شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

علی (ع) و نهج البلاغه

نمی دانم از چه زمانی امام علی(ع)راشناختم . اما آنچه به یاد دارم از زمان کودکی است.انگاه که پدر پیرم دستان کوچک مرا می گرفت وبلند می کرد می گفت :بگو یاعلی وبلند شو.چهار جیز ازکودکی زمزمه گوش ما ودر نهایت باخون ماعجین شده بود. اول اینکه هرکاری می کنی بگو بسم الله . دوم اینکه هنگام اب خوردن بگو سلام برحسین.سوم هنگام برخواستن ویا انجام کار بامشقت بگو یا علی . چهارم اینکه اب را به خاطر مهریه بودن حضرت فاطمه(س)نه الوده می کردیم ونه اسراف .این چهار چیز درواقع چهار ستون اجتماعی و معنوی خانه ما را شکل می داد.کم کم همراه پدر به مراسم عزاداری وبخصوص ایام ماه مبارکرمضان به مسجد می رفتیم.از واعظان منبرشخصیت ائمه بزرگواربه ویژه امام علی(ع)وامام حسین(ع) رامی شناختیم.امام علی (ع) شخصیت چند بعدی است.هر یک از ابعاد شخصیتی ان بزرگوارقابل تکریم وستایش است.هیچ انسان عاقل وباشعوری دیده نشده که ازاین شخصیت تاسی نجسته و سربه کرنش در مقابل عظمت وی خم نکرده باشد.داستان عمر بن عبدود یکی از صدها نمونه شجاعت ودلاوری درمیادین مبارزه حق برعلیه باطل است.زانو زدن درمقابل یک کودک یتیم، نمونه ای از تواضع وفروتنی است. درخانه خدا بدنیا آمدن، بدون هیچ کم وکاستی در راه خدا قدم برداشتن، سر به محراب عبادت گذاشتن، آنگونه که نیزه از پای درآوردن و آخ نگفتن. نمونه دیگری از رازونیاز یک مخلوق در مقابل خالق است. هزاران سیرت نیکو که از این صورت مادی تراوش می کند.همه اینها ما را به فکر فرو می برد که فاصله ما تا ایشان چقدر است. ایا می توان این فاصله را کم کرد.امروزه اگرچه مولادر میان ما نیست تا ارادت خودمان را نسبت به ولایت ایشان امتحان کنیم، اما گفتارو کردار آن بزرگواردر میان ما است. ما می توانیم اعمال خودمان رابا اعمال ورفتار آن حضرت مقایسه کنیم. 

 

نمی دانم ازکتابی مطالعه کردم یا در کلاس آموختم اینکه امام علی (ع) نه تنها درجامعه خودش غریب بود، بلکه احساس می شود امروزه هم در جامعه ما غریب است. ما به چه مقدار از نهح البلاغه آگاهی داریم؟ ما با این کتاب از ایام کودکی آشنا هستیم و آن را در میان کتاب های کتابخانه ها می بینیم. بعد از قرآن بیش از هر کتاب دیگر به گوشمان می خورد و شاید چند خطبه از آن را حفظ کرده ایم. اما اکثر ما با دنیای نهج البلاغه بیگانه هستیم و بیگانه وار با آن برخورد می کنیم. شیخ محمد عبده مفتی اسبق مصر که نهج البلاغه را با شرح مختصری در مصر چاپ و منتشر ساخت و برای اولین بار به توده ی مصری معرفی کرد. مدعی است که هیچگاه نهج البلاغه را نمی شناخت و نسبت به آن آگاهی نداشته است تا اینکه در یک حالت دوری از وطن این کتاب را مطالعه می کند و سخت در شگفت می ماند، احساس می کند به گنجینه ای گران بها دست یافته است. همان وقت تصمیم می گیرد آن را چاپ کند و به توده ی عرب معرفی نماید. بیگانگی یک عالم سنی با نهج البلاغه چندان عجیب نیست. عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش و در میان شیعیان علی (ع) حتی در مکان های علمی هم غریب و تنهاست. همچنان که خود علی (ع) غریب و تنهاست. بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص در عمل تنها و بیگانه می ماند، هرچند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.

جامعه ی اسلامی با دنیای نهج البلاغه بیگانه و آن را نمی شناسد. آنکه می شناسد از حد و شرح کلمات و ترجمه ی الفاظ تجاوز نمی کند. امروزه شنیده می شود که جهان اسلام سعی بر آن دارد تا نهج البلاغه را کشف کند. چیزی که مایع حیرت است این است که قسمتی از محتوای نهج البلاغه را چه در ایران شیعه و چه در کشورهای عربی اولین بار بی خداها و یا با خداهای غیر مسلمان کشف کردند و در اختیار مردم مسلمان قرار دادند. البته هدف غالب آنها از این کار این بود که از علی (ع) و نهج البلاغه توجیهی برای درستی پاره ای از مدعا های اجتماعی خود بسازند و خود را تقویت کنند، ولی برای آنها نتیجه ی معکوس داد. نتیجه این شد که به جای اینکه علی (ع) و نهج البلاغه آن ها را توجیه نماید، آنها را شکست دادند. ولی باید اعتراف کنیم که آشنایی اکثریت ما از حدود چند خطبه و موعظه ای تجاوز نمی کند. 

  

نهج البلاغه منتخبی است از خطبه ها، وصایا، دعاها، نامه ها و کلمات قصار علی (ع) که سیّد رضی در حدود هزار سال پیش جمع آوری کرده است. کلمات مولا بدان چه سیّد رضی گرداورده است منحصر نیست، بلکه در حال حاضر حدود چهارصد و هشتاد و اندی خطبه از علی (ع) در دست مردم است. در صورتی که همه ی خطبه های گرداوری شده ی سیّد رضی 239 است. سیّد رضی شیفته ی سخنان علی (ع) بوده است. او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود به خاطر همین شیفتگی که به ادب داشته است بیشتر از زاویه ی فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولا می نگریسته است. یعنی آن قسمتی بیشتر نظرش را جلب کرده است که از جنبه ی بلاغت و ادب برجستگی خاصی داشته است و از این رو مجموعه ی منتخب خویش را نهج البلاغه (راه و روش بلاغت) نهاده است. امید آن داریم تا با شناخت بیشتر نسبت به تمامی زوایای زندگی آن مولای سرافراز جامعه را پاک و درخور شایسته ی نام آن بزرگوار داشته باشیم. 

گشت وگذاری پیرامون نمازو مساجد میگون

گشت وگذاری پیرامون نمازو مساجد میگون  

ان الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر (عنکبوت 45) 

مقام معظم رهبری در تاریخ 16/7 /60 فرمودند: الذین ان مکنا هم فی الارض اقامو الصلوه و اتوالزکوه و امرو بالمعروف و نهو عن المنکر...اقامه نماز فقط این نیست که صالحان خود نماز بگذارند، این چیزی نیست که برای تشکیل حکومت الهی متوقف باشد، بلکه باید این ستون دین در جامعه به پا داشته شود و همه کس با رازها و اشاره های آن آشنا و از برکات آن برخوردار گردد.درخشش معنویت و صفای ذکر الهی همه آفاق جامعه را روشن و مصفا کند و تن و جان هم به نماز بشتابند و در پناه آن طمانینه و استحکام یابند... حقیقت آن است که در کار معرفی نماز کوتاهی های زیادی شده است، و نتیجه آن که نماز هنوز جایگاه شایسته خود را ، حتی در نظام اسلامی ما ، به دست نیاورده است. این مسوولیت سنگین به دوش دانشوران و آشنایان به معارف اسلامی است که نماز را به همه بخصوص نسل جوان بهتر بشناسانند. از کودک دبستانی تا پژوهشگر دوره های عالی، هر یک به فراخور ذهن و معرفت خود، می توانند در راه شناختن نماز و رازهای آن قدم هایی بردارند، و با ناشناخنه هایی آشنا شوند.حتی عرفای بزرگ نیز برای سالکان وادی معرفت اسرارالصلاه نوشته و آموخته اند.یعنی اعماق این اقیانوس همچنان ناشناخته و پیمودنی است.   

واسلام علیکم سید علی خامنه ای 16/7/60

نماز در لغت به معنای اظهار بندگی و اطاعت، سجود بردن، خدمتگزاری، فرمان بری و اطاعت آمده است، و به مفهوم اسلامی عبادت،                                                       

islamic concept of worship

Worship, according to islam, is a means for the purification of man's soul and his practicullife.

Worship had been an indispensable part of all religions' since the beginning of history.

عبادت از نظر اسلام وسیله ای برای پاکسازی روح و زندگی عملی و دنیوی انسان است. از آغاز تاریخ عبادت یک قسمت ضروری و واجب تمام ادیان بوده است. به هر حال آن(عبادت) در عمل و شکل در هر دین تفاوت دارد و در قاعده و قانون مختلف انجام می گیرد...

قبل از حضرت محمد(ص) در آئین حضرت عیسی(ع) هم نماز بوده است. و قرآن کریم از زبان او نقل می کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است. و او صانی با الصلاه (مریم 30) و قبل از او موسی کلیم الله (ع) بوده که خداوند به او خطاب می کند: اقم الصلاه لذکری (طه 14) و قبل از موسی پدر زن او حضرت شعیب بوده است که نماز بر پا داشته است: یا شعیب اصلاتک تا مرک(هود 87) و قبل از همه ی آنها ابراهیم خلیل (ع)  بوده که از خداوند برای خود و ذریه اش توفیق اقامه ی نماز را خواسته است. رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی(ابراهیم 40) و این لقمان حکیم است که به فرزندش می گوید: یا بنی اقم الصلوه و امر با المعروف و انه عن المنکر(لقمان 17) پسر من نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن. جالب آن است که معمولا در کنار نماز سفارش به زکات می شود ولی از آنجا که نوجوان معمولا پول ندارد در این آیه در کنار نماز به جای زکات و مالیات به امر معروف و نهی از منکر سفارش شده است. 

 

نماز بهترین عمل، برنامه ی انبیا، ستون دین، شستشو دهنده ی جان، معراج عارفان و در یک جمله "رمز وصول به مقصد اعلای انسانیت" است. در اسلام هیچ چیز به اندازه ی نماز مورد توصیه و تاکید قرار نگرفته است. امام صادق (ع) فرمود: من پس از شناخت اصل دین هیچ عملی را با ارزش تر از نماز نمی دانم. بنیان گزار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در وصیت نامه ی اخلاقی خود به فرزندش پس از بر حذر داشتن از انکار مقام اهل معرفت، و توصیه به اجتناب از خود خواهی و خودبینی و تاکید بر مجاهده ی با نفس درباره ی راه رسیدن به مقصد اعلای انسانیت چنین می نویسد: پسرم...نماز، این معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به این مقصد است، و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقیق یک رکعت آن و مشاهده ی انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن، ولو به قدر طاقت خویش شمه ای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشهام نمودیم، و دورنمایی از صلاه معراج سید انبیا و عرفا علیه و علیهم و علی آله الصلوه و السلام را مشاهده کرده ایم، که خداوند منان ما و شما را به این نعمت بزرگ منت نهد.

