شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

تفرجی برای بچه های شیراز وجاذبه های گردشگری برای بچه های میگون (

جاذبه های گردشگری شیراز (3) 

سعدیه

باغ دلگشا ، باغ طاووسیه ،چاه و قلعه بندر(فهندژ) ، آرامگاه سعدی ، آرامگاه شوریده شیرازی ، حوضچه و قنات سعدی

بچه ها سلام، صبح جمعتون بخیر وشا دی، امیدوارم همیشه سبز باشید. خسته که نیستید. خدا را شکر که یک صبح دل انگیز را برای ما بوجود آورد تا تنبلی نکنیم وحرکت کنیم و از روز جمعه لذت ببریم.این جمعه قصد داریم برای یک تفریح نیمروزی که همراه با ورزش و دیدن آثار باستانی است لذت ببریم.گردش وتفریح وقتی جالب است که آدم لذت ببرد. خدا نکند آدم با یک همراه غرغرو،وبد اخلاق همسفر شود. لذت که نمی برد هیچ، لحظاتش را هم با تلخی هدر می دهد. دیدن آثار تاریخی باید همراه با مطالعه،  شعور ، فکر واندیشه باشد. ما باید با دیدن آنها عبرت بگیریم.این جمعه به محله سعدیه شیراز می رویم.اینجا محل آرمیدن شیخ اجل سعدی شیرازی می باشد. این محله را هم به همین علت سعدیه می نامند. سعدیه در گذشته روستایی بود که با شهر شیراز رابطه شهری وروستایی داشت. امروزه به شهر متصل و خود یکی از شهرک هایی است که شهرداری دارد. اگرچه باغ دلگشا، باغ طاووسیه، تاب و سرسره ی فرزندان لطفعلی خان زند، چاه قلعه بندر، آرامگاه سعدی و شوریده شیرازی در این محل قرار دارند، اما آنچه بیش از همه جلوه گر و توجه هر گردشگری را به خود جلب می کند، آرامگاه سعدی است. شهرداری و مسئولین مربوطه برای این موضوع چند سالی است که به فضاسازی محوطه و حریم آرامگاه پرداخته و خانه های اطراف آرامگاه را خریداری و تخریب نموده و جای آن را به بلوار و خیابان و پارکینگ اختصاص داده اند. اگرچه جای قدردانی دارد نسبت به این محل و زحماتی که کشیده شده است، اما باید توجه داشت که هرچه قدر از آرامگاه به سمت محله های مسکونی و پرجمعیت اطراف فاصله می گیریم، خیابان ها، کوچه ها، فاضلاب ها، خانه ها و بهداشت از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. امیدواریم که نسبت به استاندارد سازی و مقاوم سازی خانه های مسکونی بیشتر دقت شود. با توجه به زلزله هایی که در گذشته شیراز را تهدید و تخریب کرده است و با توجه به زلزله هایی که در کشورهایی مانند هائیتی به وجود آمد و جان هزاران نفر را گرفت نسبت به این محله ها که بیشترین جمعیت ها را هم در خود جای داده است مورد توجه قرار گیرد.

