیح دعوت کنیم تا در این جلسات حضور داشته باشد و به پرسش های احتمالی مردم جواب بدهد. در واقع شم سیاسی افراد را بالا برده تا آن ها از دیگران خوراک تبلیغاتی کسب نکنند.

- یکشنبه بعد از نماز مغرب و عشا روخوانی قرآن مجید داشته باشیم. از یک نفر که تجویدش صحیح است استفاده کنیم تا روزانه مقداری از قرآن را به صور دسته جمعی خوانده شود. رحل و قرآن به اندازه نیاز در مساجد باشد.

- دو شنبه بعد از نماز مغرب و عشا جلسات هفتگی بسیج در مسجد شکل بگیرد. نه در یک اطاق کوچک و محقر، تا اینکه دیگران هم ببینند و مشتاق شوند.

- سه شنبه بعد از نماز مغرب و عشا دعای توسل برگزار شود.

- چهارشنبه بعد از نماز مغرب و عشا زیارت وارث، دعای عهد، حدیث کسا و ... خوانده شود.

- پنجشنبه بعد از نماز مغرب و عشا دعای کمیل خوانده شود.

- جمعه بعد از نماز مغرب و عشا اختصاص بدهند به نهج البلاغه و صبح جمعه هم دعای ندبه برقرار شود.

اگر طوری برنامه ریزی کنیم افرادی که نزدیکان خودشان را از دست می دهند، برنامه هایی را اگر دارند و می خواهند هزینه کنند، از قبیل طعام و غیره در همین هیئات مذهبی خرج شود.

در انتها باید گفت که بچه های هیئت مخصوصاً مداحان اهلبیت (ع) باید تا آنجائیکه امکان دارد از حرکات ناشایست در خلوت و آشکار پرهیز کنند. که تقوی خود انگیزه ای برای جذب مردم و مخصوصاً جوانان می شود.

السلام علیک یا رسول الله،

السلام علیک یا رسول الله، یا نبی الله، یا خاتم النبیین، ای برترین انسان تا همه ی تاریخ، چگونه مرگ تو را به سوگ بنشینم، به چه زبان باید رحلت جانسوزت را تسلیت بگوییم.

اصلاٌ تو نمرده ای و تا ابد زنده خواهی بود. تو با اخلاقت تو با رفتارت تو با اندیشه و افکارت به جامعه روح تازه ای دمیده ای. ای وای بر آن کسی که تو را بشناسد و یک گام از تو غافل شود. بریده باد دو دست ابو لهب، کور باد دو چشم ابو جهل، کر باد نژاد ابو سفیانی!

در دایره ی نگاه تو شور است و غوغا، رمز است و اسرار، مرگت همچون تولد و تولدت همچون مرگ است. ای بزرگ مرد همه ی بشریت، چه مدبرانه انتخاب شدی و چه ماهرانه ریسمان اتصال زمین و آسمان شدی.

زنده باد کوثر! زنده باد انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ... جان طریقت همین جاست. لعل حقیقت همین جاست. کوثر مظلوم که به همراه همسر مظلومش دوازده ستاره ی امامت و ولایت را شالوده ی بشریت قرار داد تا ما را از گمراهی نجات بخشند. حضرات معصومین (ع) هر کدام به ما آموختند که چگونه تابع کتاب خدا و اهلبیت (ع) باشیم.

امروز علاوه بر داغدار رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) داغدار دو تن از امامان معصون هم هستیم. حضرت امام حسن (ع) و حضرت امام رضا (ع) که هر کدام از این بزرگواران مسموم زهر جفا شده اند. یا امامان معصوم من هم می توانم از دور روبروی شما بایستم و از دور عرض ادب کنم.

السلام علیک یا رسول الله

السلام علیک یا حسن بن علی (ع)

السلام علیک یا ثامن الحجج یا غریب الغربا یا معین الضعفا یا امام رضا (ع)