یکی از مهمترین رازهای نماز که در قران کریم به آن تصریح شده، پیشگیری از مفاسد اجتماعی است."اقم الصلاه، ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر(عنکبوت45). اگر نماز فلسفه ای جز جلوگیری از فساد نداشت، تنها همین یک راز برای اثبات بهترین عمل بودن آن کافی بود. این اعتقاد ایجاب می کند، کشوری که قانون اساسی آن قرآن است باید بیشترین بودجه ی فرهنگی خود را به طرح اقامه ی نماز اختصاص دهد. نماز، آثار عمیق و گسترده ای در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد. از این رو روز قیامت که وی برای رسیدگی به پرونده ی اعمالش در محضر حق تعالی مورد بازجویی قرار می گیرد، ابتدا درباره ی نماز از او سوال می کند.

پیامبر اسلام (ص) در این باره چنین فرمود: نماز ستون دین بوده و نخستین عملی است که در قیامت مورد بررسی قرار می گیرد، اگر درست انجام گرفته باشد، سایر اعمال نیز بررسی خواهد شد، و اگر درست انجام نشده باشد، سایر اعمال بدون بررسی رد خواهد شد.

منابع:

جشن تکلیف- تالیف محمدی ری شهری

سازمان مطالعه و برنامه ریزی دانشگاهی- English

درباره ی نماز- تالیف سید هاشم رسولی محلاتی

آشنایی با نماز- تالیف محسن قرائتی

یکصد و چهار نکته درباره ی نماز- تالیف محسن قرائتی. 

مذهب در میگون

     اکثریت قریب به اتّفاق میگونی­ها مسلمان و شیعه بوده و هستند. تعداد دو سه خانوار از زرتشتی‌ها در میگون زندگی می­کنند که اصالتاً میگونی نیستند. تعداد محدودی از اهل تسنّن هم در میگون به طور موقت زندگی می­کنند که بیشتر آنها کارگران کُرد و یا افغانی­های مقیم میگون هستند. میگونی‌ها به دین اسلام تعصّب خاصی دارند و به اهلبیت (ع) و به خصوص سیدالشهدا (ع) دلبستگی ویژه­ای دارند. تعداد یک مسجد جامع و دو مسجد بزرگ و تعداد زیادی مساجد کوچک و هم چنین یک حسینیه­ی بزرگ و منحصر به فرد، نشان از علاقه­ی مردم محل نسبت به مذهب است. امامزاده­ای در محل وجود دارد که روزانه و به خصوص شب­های جمعه و در ایّام مذهبی جمعیّت زیادی را به خود جذب می­کند.

مساجد، بناها و برنامه‌های مذهبی

     مساجد: میگون دارای یک مسجد جامع در بالامحل و دو مسجد بزرگ در پایین محل و سادات محل می­باشد. علاوه بر این‌ها چهار مسجد کوچک به اندازه­ی یک اطاق 4X3در پایین محل (معروف به مسجد خاتون)، بالامحل( مسجد علی‌اصغر)، کیامحل(معروف به مسجد حاج زین‌العابدین) و سادات محل( مسجد امام رضا (ع) وجود دارد. مساجد بزرگ میگون دارای یک آبدارخانه‌ی کوچک و سرویس بهداشتی می‌باشد. هر مسجد دارای یک هیئت امنای جداگانه‌ای است که به فراخور محل و ایام الله، برنامه‌های ویژه‌ای دارند.

     مسجد جامع: مسجد جامع که با مجوز حضرت آیت‌الله گلپایگانی در اواخر سال 40 بنا گردید، بزرگ‌ترین مسجد میگون است. بنای مساجد میگون ساده و بدون هیچ گونه کار هنری است. گل‌دسته، محراب و کتیبه­های سر‌در ورودی و کاشیکاری­های اطراف محراب تنها نقش و نگارهایی هستند که تزیین شدند. مسجد جامع میگون مجهّز به یک آبدارخانه­ی کوچک و سرویس بهداشتی است. بیشتر برنامه­های کلی و عمومی در مسجد جامع برگزار می­شود.

     مسجد جامع در بالامحل قرار دارد. نمی‌دانم چه کسی زمین اولیه‌ی این بنا را وقف نمود. به نظر می‌رسد که اولین مسجد میگون بوده و هر چهار محل از آن استفاده می‌کردند. این مسجد در سه مرحله تعمیر و بازسازی شده است. در اولین بازسازی و مرمّت، حدود دهه‌ی 20 یا 30 جناب آقای مومن کیارستمی قسمتی از ملکش در سمت جنوبی مسجد را وقف مسجد نمود.

     قسمت همکف این مسجد همراه با یک انباری کوچک و یک آبدارخانه برای استفاده­ی مردانه و نیم طبقه­ای در طبقه فوقانی، همراه با یک آبدارخانه کوچک برای استفاده­ی خانم­ها در نظر گرفته شد. در اصلی مسجد دو لنگه­ای و رو به خیابان باز می­شود. یک لنگه از درب ورودی به وسیله­ی راه پله به نیم طبقه بالایی زنانه و پشت بام متّصل می­شود. درب دیگر مسجد به اندازه­ی یک پلّه ارتفاع از سطح خیابان قرار دارد که بعد از ورودی یک راهرو، به سمت در اصلی و حیاط مسجد هدایت می­شود. در گذشته خانم­ها سرویس بهداشتی نداشتند.

     در حدود سال‌های 46 تا 47 منزل و محوطه­ی پشت مسجد جامع که متعلّق به حاج حجّت کیارستمی بود خریداری و به مسجد اضافه شد. از این ملک مدّتی به عنوان منزل روحانی مسجد‌جامع استفاده می­شد. بعد از انقلاب کانون فعّالیّت انجمن اسلامی، بسیج و شورای محلّی گردید.

     در اوایل انقلاب ساختمان کلنگی این بنا تخریب شد و بنای سه طبقه­ی جدیدی احداث گردید. طبقه­ی فوقانی در اختیار روحانی مسجد، و طبقه دوم به پایگاه بسیج و طبقه همکف هم برای استفاده کتابخانه و قسمتی از آن هم برای سرویس بهداشتی خانم­ها و آقایان در نظر گرفته شد. منزل دیگری هم که متعلّق به خام کربلایی بلقیس بود، وقف خانه‌ی روحانی مسجد جامع شد. از آن مکان مدّتی برای منزل روحانی استفاده می­شد. چند سالی است که از این فضا برای مهد کودک استفاده می­شود. در آمدهای حاصل از اجاره­ی آن باید صرف مسجد جامع گردد.

     علاوه بر این ملک، ساختمان روبروی مسجد‌جامع که قبلاً در طبقه‌ی فوقانی آن به قهوه‌خانه اختصاص داشت، توسط مالک آن حاج‌زین‌العابدین سالارکیا وقف مسجد جامع میگون شد. امروزه این ملک به صورت اجاره و درآمد آن صرف مخارج مسجد می­شود.

     برخی از روحانیون و عالمان دینی که در میگون فعّالیّت داشتند:

     آقایان: ملّا‌رجبعلی حیدری‌نوری، شیخ محمد حیدری‌نوری، شیخ عبدالحسین رضایی، حجه‌الاسلام حاج‌آقا علی عنایتی، حضرت آیت‌الله روحانی(تبعید در میگون)، حجه‌الاسلام حاج‌آقا شیرازی، حجه‌الاسلام شیخ‌محمود غفّاری، حجه‌الاسلام حاج‌آقا ابراهیمی(رئیس کمیته­ی اول انقلاب)، حجه‌الاسلام حاج‌آقا مهدی رامشک (حضور پر شور در اوایل انقلاب)، حجه‌الاسلام حاج‌آقا پنج تنیان، حجه الاسلام حاج‌ سیّد‌ولی‌ا‌‌له میرمحمّدی (اصالتاً میگونی هستند)، حجه الاسلام حاج‌آقا ابوالحسنی و ... در مساجد میگون فعّالیّت داشتند. حجه الاسلام حاج حمید سالارکیا هم اصالتاً میگونی هستند، ولی در میگون فعّالیّت نداشتند.

     علاوه بر روحانیونی که نام برده شد، روحانیون دیگری هم به صورت سالانه، ماهانه و فصلی در میگون حضور داشتند که نماز جماعت، منبر و سخنرانی‌های مساجد را برپا می‌کردند. اولین روحانی که به عنوان دبیر دینی، قرآن و عربی در دبیرستان میگون فعّالیّت داشت، شخصی به نام سامعی بود. قبل از انقلاب مردم برای مساجد بزرگ میگون سه روحانی از قم می‌آوردند. عامّه‌ی مردم چون مقلّد حضرت آیت‌الله گلپایگانی بودند، قبل از ماه مبارک رمضان به دفتر آن حضرت در قم می‌رفتند و از دفتر ایشان درخواست روحانی می‌کردند. گاهی هر سه محل به اتّفاق از یک روحانی برای مسجد جامع دعوت می‌کردند و همگی در ماه مبارک رمضان در مسجد جامع حضور پیدا می‌کردند. یکی از رسوم مردم میگون هنگام ماه مبارک رمضان در این بود که بعد از خوردن افطاری و شام، برای اقامه‌ی نماز جماعت به مسجد می‌رفتند. به این صورت از ابتدای اذان تا نماز مغرب و عشا فاصله‌ای حدود دو ساعت به تاخیر می‌افتاد. با توجّه به این که نماز اول وقت بسیار تاکید شده است، نمی‌دانم چرا این‌گونه عمل می‌شد.

     برخی روحانیون با عامّه‌ی مردم ارتباط تنگاتنگی داشتند و مردم هم با آنها همراه می‌شدند. بعد از انقلاب برخی از روحانیونِ جوان ارتباط خودشان را با نوجوانان و جوانان حفظ می‌کردند و در بیشتر برنامه‌های علمی، ورزشی، هنری و تفریحی حضور مثمر ثمری داشتند. برخی از روحانیون علاوه بر اقامه‌ی نماز جماعت و سخنرانی، کلاس‌های قرآن، عربی، اصول عقاید، احکام و غیره برای نوجوانان و جوانان برپا می‌کردند. جای خالی یک حوزه‌ی علمیه در رودبارقصران احساس می‌شود.

     حضرت آیت الله سیّد محمّد صادق حسینی روحانی: معظّم له، در سال 1345 ش به دنبال سخنرانی افشاگرانه و اعتراض آمیزشان به لایحه کاپیتولاسیون و اعمال ضد دینی و ملّی دولت، دستگیر و به شهرهای: زابل، یزد و سپس میگون تبعید شدند.

      از تألیفات علمی و تألیف کتب فقهی و اصولی ایشان می­توان به موارد زیر اشاره کرد: فقه الصادق (41 جلد) * زبدة الاصول (6 جلد) * منهاج الفقاهه (6 جلد) * منهاج الصالحین (3 جلد) * مسائل المستحدثه و ده­ها جلد کتب استفتائی شرعی، اعتقادی و قضایی به زبان‌های فارسی عربی و انگلیسی.