سعدیه در شمال شرقی شیراز در دامنه کوه فهندژ و در خیابان بوستان قرار دارد. شروع حرکت از درب اصلی باغ دلگشا است. این باغ که حدود 500 رأس درخت نارنج را در خود جای داده بر زیبایی باغ افزوده است. فروردین ماه با باز شدن شکوفه ها عطر و بوی بهار نارنج لطافت این باغ را دو چندان می کند. روبروی درب اصلی بعد از گذشت یک معبری که در وسط آن نهر آب می گذرد به یک حوض رسیده و بعد از آن بنایی است که از عهد آل بویه به جای مانده و در حال حاضر به بازسازی آن می پردازند. آبی که نهر، حوض و باغ دلگشا را مشروب می سازد سرچشمه ی آن از پشت آرامگاه سعدی است. بعد از عبور از زیر آرامگاه ، باغ های طاووسیه و دلگشا را مشروب می کند. پس از بازدید باغ دلگشا از درب کوچک که در آن طرف باغ و درست روبه روی درب اصلی قرار دارد خارج شده و به باغ طاووسیه که به فاصله ی یک خیابان همجوار باغ دلگشا قرار دارد می رسیم. باغ طاووسیه به زیبایی باغ دلگشا نیست اما دیدنش هم خالی از لذت نیست. در سال گذشته کنار باغ طاووسیه فرهنگسرایی به همین نام افتتاح گردید که برای این محل مناسب است. پس از بازدید باغ طاووسیه باید از فضاسازی هایی که در دامنه ی کوه فهندژ و در قسمت شرقی خیابان بوستان ساخته شد بالا رفت. محل زیبایی که یک آبشار مصنوعی هم بر زیبایی آن افزوده است. در این محله که به پارک قلعه بندر معروف است می توان از پله هایی که به سمت بالا هدایت می شود حرکت کرد و با گلها و درخت هایی که در اطراف آن کاشته شده لذت برد. از همین جا می توان به راحتی به پای قلعه های فهندژ رسید و تعمقی بر زندگی گذشتگان کرد. وقتی کوه را صعود می کنید می توانید نمایی از شهر شیراز را به دقت نگاه کرد. از همان بالا تمامی آرامگاه سعدی به خوبی نمایان است. اگر صبحانه هم در همین محل صرف شود بر لذت آن افزوده خواهد شد. پس از صرف صبحانه و د می استراحت از راه پله ها پایین آمده و مجدداً از کنار آبشار مصنوعی عبور کرده به تاب و سرسره ی سنگی می رسید. بچه ها در این محل از سرسره خوردن لذت می برند. وقتی به خیابان اصلی بوستان می رسیم گنبد آرامگاه سعدی از دور نمایان است. قدم زنان به درب اصلی رسیده و وارد آرامگاه شیخ اجل سعدی شیرازی می شویم.محیط آرامگاه با درختان قدیم وجدید و با گلدانهایی از انواع گلها زیبایی خاصی به آرامگاه داده است.گنبد فیروزه ای آرامگاه هر روز شاهد مسافرانی است که مشتاقانه به زیارت می آیند وبا نثار فاتحه ای بر تربت شیخ سعدی شعرهای او را که سالیان درازی با او خو گرفته اند در ذهن مرور می کنند. 

 

بعد از گرفتن عکسهای یادگاری و خواندن شعرهایی که فضای دیوارهای آرامگاه را پر کرده است ، کم کم از درب دیگر خارج شده و به اتاقکی با پنجره ای کوچک روبرو می شوند که در آن شوریده شیرازی آرمیده است.همان شاعر نابینایی که افتخار آرمیدن در کنار تربت سعدی را داشته است.اکثر افراد از آرامگاه شوریده شیرازی خبر ندارند و تصادفی با آن برخورد می کنند.پس از آن قدم زنان به حوضچه ماهی می رسند. چند پله ای را به زیر زمین می روند ودر آنجا که سرچشمه آب قنات سعدی هویداست می بینند.ماهیانی که در آب زلال پرسه می زنند وحجره های کوچکی که برای اندکی استراحت همراه با صرف یک بستنی و یا فالوده شیرازی بر خاطرات خود می افزایند.پش از بیرون آمدن وحرکت کردن در فضای آرامگاه ، قبل از رسیدن به درب خروجی حوضچه روباز دیگری وجود دارد که در گذشته جوانان محل پنهانی تنی به آب می زدند.فضایی جالب که دوربینها ی عکاسی وفیلمبرداری دوباره شارژ می شوند.و...وقتی به بیرون از محوطه می رسید ،جنب پارکینگ همین آب مجددا در فضایی باز قرار می گیرد که از قدیم زنان به رختشویی می پرداختند.شاید در آینده ای نه چندان دور این مکان هم در فهرست آثار ملی و به نام رختشویخانه قرار گیرد، همانند رختشویخانه زنجان که گذشتگان خود را به رخ می کشد.این محل در طول روز مخصوص رختشویی ، شنای کودکان وگهگاهی بزرگترها هم از آن استفاده می کنند.در شبهای چهارشنبه سوری زنان زرتشتی به نیت تقدس به درون آب می روند.شاید با شستشووطهارت در این آب وارد سال جدید می شوند.ورودی آن توسط نیروی انتظامی کنترل می شود تا مردان وارد نشوند.