     حضرت حجه‌الاسلام والمسلمین حاج سیّد‌ ولی‌اله میر‌محمدی: جناب حاج سیّد ‌ولی ‌اله میر‌ محمد ‌میگونی از اولین روحانیون بومی میگون است. انسانی بسیار شریف، مهربان و دوست داشتنی است. ایشان علاوه بر درس و بحث و منبر و اقامه­ی نماز به کشاورزی هم علاقه دارد. اکثر کارهای کشاورزی مربوط به باغات شخصی را خودش انجام می­دهد. بعد از انقلاب چند سالی در مساجد میگون به اقامه نماز پرداختند. جا دارد مسوولان، بزرگان و ریش سفیدان در یک فرصت مناسب از مقام شامخ ایشان تجلیل به عمل آورند.

     حضرت حجه‌الاسلام‌ والمسلمین حاج‌حمید سالارکیا: حاج حمید سالارکیا از جمله کسانی هست که در جرگه­ی روحانیون در آمده و ملبّس به لباس روحانیّت شدند.

      آخرین اطلاعاتی که از ایشان داریم به عنوان یک سفیر مذهبی در کشورهای آسیایی مشغول تبلیغات بودند. ایشان پس از اخذ دیپلم متوسطه وارد حوزه­ی علمیه­ی قم شد و در مدارس حقّانی و شهیدین دروس حوزوی (مقدماتی و سطوح) را گذراند. پس از آن در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات: مکارم شیرازی، سبحانی، وحید خراسانی و جوادی آملی حاضر شد. هم زمان با اشتغال به دروس حوزوی، مترجمی زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی را در دانشگاه پیام نور نیز به پایان رساند. همچنین در دانشکده­ی علوم حدیث قم موفّق به اخذ مدرک فوق لیسانس علوم حدیث شد.

     آقای سالارکیا به تحصیل در مقطع دکترا در رشته­ی علوم حدیث تطبیقی در جامعه المصطفی مشغول بود. از سال 75 مدیر بخش ترجمه­ی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی بود. از سال 87 به مدّت سه سال، سردبیر بخش انگلیسی اتاق گفتگوی اینترنتی(موسوم به پالتاک) وابسته به مجمع جهانی اهل بیت(ع) بود. ضمناً با شبکه­ی بین المللی سحر انگلیسی نیز همکاری داشت (بحث تفسیر آیات معاد در قرآن در تابستان 1390).  برای شبکه تلویزیون انگلیسی زبان Press TV هم دو جلسه برنامه با موضوعات (عصمت و مهدویت) داشت (سال 1387).

     حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج مهدی رامشک: جناب آقای رامشک روزگاری امام جماعت مسجد جامع میگون بود. به پاس زحمات ویژه­اش در میگون باید از ایشان تشکّر کرد. دست روزگار چنان رقم زد که سال­های بسیاری گذشت و ما از ایشان خبری نداریم. امیدوارم در هر کجای ایران و جهان هست سالم و تندرست باشد.        

     حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا مهدی خلیلیان: جناب آقای مهدی خلیلیان هم پس از اتمام دورس دبیرستانی به جرگه­ی روحانیت درآمدند. بیشتر فعّالیّت ایشان هم در تهران است. گهگاهی در میگون اقامه­ی نماز هم داشتند. در برخی از فعّالیّت­های فرهنگی و مذهبی هم عاشقانه کار می­کردند.

     مسجد باب الحوائج: مسجد باب الحوائج در سادات محل نرسیده به امامزاده قرار دارد. این مسجد کوچک­تر از مسجد جامع و دارای دو در ورودی است. یکی از این در­ها با ورودی خانم‌ها مشترک و طبقه­ی همکف مخصوص آقایان و نیم طبقه فوقانی هم برای خانم­ها است. آبدارخانه­ی کوچکی هم در انتهای قسمت مردانه قرار دارد. این مسجد همانند مساجد دیگر میگون فاقد هرگونه کار هنری از قبیل تزیینات و گچبری و ... می­باشد. تنها نمای آن یک گل‌دسته و کاشیکاری­های اطراف محراب که با آیاتی از قرآن تزیین شده است. مسجد چند سالی فاقد سرویس بهداشتی مجهّزی بود، در اواسط سال 70 منزلی را که با مسجد به اندازه یک کوچه فاصله داشت خریداری کردند و سرویس بهداشتی را به آن مکان انتقال دادند. امروزه با همّت هیئت امنا و اصحاب مسجد از لحاظ معماری و توسعه ترقّی کرده است.

     مسجد امام حسن عسکری(ع): این مسجد در ابتدای سربالایی پایین محل قرار دارد. به علّت موقعیّت این بنا در ارتفاع, چشم انداز بهتری نسبت به دو مسجد دیگر دارد. این مسجد هم فاقد هرگونه کار هنری بوده و تنها گل‌دسته و کاشیکاری­های اطراف محراب، جلوه­ای به مسجد داده است. مسجد دارای یک در ورودی دولنگه­ای است. یکی از آنها مخصوص ورود و خروج خانم­ها است. بنای مسجد در سه طبقه قرار دارد که از نیم طبقه­ی قسمت پایین برای سرویس بهداشتی و در طبقه­ی دوم برای آقایان و طبقه سوم هم مخصوص خانم­ها در نظر گرفته شد. در انتهای ورودی آقایان آبدارخانه کوچکی قرار دارد که برای پذیرایی از آن استفاده می­شد. در اواخر سال 70 توسط هیئت امناء و اصحاب مسجد تغیراتی همراه با توسعه­ی آبدارخانه، کفشداری و سرویس بهداشتی انجام شد.

     مساجد کوچک

     نمی­دانم علّت ساخت این مساجد برای چه منظوری بود. بهتر بود صاحبان وقف، از این املاک برای یک کار تجاری و تولیدی در نظر می­گرفتند و سود حاصل از آن را برای توسعه و گسترش مساجد دیگر استفاده می­کردند. اگر چه برای پیر مردان و پیر زنانِ اهل نمازی که در کنار این گونه مساجد قرار دارند، نماز خواندن سهل و آسان است، امّا از طرف دیگر، مساجد بزرگ خلوت می­شوند. خلاصه به هر نیتّی که صاحبان آنها وقف کردند، مورد قبول حق قرار بگیرد.

     مسجد حضرت علی‌اصغر (ع): این مسجد در چهار راه حیدری بالامحل قرار دارد. فضای این مسجد به اندازه­ی یک اطاق دوازده متری است. زنان محلی از این فضا برای ادعیه­ها استفاده می‌کنند. فکر می­کنم فعّالیّتش از بقیّه­ی مساجد مشابه خودش بیشتر است. جلسات قرآن، ختم انعام و صندوق قرض الحسنه، از جمله فعّالیّت بانوان این مسجد است. در سنوات گذشته اقدام به نوسازی مسجد کردند.

     مسجد حضرت رقیّه (س)(معروف به حاج زین‌العابدین): نمی‌دانم واقف این مسجد کیست. مرحوم حاج زین‌العابدین سالارکیا اقدام به بازسازی و تعمیرات آن پرداخت و از آن زمان به مسجد حاج زین‌العابدین معروف شد. مکان آن در بالامحل نرسیده به حسینیه قرار دارد. فضای مسجد به اندازه‌ی یک اطاق دوازده متری است که همسایگان و غیره از آن مکان برای اقامه‌ی نماز صبح و غیره استفاده می­کنند.

     مسجد ...(معروف به حاجیه خاتون): این مسجد کوچک که در ابتدای سربالایی ایستگاه، در پایین محل قرار دارد به مسجد خاتون معروف است. واقف آن حاج حبیب‌اله رودباری است. در زمان تعریض خیابانِ جلوی مسجد، مقداری از مسجد تخریب و در فضای خیابان قرار می‌گیرد. حاجیه خاتون رودباری به شهرداری مراجعه می‌کند و برای ساخت و تعمیرات آن بی‌نهایت تلاش می‌کند. بالاخره به کمک شهرداری و برخی از افراد خیّر، مسجد بازسازی و مرمّت می‌شود. از آن زمان این مسجد به مسجد خاتون معروف می‌شود. مسجد چون نزدیک به ایستگاه میگون است، مورد استفاده رانندگان و مسافران هم قرار می­گیرد.

     مسجد امام ‌رضا (ع) سادات محل:  این مسجد کوچک هم در ابتدای ورود به سادات محل، بعد از پل قرار دارد. این بنا همانند مساجد کوچک میگون فضایی به اندازه‌ی یک اطاق سه در چهار و چون در نزدیکی ایستگاه هم قرار دارد، مورد استفاده رانندگان و مسافران نمازگزار قرار می­گیرد.

     مسجد‌المهدی(عج):در دهه­ی هشتاد حاج مهدی بهرامی در تالارسر، کنار هفت‌چشمه مسجدی بنا نمود. مدّت­ها بود که زنده یاد حاج مهدی بهرامی نیّت کرده بود تا در کنار هفت چشمه مسجدی بنا نماید. بالاخره با تلاش ایشان و کمک جمعی از مومنین، مسجد کوچکی در تالارسر میگون احداث شد. خداوند روح این مرد بزرگ و همه­ی کسانی که در ساخت بنای اولّیه­ی مساجد میگون قدم برداشتند، شاد بگرداند.

     مسجد و بسیج: قبل از انقلاب مساجد فعّالیّت چندانی نداشتند. فقط در ایام ماه مبارک رمضان با دعوت از یک روحانی، مراسم نماز جماعت، سخنرانی و مراسم شب قدر برگزار می­شد. بیشتر برنامه­های ایّام ماه رمضان هر چهار محل در مسجد جامع برگزار می­گردید. حضرت آیت‌الله روحانی هنگام تبعید، مدّتی را در میگون بسر می­برد. اگر چه ممنوع المنبر بود، ولی در مسجد جامع میگون هم حضور پیدا میکرد و نماز میخواند. هر کسی که وفات می­کرد مراسم خوم و پذیرایی از عزاداران در مساجد انجام می­شد.

    بعد از انقلاب مساجد کانون فعّالیّت برای حفظ و حراست از انقلاب شد. با توجّه به این که در هر انقلابی، سیستم اقتصادی و نظم امور جامعه از هم پاشیده می‌شود، در ایران انقلابی هم این مساجد بودند که توانستند بر این مشکل فائق آیند. در ابتدا انجمن اسلامی و کمیته‌هایی در این مساجد شکل گرفتند. کمیته‌های مردمی پاسداری از شهر و روستا­ها را بر عهده گرفتند تا ضد انقلاب و اخلالگران نتوانند از وضعیّت به‌وجود آمده سوء استفاده کنند و باعث مزاحمت مردم بشوند. انجمن اسلامی هم نقش مثمر ثمری در همراهی با انقلاب داشت. با شکل‌گیری بسیج, مساجد پایگاه­های خوبی برای این نهاد شدند. از همین پایگاه­ها مردم جذب و به جبهه اعزام می­شدند. کمک­های اهدایی مردم برای جنگ‌زده­ها، زلزله‌زدگان و غیره توسط همین مساجد جمع‌آوری می­شد. مساجد ایران نقش مثمر ثمری در همراهی با انقلاب داشته و دارند. مساجد میگون به ویژه مسجد جامع هم در فعّالیّت­های دوران انقلاب و هم‌چنین در هشت سال دفاع مقدّس نقش مثمر ثمری داشتند. مسجد جامع میگون نه تنها کانون انقلابی میگون، بلکه پایگاه مرکزی اولیه­ی بسیج رودبارقصران و لواسان هم بود. بچّه­های بسیج رودبارقصران برای نگهبانی و پاسداشت انقلاب به نوبت در این پایگاه حضور پیدا می­کردند و به وظایف خود عمل می­نمودند. پس از آن که ساختمان سپاه اوشان برای سپاه و بسیج در نظر گرفته شد، بسیج رودبارقصران به آنجا منتقل شد. مسجد جامع میگون توسط انجمن اسلامی و بسیج اداره می­شد. در طبقه­ی فوقانی ساختمان قدیمی همجوارِ مسجد, پایگاه بسیج مستقر شد. اسلحه­خانه­ی دیواری توسط شهید سیّد اسماعیل میراسماعیلی در همین مکان بنا گردید. شب­ها بچّه­های بسیج به گشت‌ و نگهبانی از محل می­پرداختند. آموزش­های نظامی و عقیدتی، جذب نیرو، اعزام نیرو به جبهه و شرکت در برنامه‌های عمران و آبادی محل از جمله کارهایی بود که بسیج محل با کمک شورا و انجمن اسلامی انجام می­داد.

     بعد از اتمام جنگ، پایگاه بسیج ثارالله میگون با برنامه‌های کوتاه‌مدّت و بلند‌مدّت توانست در خدمت مردم محل باشد.

این برنامه‌ها عبارت بودند از:

    1 تاسیس کانون فرهنگی و هنری: این کانون که با مجوّز سپاه در پایگاه بسیج شکل گرفت. کانون توانست با یک دستگاه سی دی و یک دستگاه تلویزیون به عنوان شروع کار برای آموزش و پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان محل اقدام نماید.

     2 تشکیل پایگاه تابستانی: این پایگاه مختص تابستان‌ها بود که با بسته شدن مدارس شکل می­گرفت. پایگاه برای پر کردن اوقات فراغت جوانان و نو­جوانان برنامه­هایی ارائه می­داد. این برنامه‌ها عبارت بودند از: هفته­ای دو بار استخر شنا برای افراد زیر پوشش، تله کابین توچال، کوهنوردی، سینما، شهربازی، بازدید از شهرک هواپیمایی، بازدید از باغ وحش، بازدید از شهرک سینمایی، اردوهای امامزاده عبدالله آمل، زنجان و دریا، شرکت در مسابقات ورزشی از قبیل: تنیس روی میز، فوتبال، شطرنج و ژیمناستیک، شرکت دادن جوانان و نوجوانان در آموزش کلاس­های خط، نقاشی، گل‌دوزی، خیاطی و گل‌سازی و گل‌آرایی و ...

     ۳ - آموزش قرآن: با توجّه به برنامه­هایی که برای آموزش قرآن و احکام اسلامی در دستور کار مدیران فرهنگی مساجد بود، مربّیانی از طلّاب علوم دینی و اساتید علوم قرآنی دعوت به عمل می‌آمد تا یک دوره، برای آموزش قرآن در خدمت علاقمندان باشند.

سعید فهندژی سعدی

بدون ذکر منبع شرعاً جایز نیست

من کتاب قرآنم

من کتاب قرآنم

من کتاب قرآنم .آخرین کتاب آسمانی که از طرف خداوند برای سعادت و راهنمایی توسط آخرین پیامبر خدا به بشریت اهدا شد.تمامی آنچه که در درون من قرار دارد دارای 114 سوره و6236 آیه می باشد. مرا به 30 جزء و 120 حزب تقسیم کردند. تمام آیات من از 77437 کلمه و 323671 حرف تشکیل می شود.غیر از سوره توبه مابقی سوره های من با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شود.چون در سوره توبه با بیزاری از مشرکین شروع می شود به احترام نام خدا از بسم اله استفاده نشده است.در آیه 30 سوره نمل چون حضرت سلیمان نامه ای به ملکه سبا می نویسد که با بسم اله شروع می کند، در این صورت تعداد بسم اله درون من هم 114 عدد می شود. در ابتدای 29 سوره من با حروف مقطعه شروع شده که هیچگونه معنایی برای انسانها ندارد و تنها من و پیامبر و خدا از آنها آگاهیم.مجموع حروف مقطعه من 71 حرف است که به صورت یک حرفی (ص) دوحرفی (طه) سه حرفی (الم) چهار حرفی (المص) و پنج حرفی مانند (کهیعص) آمده است.هنگام قرائت باید این حروف را به صورت حرف به حرف و جدا جدا بخوانند.اوایل سوره علق اولین آیاتم بود که بر پیامبر نازل و آخرین آنها سوره نصر بوده است.کل سوره های من در مدت 23 سال بر پیامبر نازل که از این تعداد 13 سال در مدینه و 10سال در مکه نازل شد.به سوره هایم که در مکه نازل شده مکی و به سوره هایم که در مدینه نازل شده مدنی نامیده اند.بزرگترین سوره من بقره و کوچکترین سوره کوثرو همچنین بزرگترین آیه من آیه 282" بقره" و کوچکترین آیه" طه" می باشد.بزرگترین کلمه ای که در آیات من قرار دارد کلمه" فاستقینا کموه " در آیه 21 سوره حجر می باشد، و همچنین کوچکترین کلمه با بسم اله می باشد.قلب من سوره" یس" و عروس من سوره "الرحمن" است. کلمه "ولیتلطف" که در آیه 19 سوره کهف قرار دارد وسط تمامی کلمات من قرار دارد و حرف" تا" حرف وسط می باشد. تعداد چهار سوره من سجده واجب و تعداد 11 آیه من سجده مستحب دارد. هنگام تلاوت آیات سجده واجب و یا شنیدن زنده آن باید سجده کرد.سوره حمد فاقد حرف" فا" و سوره کوثر بدون بسم اله فاقد حرف "میم" می باشد.امید بخش ترین آیه من عبارت است از"قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله" و عدالت آمیز ترین آیه من " ان الله یامر بالعدل و الاحسان" و ترس آور ترین آیه من عبارت است از " فمن یعمل مثقال ذره شره یره" مهمترین آیه من آیه الکرسی می باشد.  

 

من در ابتدا به صورت یک کتاب نبودم. در هر واقعه و لحظه هایی که نیاز بود از طرف خدا برای پیامبر نازل می شدم تا پیامبر مرا برای مردم بخواند وعمل کند. وقتی من توسط جبرئیل امین برای پیامبر نازل می شدم ، پیامبر برای مردم می خواند و کسانی که سواد داشتند یاد داشت می کردند و کسانی هم که سواد نداشتند آیات مرا حفظ می کردند.کسانی که آیات مرا حفظ می کردند به حافظین وحی و کسانی که آیات مرا می نوشتند به کاتبین وحی شهرت پیدا کردند. اولین کسانی که مرا جمع آوری کردند، پیامبر گرامی اسلام(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) بودند.البته این مصاحف شخصی بوده و تعداد دیگری هم مصحف شخصی داشتتند که عبارت بودند از: سالم، ابوزید، سعد بن عبید، معاذ بن جبل، ام ورقه، ابن ابی کعب، ابن مسعود، ابوالدرداء، مقداد بن اسود، ابو موسی اشعری، حفصه، زید بن ثابت، مجمع بن جاریه، عایشه، عقبه بن عامر، ام سلمه، عبدالله بن عمرف انس بن مالک . جمع آوری آیات من توسط حضرت فاطمه(س) که به صحیفه فاطمه(س) معروف بوده دست به دست در نزد امامان معصوم(ع) گشته و در معرض عوام قرار نگرفته است. این مصحف اکنون در نزد امام زمان(عج) قرار دارد. جمع آوری رسمی و حکومتی آیات من بعد از یک حادثه ای اتفاق افتاد. حادثه از این قرار بود که در دوره ابوبکر شخصی به نام مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرده بود که سپاه اسلام برای مقابله با آن آماده جنگ شده بود. در این جنگ تعداد 70 نفر از صحابه و حافظین قرآن به شهادت رسیدند.شهادت این تعداد از حافظین وحی باعث شد تا یاران پیامبر به این فکر بیافتند تا آیات مرا در یک مجموعه جمع آوری کنند. بعد از آن از تمام کسانی که آیات مرا در ذهن داشته و یا جایی یاد داشت کرده بودند خواسته شد تا آنها را با دو شاهد که گفته های آنها را گواهی بدهند برای جمع آوری اقدام نمایند.برای جمع آوری قرآن گروهی را به سرپرستی زید بن ثابت انتخاب کردند. از اینکه چرا در میان آن همه صحابه مومن و پرهیزگار و شجاع و غیره زید بن ثابت انتخاب شده است، باید گفت که زید بن ثابت جوانی بیست و یک ساله و شجاع و مومن و با سواد و به تعدادی از زبانهای آن روز هم آشنایی داشته و همچنین بیشتر آیات را در زمان رسول خدا می نگاشت و تعصب خاصی هم نداشته و بالاتر از همه مورد اعتماد انتخاب کننده یعنی ابوبکر بوده است. به این صورت تمامی آیاتم در یک کتاب جمع آوری گردید. مشکل بعدی که برای مردم سراسر دنیای اسلام آن زمان بوجود آمده بود در این است که فارسها و دیگر مللی که با زبان عربی آشنایی کاملی نداشتند، هر کدام به یک نحوی مرا قرائت می کردند.اگر به این شکل ادامه پیدا می کرد اختلاف در قرائت بوجود می آمد و هر سرزمینی به گونه ای که خودش یاد گرفته بود فرا می گرفت و احتمال اینکه این اختلافات عمیق تر شود بوجود می آمد. در زمان عثمان پی به این اختلافات برده و به چاره جویی پرداختند.در ان زمان انجمنی تشکیل دادند که اعضای آن عبارت بودند از: زید بن ثابت، سعید بن عاص، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث .نخستین کاری که آنها کردند این بود که نوشته های زمان پیامبر اکرم (ص)را گرد آورند و نسخه جمع شده زمان ابوبکر را که حالا در خانه عمر در اختیار حفصه بود، در اختیار انجمن قرار دهند. بعد از نوشتن نسخه اصلی که کاری بس دشوار و وقت گیر بود عثمان تصمیم گرفت تا از تعدادی از این نسخه نوشته شود و به شهر های بزرگ و زیر مجموعه حکومت اسلامی فرستاده شود تا همه از این نسخه هایم استفاده نمایند.پس از تدوین عثمان دستور داد تا تمام کتیبه ها، نوشته ها، استخوانها، سنگهای نازک سپید، چرمها، سفالها و الیاف خرمائی را که صحابه آورده بودند و آیاتم بر روی آنها نوشته شده بود بسوزانند و یا پاره کنند و بشویند تا اختلافی در آنها بوجود نیاید و همه یکپارچه و یکدست شود.مصحفم که در دوره عثمان جمع آوری شده بود مورد تایید حضرت علی(ع) هم قرار گرفته است. خط من هم که در زمان عثمان برای کتابتم برگزیده شد، انتخاب و به نام او هم معروف گردید. بعد ها رسم الخطهایی دیگر هم بوجود آمده از قبیل: خط نبطی، خط کوفی، خط نسخ و غیره اما امروزه هم خط عثمانی از بهترینها است. یکی از مشکلات دیگر در خواندن آیاتم کلماتی بود که بدون نقطه و اعراب بودند.این مشکل هم بعد ها برطرف گردید و تمامی نوشته هایم با اعراب و نقطه گذاری شد. 

  

امروزه من که عمری 1400 ساله دارم در میان شما بوده و هر کدام از شما مرا دوست داشته ، ولی نوع نگاه شما با من فرق دارد.بعضی ها مرا فقط برای نگهداری در کتابخانه شخصی منازل استفاده می کنند. بعضی ها مرا هر روز می بوسند و دوباره در جای خود قرار می دهند. بعضی ها فقط مرا می خوانند، بدون آنکه بفهمند. بعضی ها هم مرا هنگام مردن و در قبرستان و مسجد می خوانند. بعضی ها مرا به دیگران هم یاد می دهند. بعضی ها مرا هم می خوانند و هم عمل می کنند.بعضی ها هم مرا تفسیر می کنند.بعضی ها هم مرا با خط زیبا می نویسند.راستی شما جزء کدام دسته هستید؟   

ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء

 

 

همایش استانی تبیین ولایت فقیه 

سومین همایش استانی تبیین موضوع ولایت فقیه و مدیریت مقام معظم رهبری و نیز فتنه شناسی در 89/3/6 در استان مازندران - شهرستان ساری - در حسینیه عاشقان ثار الله توسط دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری و هیأت نظارت شورای نگهبان در استان مازندران برگزار گردید.

در این جلسه که بیش از هزار از خواص و نخبگان استان - اعم از اساتید دانشگاه ، تشکل های دانشجویی ، ائمه جمعه استان ، فرهنگیان ، مسئولین و اقشار دیگر از مردم - حضور داشتند ، پس از اعلام خیر مقدم توسط نماینده دبیرخانه خبرگان رهبری و نیز نماینده هیأت نظارت استان ، نمایندۀ ولی فقیه در استان مازندران حضرت آیت الله طبرسی به ایراد سخن پرداختنه و بر ضرورت ارائه این همایش ها تأکید کردند.

سپس سخنران اصلی این همایش ، حضرت آیت الله محسن اراکی به تبیین مسأله ولایت فقیه پرداختند. ایشان در سخنان خویش ، مفهوم ولایت ، فقیه ، ولایت فقیه و نیز ادله عقلانی و نقلی ولایت فقیه و جایگاه مردم در تئوری ولایت فقیه را مورد بررسی قرار داده اند.

حضرت آیت الله اراکی مراد از مطلقه بودن ولایت را تمام اختیاراتی دانستند که حاکم در إعمال حکومت خود به آن نیازمند است ، به طوری که اگر آن اختیارات نباشد مصالح جامعه فوت می شود. در ارائه ادله نیز ضمن بیان یک دلیل عقلی به چند آیه در قرآن و نیز روایات معتبر در زمینه ولایت فقیه اشاره کردند.

ایشان در مورد نقش مردم اظهار داشتند که مردم صرفا در مقبولیت نقش ندارند بلکه تحقق حکومت نیز با اقدام آنها است . به عبارت دیگر ، حکومت یک فعل اجتماعی است و فاعل های آن مردم هستند یعنی مردم ایجاد کننده حکومت هستند.

در ادامه دکتر محمد جواد لاریجانی به ایراد سخن پرداختند. ایشان به خطرات فکری در مورد نظام اسلامی اشاره کردند. خطراتی که از سوی اصلاح طلبان و روشنفکران متوجه انقلاب اسلامی شده است. از جمله اینکه اسلام به دوران سنت تعلق دارد و دوران سنت هم گذشته است و هم در عصر مدرن حرفی از اسلامی بودن یک نظام نمی توان زد ، و در زمینه دین نیز این شبهه مطرح شد که دین با معرفت دینی شما متفاوت است و نمی توان به هیچوجه دین را فهمید و حتی پیامبر هم دین را به درستی درک نکرده اند.

همچنین در حوزه مسائل اجتماعی برای تضعیف باورهای دینی در مرحله اجرا در جامعه بی عفتی را در دستور کار قرار داده اند و این امر را مرادف آزادی دانسته اند ، در حالی که در همه کشورهای دنیا رعایت عفت عمومی به عنوان یک نُرم اجتماعی و اخلاقی یک اصل است و به همین جهت است که در جامعه آمریکا اگر زن نیمه لختی در جامعه حاضر شود توسط پلیس دستگیر و به دادگاه فرا خوانده می شود. رعایت نُرم اخلاقی اصلی است که همه جوامع باید آن را رعایت کنند و ما نیز در جامعه مان باید آن را مراعات کنیم.

این همایش که از ساعت 9 صبح شروع شده بود تا ساعت یک بعد از ظهر ادامه داشت و با اقامه نماز جماعت به پایان رسید.

 

هفتمین نشست تبین علمی ولایت فقیه با سخنرانی حضرت آیت الله مصباح یزدی در زیرزمین فیضیه در تاریخ 20/2/89 بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار گردید.

در این جلسه نیز که بیش از هزار نفر از طلاب حوزه علمیه قم حضور داشتند، سخنران به ادامه مباحث گذشته خود در اقامه دلیل عقلی بر ولایت فقیه پرداخته و به برخی از شبهات در این زمینه پاسخ دادند.

حضرت آیت الله مصباح یزدی بر این امر تاکید کردند که اگر چه مقدمات بیان شده در جلسه قبل در اثبات ولایت فقیه، عقلی می‌باشند اما باید توجه کرد این مقدمات از منظر دیگر شرعی نیز می‌باشند بر اساس فقه شیعه ما معتقدیم که تمام افعال انسان دارای یک حکم شرعی از احکام پنچ گانه: وجوب، استحباب، اباحه، کراهت و حرمت است. برای نمونه وقتی که برائت عقلی در مباحث اصولی و نیز فقهی مطرح می‌شود، این امر کاشف از وجود یک حکم شرعی در این زمینه است.

در محل بحث نیز وقتی در مقدمه اول استدلال بر ولایت فقیه بیان شده است که حکومت ضروری است، این امر را اگر چه عقل  و عقلاء می‌فهمند اما این حکم عقل کشف کننده یک حکم شرعی در مورد ضرورت حکومت می باشد و به همین جهت است که در منابع احکام، عقل به عنوان یک منبع کاشف از حکم شرعی معرفی شده است.اندک توجهی به مباحث مختلف فقهی این امر را روشن می‌سازد که فقهاء در بسیاری از استدلال های خویش به مسأله «اختلال نظام » متوسل می‌شوند یعنی وقتی امری منجر به اختلال نظام شود کاملاً آن را رد می‌کنند.

علاوه بر این، روایات زیادی هم بر ضرورت حکومت تایید می‌کند. برای نمونه حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه تصریح می‌کنند: «لابد للناس من امیر برّ أوفاجر» مردم نیاز به حاکم (و حکومت) دارند و اگر حاکم متقی نبود حکومت آنقدر ضروری و مهم است که اگر حاکم فاجر باشد اشکالی ندارد.

و این همه بدین خاطر است که در فرض عدم وجود حکومت و حاکم مقتدر هرج و مرج لازم می‌آید و موجب می‌شود که زندگی اجتماعی مردم و امنیت و رفاه مردم دچار آسیب و خطر شده و از بین برود اگر پلیس و قوانین راهنمایی و رانندگی نباشد در گذر از چهارراه ها و نیز عبور از میادین و خیابانها هرج و مرج و تصادف و دعوا و ... رخ خواهد داد و همین امر موجب اختلال در زندگی اجتماعی مردم خواهد بود. وجود قوانین قضایی و حاکمان است که امنیت در جامعه را تامین خواهد کرد.بنابراین ضرورت حکومت امری است که هم عقلی است و هم شرعی.

در مقدمه دوم استدلال عقلی آمده بود که اگر حاکم معصوم باشد مطلوب به صورت کامل حاصل است چون معصوم اعم از انبیاء و ائمه علیهم الصلاة  و السلام هم علم به قانون (که در اینجا قانون اسلامی مراد است چون بهترین قانون و برخاسته از علم و حکمت نامحدود خدای متعال است) به صورت کامل و درست دارند و هم اهل هوی و هوس در مقام اجرا نیستند از این رو، بهترین حاکم، معصومین علیهم السلام هستند.

در مقدمه سوم آمده بود که درمصالح اجتماعی مسأله دایر مدار همه یا هیچ (به عبارت دیگر، صفر یا صد) نیست یعنی اینطور نیست اگر مصلحتی و کمال زندگی اجتماعی را به صورت کامل  و صد درصد نتوان بدست آمد پس باید آن رها کرد و بدنبال استیفای آن نبود بلکه عقل حکم می‌کند که مصلحت‌های اجتماعی درصورتی که دستیابی به مرتبه کمال آن میسر نیست باید بدنبال دستیابی به نزدیک‌ترین مرتبه به درجه کامل بود (اصل تنزل تدریجی) یعنی اگر صددرصد یک مصلحت اجتماعی قابل دستیابی نیست باید بدنبال نود ونه درصد آن بود.

ازاین‌رو، در زمان غیبت که از حضور معصوم علیه السلام محروم هستیم نباید مصلحت اجرای قوانین اسلام را از دست داده و آن را رها کنیم بلکه باید به سراغ حکامی رویم که نزدیک‌ترین شخص به معصوم علیه السلام است و مراد از ولایت فقیه همین امر است.

شبهه رهبری شورایی:

ممکن است اشکال شود که درست است که در زمان غیبت معصوم علیه السلام باید بدنبال اقرب به معصوم باشیم ولی این هدف از دو راه ممکن است حاصل شود:

     یک نفر از فقهاء حاکم شود.

     شورایی از فقهاء حاکم شوند.

شاید بتوان گفت که شیوه دوم صحیح‌تر و اطمینانی‌تر است اگر در این شورا همه در یک رأی اتفاق داشته باشند اطمینان بیشتری حاصل می‌شود و اگر اتفاق نبود رأی اکثریت شورا ملاک باشد.

پاسخ

اما آیا می‌توان از نظر اسلامی این حرف را پذیرفت؟ آیا دلیل عقلی این فرض را تایید می‌کند؟

نکته اساسی توجه به این امر است که مراد از دلیل عقلی و یا امکان عقلی، امکان ذاتی عقلی مورد بحث در مباحث فلسفی نیست بلکه امکان وقوعی و عقلایی است.

اگر دقت کنیم در طول تاریخ بشریت – تا آنجایی که اطلاع داریم – و نیز در طول تاریخ اسلام، سراغ نداریم که تا بحال کسی احتمال شورایی بودن رهبری را مطرح ساخته باشد.

در تاریخ ادیان ابراهیمی، پیامبرانی که حکومت کرده‌اند – مانند حضرت داود  و سلیمان علیهما السلام هیچگاه حکومتشان شورایی نبوده است در تاریخ اسلام نیز از پیامبر و ائمه علیهم السلام و نیز هیچ فقیهی سراغ نداریم که مسأله شورائیت را در کتب فقهی خود مطرح ساخته باشند.

مشکل مسأله حکومت شورایی آنقدر روشن و واضح است که هیچ کس به سراغ آن نرفته است در تاریخ حکومت بشری فقط شوروی سابق بوده است که حکومت شورایی داشته است اما خود این شورا نیز دارای صدر هیأت رئیسه بوده است پس هیچ یک از عقلای عالم در مسأله حکومت احتمال شورای رهبری را مطرح نکرده است.

 

از سوی دیگر اصل عدم ولایت احدی براحدی (غیر از ولایت خدای متعال) است. سیره دینی بر این امر قائم شده است که حاکمیت یک نفر از اصل عدم ولایت خارج است اما ولایت چند نفر و به صورت شورایی، تحت اصل باقی مانده و دلیل برای خروج آن از تحت اصل نداریم.

اینکه فرض کنیم امکان دارد که عقلاً تصمیم چند نفر بهتر از تصمیم یک نفر باشد؟ این سخن اگر چه به لحاظ امکان ذاتی عقلی فلسفی وجود دارد ولی روشن  است که در مباحث سیاسی و اجتماعی بدنبال امکان ذاتی عقلی فلسفی نیستیم بلکه بدنبال امکان وقوعی هستیم. در مقام عمل، دشواریها و مشکلات شورای رهبری بسیار بیشتر از رهبری فردی است لذا در مقام عمل رهبری فردی ترجیحات فراوانی بر رهبری شورایی دارد.

اگر دقت کنیم یکی از اهداف حکومت تصمیم‌گیری سریع و قاطع نسبت به مسایل حساس در زندگی اجتماعی مردم است برای نمونه، وقتی دشمن به کشور حمله می‌کند در این حالت تصمیم‌گیری سریع و قاطع نیازمند است اگر تصمیم برای مقابله و عدم آن متوقف بر تصمیم شورا باشد بدیهی است تشکیل شورا با تأخیر انجام می‌شود. ممکن است که عده‌ای حضور نداشته باشند عده‌ای مریض باشند و ... بدیهی است که کشور در مقاطع مختلف نیازمند چنین تصمیمات سریعی می‌باشد و اگر تصمیم به شورا داشته باشد موجب نوت مصلحت می‌شود.

روز 21 بهمن ماه سال 1357 امام خمینی(ره) دستور دادند که مردم به خیابانها بریزند در حالی که هیچ کس از سیاسیون مطرح موافق این کار نبودند همان تصمیم قاطع امام باعث شده که انقلاب به پیروزی رسیده است در حالی که اگر چنین تصمیمی شورایی بود یقیناً مصحلت عظیم پیروزی انقلاب فوت می شد.

البته روشن است که رهبر باید مشورت کند خدای متعال دستور داده است که با دیگران مشورت بکنید ولی به پیامبر صلوات الله علیه و آله می‌فرماید پس از اینکه مشورت کردی «فإذا عزمت فتوکّل  علی الله» تصمیم با شخص پیامبر است که با توکل بر خداوند باید انجام شود بنابراین رهبری شورایی هم سابقه‌ای در میان حکومت بشری و نیز حکومت دینی ندارد و طرح آن بی‌سابقه است و از نظر عقلی و نقلی نیز مردود است.

اشکال دیگر این است که درست است که رهبری باید فردی باشد و نیز باید نزدیک‌ترین شخص به معصوم علیه السلام باشد اما سؤال این است که أقرب به معصوم را چه کسی تشخیص می‌دهد؟ درصورتی که چند فقیه موجود باشد چگونه از میان آنها باید نزدیک‌ترین شخص به معصوم علیه السلام را تشخیص داد؟

پاسخ

در پاسخ به این اشکال باید گفت که همان کاری که همه عقلا، در مشابه چنین اموری انجام می دهند در اینجا نیز باید انجام داد. برای نمونه اگر بخواهیم برترین استاد را در میان اساتید دانشگاه در یک رشته خاص را انتخاب کنیم روشن است که اگر همه اساتید با اتفاق رأی یا اکثریت اساتید یکی از اساتید را به عنوان برترین استاد انتخاب کنند روشن است که این انتخاب اطمینان آور است.

و یا اگر بخواهیم برترین پزشک را درمیان پزشکان انتخاب کنیم درصورتی که همه یا اکثریت پزشکان آن را انتخاب کرده و به برتری آن شخص در علم پزشکی شهادت دهند طبیعی است که برای انسان اطمینان آور است.

دقیقاً مانند اینکه ما وقتی که می‌خواهیم درمسأله تقلید، شخص اعلم را انتخاب کنیم به سراغ افراد وارد و قابل اعتماد می‌رویم.

در مسأله تشخیص فقیه برتر و نزدیک‌تر به معصوم علیه السلام نیز باید به معتمدین مراجعه کرد و در واقع فلسفه تشکیل مجلس خبرگان رهبری همین امر است و اینها هستند که چنین رهبری را انتخاب و کشف می‌کنند.

حضرت آیت الله مصباح در پاسخ به این سؤال که چرا در مسأله ولایت فقیه میان فقهاء اختلاف رأی است و عده‌ای آن را قبول دارند و برخی نیز آن را نمی‌پذیرند؟ بیان داشت که مسأله ولایت فقیه یک مسأله نظری فقهی است و اختلاف نظر میان صاحبنظران در مسأله نظری امری طبیعی است در هر علمی میان صاحبنظران آن علم در مسایل نظری اختلاف رخ می‌دهد.

ملاحظه می‌کنیم که در زمان حضرت آیت الله بروجردی،‌ ایشان در مسجد اعظم تدریس می‌کرده‌اند که معتقد بودند که نماز جمعه مجزی از نماز ظهر نیست ولی در همان وقت حضرت آیت الله خوانساری در فیضیه در درس خارج خود اثبات می‌کرده‌اند که نماز جمعه واجب عینی است و حداقل اینکه احتیاط واجب است.

آیا می‌توان گفت که چرا میان فقهاء در مسأله نماز جمعه با اینکه در قرآن از آن نام برده شده است اختلاف است؟ یا در مسأله تسبیحات أربعه ملاحظه می‌شود که میان فقهاء اختلاف است که آیا ذکر یک تسبیح مجزی است یا سه بار باید گفته شود و این اختلاف سابقه بیش از هزار ساله دارد.

بنابراین، اختلاف در مسایل نظری فقهی امری طبیعی است.

حضرت آیت الله مصباح یزدی در انتهای سخنان خود این امر را مطرح کرده‌اند که انشاء الله در جلسه بعد بیان خواهیم کرد که ملاک أقرب بودن به معصوم در رهبری چیست؟ یعنی فقیهی که رهبر می‌شود در چه صفاتی باید نزدیکترین شخص به معصوم باشد؟  

ولایت فقیه نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می‌کند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای این نظریه تأسیس شده‌است.

این نظریه که بیش از همه توسط روح‌الله خمینی مطرح و تشریح شده، ولایت فقیه را به کلیه امور نه تنها شرعی و دینی، بلکه حکومتی و سیاستی، جانی و مالی گسترش می‌دهد. یعنی در زمان غیبت امام معصوم فقها نایبان عام امامان معصوم هستندو ولایت بر تقریبا تمام امور مربوط به امام معصوم (حتی جهاد ابتدایی اما نه امور شخصی مسلمین) دارند.

 تعریف ولایت

ولایت از ریشه ولی آمده و معانی مختلفی در کتب لغت برای آن ذکر شده و در اصطلاحات متعددی کاربرد دارد. تعریف فقهی آن از جمله در کتب مربوط به نظریه ولایت فقیه؛ امارت و سلطنت بر جان و مال و امور دیگری و اولویت تصمیمات او نسبت به مولی (ولایت شونده) است.

آیت‌الله خمینی آن را اینچنین توضیح می‌دهد:

 تاریخچه

شیخ مرتضی انصاری از نخستین فقیهانی‌ست که به بحث در مورد ولایت فقیه می‌پردازد.او این بحث را در کتاب مکاسب خود مطرح کرده و منصب فقیه جامع‌الشرایط را در سه منصب افتا، قضا و سیاست شرح می‌دهد. او ولایت فقیه در افتا و قضاوت را می‌پذیرد ولی در گسترش آن به حوزه امور سیاسی تردید جدی دارد. او معتقد است «استقلال فقیه در تصرف اموال و انفس، جز آن‌چه از اخبار وارده در شأن علما تخیل می‌شود، به عموم ثابت نشده‌است.» و «اقامه دلیل بر وجوب اطاعت فقیه همانند امام جز آن‌چه با دلیل خاص خارج می‌شود، خار در خرمن کوبیدن است»

در واقع ولایت محدود فقیه مدتهاست که در فقه شیعه پذیرفته شده و به آن عمل می‌شود. از هنگام خلق مقام مرجعیت در سده چهارم قمری. بر مبنای این نظریه مجتهدین حق قضاوت، صدور فتوی و اخذ وجوهات شرعی را دارند.

به طور کلی فقه سیاسی رهبران مشروطه در دو بنیاد متفاوت توسعه یافته‌است، نخست اندیشه گران مخالف ولایت سیاسی فقیهان که مرتضی انصاری به این دسته تعلق دارد و دوم اندیشه‌های مبتنی بر ولایت سیاسی فقیه که صاحب جواهر، احمد نراقی و کاشف‌الغطاء مهمترین نمایندگان آن هستند.

 ادله

پشتوانه روایی ولایت فقیه، مقبوله عمر بن حنظله است. بنابر این روایت، فقیه دارای صلاحیت را امامان شیعه به نیابت نصب کرده‌اند و این نیابت به گونهٔ عام است.فقهای شیعه بر اصل حجت بودن فتوای فقیه عادل دارای شرایط فتوا بر افرادی که آن فقیه را به عنوان مرجع تقلید، یعنی به عنوان متخصصی که در احکام تحقیق کرده و دارای اجتهاد می‌باشد، صرفاً در مورد احکام شرعی متفق اند و حتی برخی از آنان، این اصل را بدیهی دانسته‌اند. اما گسترش این نیابت در کلیه امور مورد اختلاف مخالفین نظریه ولایت مطلقه فقیه می‌باشد.

 مبنای مشروعیت

در بین مدافعان نظریه ولایت فقیه در مورد مبنای مشروعیت حکومت ولی فقیه اختلاف مهمی وجود دارد. برخی قائل به نظریه مشروعیت الهی هستند که به ولایت انتصابی فقیه معروف است و برخی دیگر مشروعیت او را ناشی از انتخاب مردم می‌دانند که به ولایت انتخابی فقیه یا ولایت فقیه آیت‌الله منتظری معروف است.

هر دو این نظریات به‌شدت تحت تأثیر تجربه ولایت فقیه در دوران جمهوری اسلامی هستند.

 نظریه نصب

مصباح یزدی در کتاب «حکومت اسلامی و ولایت فقیه» و عبدالله جوادی آملی در کتاب «پیرامون وحی و رهبری» بیش از همه به شرح این نظریه پرداخته‌اند. البته این دیدگاه خاص این دو نیست و اندیشمندانی چون ناصر مکارم شیرازی و لطف‌الله صافی گلپایگانی نیز دیدگاهی اینچنیننی دارند.

براساس این نظریه مشروعیت حکومت در زمان غیبت با حکم الهی و مشروعیت ولی فقیه ناشی از نصب او توسط امام معصوم است. به این ترتیب این نظام است که مشروعیت خود را از ولی فقیه می‌گیرد -نه برعکس- و تمام کارهای قوای سه‌گانه زمانی اعتبار دارد که رضایت ولی فقیه را به همراه داشته باشد.

جوادی آملی نیز در تحلیلی عقلی از قاعده لطف به مثابه استدلالی برای انتصابی بودن ولایت فقیه بهره می‌گیرد. موافقان این نظریه به نوشته‌ها و فعالیت‌های آیت‌الله روح‌اله خمینی نیز استناد می‌کنند. او در کتاب بیع در استدلال عقلی خود بر ولایت فقیه می‌نویسد: «هرآنچه دلیل امامت است، عین همان ادله دلیل بر لزوم حکومت بعد از غیبت ولی امر است.» و مسلم است که در نگرش رایج شیعه ادله امامت بر وجوب نصب امامان معصوم از جانب خداوند دلالت دارند.

نظر و انتخاب مردم در این نظریه هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمی‌دهد و رأی به خبرگان در واقع رجوع به بینه‌است. یعنی مردم کارشناسان مذهبی را انتخاب می‌کنند تا آنان فقیه اصلح و اعلم را کشف کنند و شهادن آن‌ها موجب یقین دیگران می‌شود..

همچنین مصباح سخنان آیت‌الله خمینی در زمان انتصاب مهندس بازرگان، استفاده از کلمه «منصوب می‌کنم» در تنفیذ احکام ریاست جمهوری بنی‌صدر، رجایی و خامنه‌ای و به ویژه فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که در اختیارات رهبر در قانون اساسی پیش بینی نشده بود را شاهدی بر فراتر بودن ولی فقیه از قانون، و اعمال ولایت مطلقه فقیه می‌داند. او تشکیل مجمع تشخیص مصلحت را نشانه تمثیلی بودن اختیارات رهبر که در اصل ۱۱۰ بیان شده، می‌داند. یعنی در شرایط عادی ولی فقیه در همین چارچوب است اما در در شرایط فوق‌العاده رهبر به اقتضای ولایت مطلقه الهی خود می‌تواند تصمیمات مقتضی را اتخاذ کند.

مدافعان این نظریه همچنین اصول ۵ و ۱۰۷ قانون اساسی را نیز شاهدی بر نظریه خود می‌دانند.

نظریه انتخاب

بر اساس این نظریه در زمان غیبت امامان معصوم و در شرایطی که نماینده‌ای نیز از جانب او مشخص نشده‌است، بر مردم واجب است که فقیه جامع‌الشرایطی را برای حکومت برگزینند.

این نظریات طبعی انتقادی دارند و با توجه به مشکلات نظری و عملی نظریه نصب و تجربه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی شکل گرفته‌اند. آثار متعددی در این زمینه نوشته شده که کتاب «ولایت فقیه، حکومت صالحان» اثر نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی و به ویژه «دراسات فی ولایة الفقیه» اثر حسینعلی منتظری از مهمترین آن‌ها هستند.

صالحی با تقسیم نظریه‌های ولایت فقیه به «ولایت به مفهوم خبری» و «ولایت به مفهوم انشایی» این دو نظریه را از هم متمایز می‌کند. او معتقدان نظریه نصب را قائلان به ولایت فقیه به مفهوم خبری می‌داند، به این صورت که؛ «فقهای عادل از طرف خدا منصوب به ولایت هستند» و ولایت فقیه به مفهوم انشایی را به صورت؛ «مردم باید فقیهی دارای شرایط را به ولایت انتخاب کنند» بیان می‌کند.

او در دفاع از مفهوم انشایی ولایت فقیه که نقش اصلی را به انتخاب مردم می‌دهد، معتقد است که نصب فقیه از سوی خدا به این معنا که همه فقها -یا یک فقیه غیر معین- از طرف خداوند ولایت دارند در مرحله ثبوت محال است و قابل تصور نیست. در مرحله اثبات نیز ادله کافی برای آن وجود ندارد. پس دلایل عقلی و نقلی ناظر بر ولایت فقیه را باید ناظر به مفهوم انشایی ولایت فقیه دانست.

منتظری نیز استدلال‌های مشابهی را با افزوده‌ها و نظم بیشتری دنبال کرده و در مجموعه استدلال‌های دیگری ولایت انتخابی را منوط به فرض عدم اثبات مدعای نظریه نصب می‌کند. او در توضیح عدم امکان نصب عام و خدشه آن در مقام ثبوت، فرضی را مطرح می‌کند که در یک زمان بیش از یک فقیه دارای شرایط ولایت موجود باشد و پنج احتمال قبل تصور را در چنین حالتی مطرح کرده و ایرادات جدی به هر یک از آنان وارد می‌کند.

  • احتمال یکم. همه فقهای واجد شرایط یک عصر به صورت عام استغراقی از جانب ائمه(ع) منصوب باشند. در این صورت هریک از آنان بالفعل ولایت داشته و مستقلا حق اعمال ولایت دارند.
  • احتمال دوم. همه فقها به نحو عموم ولایت دارند، اما اعمال ولایت جز برای یکی از آنان جایز نیست.
  • احتمال سوم. فقط یکی از آنان به ولایت منصوب شده باشد.
  • چهارم. همه منصوب به ولایت باشند، لکن اعمال ولایت هر یک از آنان مقید به هماهنگی و اتفاق نظر با دیگران باشد.
  • پنجم. مجموع آنان منصوب به ولایت باشند که در واقع همه آنان به منزله امام واحد هستند که واجب است در اعمال ولایت با یکدیگر توافق و هماهنگی کنند.

او در بطلان هر یک از این احتمالات به دلایل عقلی و روایات بسیاری رجوع می‌کند و در پایان نصب فقیهان را محال می‌داند. و همچنین ۲۶ دلیل عقلی و نقلی دیگر را نیز در تقویت دیدگاه انعقاد امامت به انتخاب امت مطرح می‌کند.

مدافعان نظریه انتخاب نیز به برخی از سخنان و نوشته‌ها و استفتائات آیت‌الله خمینی، اصول ششم، پنجاه و ششم، یکصدوهفتم و یکصدوچهل‌و دوم قانون اساسی و به ویژه اصل ۱۱۱ که به امکان عزل رهبر و اصل ۱۴۲ که به بررسی اموال رهبری مربوط است را مورد استناد قرار می‌دهند. نجف آبادی همچنین سخنان خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران در ۱۲ آبان ۱۳۶۱ را مورد اشاره قرار می‌دهد:

«حتی مقام رهبری هم بنا بر نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی ما که ملهم از دین و اسلام است با انتخاب مردم انجام می‌گیرد. این مردمند که عالی‌ترین مقام کشور ... یعنی رهبر را انتخاب می‌کنند، آنها می‌خواهند تا رهبر، رهبر شود...همه در نهایت به انتخاب مردم برمی‌گردند. »


هاشمی رفسنجانی نیز در حمایت از نظریه انتخاب به فرایند تعیین رهبر از سوی مجلس خبرگان اشاره می‌کند و می‌گوید:

«بعضی‌ها روی نظریه کشف تأکید کرده و می گفتند: نقش ما این است که آن چیزی را که در واقع متعیّن است، کشف کنیم. ولی من فکر می‌کنم ممکن است در هر زمانی تعداد زیادی از فقها باشند که صلاحیت داشته باشند، ولی نهایتاً باید یکی از آن‌ها انتخاب شود... ممکن است در انتخاب اشتباه هم رخ بدهد؛ یعنی اکثریت اعضای مجلس خبرگان به یک فرد رأی بدهند، اما در عین حال فرد اصلحی هم در جامعه وجود داشته باشد. در چنین صورتی طرفداران نظریه کشف چه می‌گویند، آنها باید بپذیرند فردی که انتخاب شده ولی امر واقعی نیست.» »


 ولایت مطلقه فقیه

بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه لازمه پذیرش حکومت اسلامی، روا داشتن اختیارات مطلق برای فقیه‌است. فقیه، حاکم علی الاطلاق است و همه اختیارات امام معصوم شیعه را دارا است؛ زیرا ولایت مطلق، به معنای رعایت مصالح عام در سرپرستی جامعه‌است و چون حوزه حکومت، مصالح عمومی را نیز در بر می‌گیرد، بدون ولایت مطلق برپایی حکومت اسلامی و اجرای احکام دین ممکن نیست.

به گفته سید علی خامنه‌ای ، ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر اسلام (حتی اختیار بر نفس و جان مسلمانان) را داراست و رای او بر نظر همه مردم و حتی سایر فقها برتری و رجحان دارد:

«مراد از ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعه‌است، لذا همه طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعه اسلامی پاسداری نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّی قوی بر ضعیف جلوگیری نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفائی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تأمین کند. این کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی بر اساس فقه اسلامی اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصری درباره ولایت مطلقه است.  »

وی همچنین معتقد است که «اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم، بر اختیارات و تصمیمات مردم، مقدم و حاکم است».

 ولایت فقیه و قانون اساسی

ولایت فقیه پس از انقلاب ۵۷ با مصوبه مجلس خبرگان به قانون اساسی جمهوری اسلامی اضافه شد و روز بروز اختیاراتش افزایش یافت.به بیان دیگر ولایت فقیه در متون شیعه تداعی کننده «فقاهت فقیه» است ، در حالیکه پس از انقلاب مقصود روح الله آیت‌الله خمینی و حامیانش از کلمه «ولایت فقیه» در اختیار گرفتن حاکمیت سیاسی با تمام اختیاراتی است که برای پیامبر و امام معصوم در مذهب شیعه وجود دارد.

در پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی که در زمان دولت مهدی بازرگان تدوین شده بود اشاره‌ای به ولایت فقیه نشده بود، آیت‌الله خمینی نیز بدون اشاره بدان ، پیش نویس را تایید کرد و با تصویب شورای انقلاب بجای رای گیری عمومی مجلس خبرگان به بررسی و تدوین نهایی قانون اساسی پرداخت. فقیه و مجلس خبرگان در مجلس ۷۵ نفره‌ای که ریاستش را دکتر بهشتی بر عهده داشت، به این پیش‌نویس اضافه شده‌اند. گرچه اعضای مجلس خبرگان اطلاعات دقیقی از مذاکرات پشت پرده بدست نداده‌اند ، اما بنا به متن رسمی مذاکرات (که در سال ۱۳۶۳ انتشار یافت) اول بار در جلسه سوم مجلس خبرگان سیدمحمد کیاوش نماینده خوزستان و پس از او عبدالرحمن حیدری نماینده ایلام و سپس حسن آیت به طرح موضوع پرداختند.

بنا به روایتی که ابوالحسن بنی صدر نقل می‌کند ، پس از آگاهی از آنکه مجلس خبرگان تصمیم دارد قانون اساسی را بر مبنای ولایت فقیه تنظیم کند، او به همراه ۷ تن دیگر از جمله آیت‌الله طالقانی ،عزت الله سحابی ، علی گلزاده غفوری ، آیت‌الله مکارم شیرازی ، نوربخش و مقدم مراغه‌ای تصمیم به استعفا در اعتراض به این موضوع داشتند اما نهایتا ماندن در مجلس خبرگان و مخالفت با اصل ولایت فقیه را به مصلحت می‌بینند. بنا به روایت وی مرتضی حائری یزدی (فرزند بنیانگذار حوزه علمیه قم) نیز با ولایت فقیه مخالف بود اما به بهانه کسالت از مطرح کردن مخالفت خود خودداری کرد.به گفته بنی صدر مکارم شیرازی نیز سخت بر علیه ولایت فقیه سخنرانی کرد و گفت امروز روز سیاه تاریخ ایران است.

عزت الله سحابی می‌گوید آیت‌الله بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بوده اما به وی گفته‌است :«الان شرایطی نیست که بتوانیم این مباحث را مطرح کنیم.» اما آنگونه که در متن منتشر شده از مذاکرات دیده می‌شود ، در جلسه رای گیری پیرامون ولایت فقیه پس از سخنرانی مهندس مقدم مراغه‌ای در مخالفت با ولایت فقیه ، بهشتی در دفاع از آن سخنرانی کرده‌است.

آنگونه که از سخنان هاشمی رفسنجانی بر می‌آید ،علت آنکه آیت‌الله خمینی و سایر روحانیون در ابتدا ولایت فقیه را در پیش نویس قانون اساسی وارد نکردند ، سردرگمی آنان از چگونگی طرح آن بوده‌است ، نه آنکه آیت‌الله خمینی ولایت فقیه را مد نظر نداشته‌است. از سویی آیت‌الله خمینی طی سخنانی تاکید دارد که اختیارات ولی فقیه به مراتب بیش از این است و برای جلوگیری از انتقاد روشنفکران به این مقدار قناعت کرده‌اند.

در بازنگری قانون اساسی درسال ۶۸ شرط مرجعیت از شرایط ولی فقیه حذف و عبارت مطلقه اضافه و اختیارات وی گسترده تر شد. (اصل ۵۷ و ۱۱۰ قانون اساسی) 

نظرات مختلف پیرامون ولایت فقیه

گرچه مرجعیت فقیه به عنوان یک متخصص در علوم مذهبی و به معنای رسیدگی به امور مذهبی شیعیان توسط فقیه سابقه تاریخی دارد. ـ که آن هم هر فرد شیعه با اختیار و تحقیق خود به طور مجزا فقیهی واجد شرایط را به عنوان متخصص آن هم فقط در احکام دین، برای خود و نه برای دیگران به عنوان مرجع انتخاب می‌کند ـ اما لزوم حاکمیت سیاسی فقیه بر جامعه تا پیش از نظام جمهوری اسلامی مطرح نشده بود و با مخالفت مراجع عظام تقلید در زمان خود مواجه شد. همچنین منتظری بعنوان بانی اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی جمهوری اسلامی و ارائه اختیارات گسترده به وی، در سال‌های پایانی زندگی‌اش مخالف سرسخت آن بود.

  • آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری
  • آیت‌الله حسینعلی منتظری ولایت فقیه جامع الشرایط را تایید می کند ولی ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می‌داند.
  • آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی نظریهٔ ولایت فقیه را یک «بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی» می‌دانستند. او می‌گوید: «ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. «ولایت» تنها به پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) اختصاص دارد. آن‌چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون «ولایت» است ـ ندارند مگر در امور حسبیهو فقها در این محدوده «ولایت» دارند، اما نه به معنای ادعا شده [یعنی نه به معنای ولایت] بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش... بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد «جواز تصرف» است، نه «ولایت».»
  • آیت‌الله سید حسن طباطبایی قمی با نظریه ولایت فقیه مخالف بود. او براین اعتقاد بود که در شرایط کنونی امکان برقراری حکومت اسلامی وجود ندارد.
  • آیت‌الله سید علی سیستانی دربارهٔ ولایت فیقه چنین بیان می‌کند که ولایت در آن چه - به اصطلاح فقها - امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.
  • علامه محمدجواد مغنیه فقیه و مفسر قرآن لبنانی معتقد بود کسی که قائل به ولایت فقیه به این شکل باشد یا جاهل است و یا قصد بدعت در دین را دارد.
  • آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی می‌گوید:«ولایت فقیه به این معنا نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار گیرد و عملاً حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی ... نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم.... تصور مردم آن روز ـ دورهٔ مشروطیت ـ و نیز تصور مردم ما از ولایت فقیه این نبود و نیست که فقها حکومت کنند و ادارهٔ مملکت را به‌دست گیرند...»
  • علامه سید علی امین فقیه لبنانی، عذرخواهی آیت‌الله منتظری از مردم و اعتراض فرزندان انقلاب ایران و دوستان آیت‌الله خمینی به «ولی فقیه» را نشانه آن می‌داند که این نظریه آزمون خود را پس داده و در آزمون اجرا مردود شده‌است.

 پیوند مرتبط

  1. فیرحی. ص ۲۰۴
  2. روح‌الله آیت‌الله خمینی، «شوون و اختیارات ولایت فقیه‏»، ترجمه «مبحث ولایت فقیه از کتاب بیع، ص ۳۵
  3. فصل اوّل: مفهوم و مقایسه ولایت فقیه، ولایت در فقه مفاهیم اساسی نظریه ولایت فقیه، دبیرخانه مجلس خبرگان
  4. مؤلفه‌های اقتدار حکومت اسلامی (۲) روزنامه همشهری به نقل از امام آیت‌الله خمینی. الرسائل، قم: اسماعیلیان، ۱۳۶۸، ج ۱، کتاب الاستصحاب، ص ۳۳۲
  5. http://www.tiknews.org/display/?ID=48826&page=30
  6. شیخ مرتضی انصاری. المکاسب، قم: مکتب علامه، ۱۳۶۸. فصل بیع. ص ۱۵۴ - «فاقامة الدلیل علی وجوب اطاعة الفقیه کالامام(ع) الا ما خرج بالدلیل دونه خرط اقتاط»
  7. رسائل، محقق کرکی، ۱/۱۴۳
  8. رسائل، محقق کرکی، ۱/ ۱۴۳
  9. مفتاح الکرامه، ج ۱۰، ص ۲۱.
  10. جواهر الکلام، ۱۶/ ۱۷۸
  11. عوائد الایام، ۵۲۹
  12. ناصر مکارم شیرازی. انوار الفقاهه، قم:انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین، ۱۴۱۱ ق
  13. لطف‌الله صافی گلپایگانی. ضرورة وجود الحکومة او ولایة الفقهاء فی عصرالغیبة، قم: دارالقرآن‌الکریم، ۱۴۱۵ ق
  14. حکومت اسلامی و ولایت فقیه، ۱۶۱ و ۱۶۲
  15. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، جلد یک ص ۲۵
  16. حکومت اسلامی و ولایت فقیه، ص ۴۲ تا ۴۴
  17. نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۷۹ و ۲۸۰
  18. نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۸۰ و ۲۸۱
  19. روایت هاشمی رفسنجانی از آخرین روزهای حیات امام وب‌گاه پارسینه
  20. مجمع الفائده و البرهان، مقدس اردبیلی، ۱۲/۲۸
  21. فتاوای خامنه‌ای پیرامون ولایت فقیه. سایت علی خامنه‌ای.
  22. ولی فقیه، مشروعیت خود را از مردم می‌گیرد یا خدا؟, بی‌بی‌سی فارسی
  23. [http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1758126 و بدین گونه قانون اساسی تصویب شد (این جمله از مقاله: ".....در جلسه چهارم مجلس خبرگان قانون اساسی، عزت الله سحابی (نماینده حوزه تهران) در سخنان قبل از دستور خود، اظهارات مفصلی درباره ولایت فقیه و سابقه آن از دوران مشروطه بیان کرد. پس از اظهارات نماینده تهران، دکتر بهشتی که اداره جلسه را برعهده داشت خطاب به وی گفت: <خود بنده یک توضیح بدهم که آقای سحابی شما ولایت فقیه را با فقاهت فقیه اشتباه کردید، بعدا در مذاکرات مفصل خدمتتان توضیحات کافی خواهم داد."]. روزنامه اعتماد (در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۸۷).
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ رفسنجانی: مخالف گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی بودم. بازنویس (در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷).[پیوند مرده]
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ محمد خاتمی:در ‏پیش‌‏نویس قانون اساسی ولایت فقیه وجود نداشت. تریوبن (در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۸۷).[پیوند مرده]
  26. از قانون اساسی بدون ولایت فقیه تا ولایت مطلقه فقیه - مصاحبه با عبدالکریم لاهیجی ,دویچه وله
  27. تکذیب‌های مکارم شیرازی چه می‌گویند؟. انقلاب اسلامی (پاسخ بنی صدر به تکذیبیه مکارم شیرازی) (در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۶).
  28. کتاب درس تجربه ، ابوالحسن بنی صدر ،صفحه ۱۴۷
  29. بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بود. روزانلاین (در تاریخ ۹ تیر ۱۳۸۷).
  30. مصاحبه رفسنجانی با روزنامه کیهان. روزنامه کیهان (در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۸۲).
  31. وبگاه خبری ایرانیان انگلستان
  32. احیای تشیع. ولی نصر. ۲۰۰۶. ISBN 0-393-06211-2. ص۱۲۵ و ص۱۴۴
  33. اعراب شیعه: مسلمانان از یاد رفته. گراهام فولر. ۲۰۰۱. ISBN 0-312-23956-4. انتشارات پالگریو مک میلن.
  34. دانشنامه بریتانیکا. نسخه ۱۹۹۳. ص۶۹. ISBN 0-85229-585-5
  35. مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آن‌ها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.
  36. ولایة الفقیه فی الاُمور الحسبیّة (عربی). پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله خوئی. بازدید در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۸۸.
  37. رادیو فردا، درگذشت آیت‌الله قمی
  38. وب‌گاه رسمی آیت‌الله سیستانی، پاسخ به پرسش‌ها
  39. مرتضی مطهری. پیرامون انقلاب اسلامی. انتشارات اسلامی وابسته به جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، پاییز ۶۱، صفحه ۶۷.
  40. مافیای‌های مأمور سرکوبهای خیابانی -۴ (فارسی). انقلاب اسلامی.
  41. علامه امین، مجتهد لبنانی: ما لبنانی‌ها هم از گسترده شدن دامنهٔ اختیارات ولی فقیه ایران به لبنان و سایر کشورها بسیار آسیب دیدیم محمدجواد اکبرین، موج سبز آزادی، ۲۷ شهریور ۱۳۸۸
  42. علامه الامین: «حوادث اخیر، ولایت فقیه را از آسمان به زمین کشاند» العربیه، ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۹

منابع

  • محمدتقی مصباح یزدی. «حکومت اسلامی و ولایت فقیه»، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۹
  • محمدتقی مصباح یزدی. «پرسش‌ها و پاسخ‌ها»، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اممام همینی، ۱۳۷۷
  • عبدالله جوادی آملی. «پیرامون وحی و رهبری»، قم: الزهرا، ۱۳۶۸
  • داوود فیرحی. نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، بهار ۱۳۸۲

 پیوند به بیرون

 ------------------------------------