باغ دلگشا  

این باغ یکی از باغ های تاریخی شیرازبوده که در قسمت جنوبی آرامگاه سعدی وتنگ آب خان، در قسمت غربی خیابان بوستان، واقع شده است . تاریخ ساخت این باغ نظریه های متفاوتی دارد برخی بر این باورند که به علت همجواری با مظهر کاریزی کهن(گازاران) واستقرار در حریم قلعه بسیار قدیمی مشهور به کهندژ که بقایای آن تا نیم سده پیش بر فراز کوه مقابل قرار داشته، در زمان ساسانیان ساخته شده است .در دوره تسلط تیمور گورکانی در فارس، این باغ و مجموعه باغها در نهایت آبادانی بوده و تیمور پس از دیدن این باغ ، در سمرقند باغی بزرگ به همین شیوه به نام دلگشا احداث نمود. برخی به دوران کریم خانی نسبت می دهند . اما آ نچه که همه به آن اعتقاد دارند این است که این باغ در دوره صفویه ، افشاریه و زندیه مرکز مهم تفریح در شیراز بوده است .احتمالا مدتی در تملک میرزا محمد، کلانتر فارس بوده است باغ دلگشا در فاصله دوره نادر شاه تا سلسله زندیه آسیب های فراوانی متحمل شد که با روی کار آمدن کریم خان زند دوباره احیا شد. ساختمان آن در وسط باغ قرار گرفته  و در چهارطرف آن، چهار خیابان و در اطراف خیابان، باغچه هایی ایجاد شده است  . در مقابل عمارت، حوض سنگی بزرگ هشت ضلعی با کاشی به رنگ آبی که لبه های آن با تکه هایی از سنگ سرخ رنگ حجاری شده وجود دارد.هم اکنون در دست تعمیر است. عمارت این ساختمان به طرح کلاه فرنگی کرسی دار و به صورت یک تالار با چهار شاه نشین به سبک معماری کاخ های ساسانی بیشاپور ساخته شده که دارای سه طبقه و ایوانی با دو ستون است که از معماری زندیه بوده و همچنین دارای آیینه کاری هایی به همراه نقاشی هایی از رنگ روغن  با سقف هایی از چوب و گچ بری هایی تزیین شده با نقوش گل و بته است  . در اطراف سقف ایوان بر روی گچ، اشعاری از شوریده به خط نستعلیق نوشته شده که در نوع خود بی نظیر می نماید. اولین کلاه فرنگی در ایران نیز در این باغ به ثبت رسیده است. مساحت این باغ حدود 5/7 هکتارکه به شماره 912در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. درختان این باغ اکثرا نارنج پرتقال و شمشاد هستند . از دروازه ورودی باغ تا ساختمان کلاه فرنگی که در مرکز آن قرار دارد یک آبنما و در اطراف ساختمان چهار خیابان سیمانی وجود دارد که در حاشیه برخی از آنها درختان سرو و کاج به خوبی دیده می شود. وسط خیابان اصلی از درب ورودی تا جلوی عمارت ،نهر آب و در طرفین با درختانی که اکثر آنها نارج است دیده می شود.حدود 500اصله درخت در این باغ وجود دارد که از اواخر اسفند تا انتهای فروردین دارای شکوفه های بهار نارنج بوده و بوی دل انگیز بهار نارنج عطر وطراوت خاصی به باغ می دهد. این باغ در گذشته ای نه چندان دور در تصرف خورشید کلاه لقاءالدوله دختر قوام الملوک بود که با شوهر خود ناظم الملک در آنجا زندگی می کردند. چندین سال گذشته این باغ از آنها خریداری و به دولت واگذار شد.    

    باغ طاووسیه 
در سمت شمال باغ دلگشا، باغچه کوچکی است که به علت احداث خیابانهایی در اطراف باغ، از ضلع شمالی، جدا شده است که این باغچه به نام باغ طاووسیه خوانده میشود و فاقد عمارت است، ولی دارای درختان کهنسال سرو، کاج و نخل میباشد که بین آنها را درختان نارنج پوشانده است.در سالهای گذشته به همت شهرداری شیراز فرهنگسرایی در کنار این باغ به همین نام مورد بهره برداری قرار گرفت.در تعطیلات نوروزی و تابستان مسافران در اطراف این باغها چادرهای مسافرتی نصب می کنند و به استراحت وتفریح می پردازند.

پارک قلعه بندر  

 

بر فراز کوه قلعه بندر در محله سعدی پارک جنگلی به مساحت 10هکتار وجود دارد که از آنجا منظره زیبای شیراز دیده می شود.این پارک که به همت شهرداری ساخته شده جلوه زیبایی به سعدیه داده است. آبشار زیبا ، کاشت درخت و گل وجاده سازی با پلکانها نمای بسیار زیبایی دارد که مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار می گیرد.

سرسره

در ابتدای ورود به پارک قلعه بندر از جبهه جنوبی  سرسره سنگی وجود دارد که می گویند برای بازی بچه های لطفعلی خان زند بوده است. بچه ها از این فضا استفاده می کنند و لذت می برند. 

چاه و قلعه بندر  

در دامنه شرقی خیابان بوستان که به آرامگاه سعدی متصل می شود، کوهی وجود دارد که در نوک قله آن قلعه ای وجود دارد ."در انتهای غربی قسمت اول کوه شمالی ، مشرف بر تنگ سعدی قلعه ای بوده که اکنون خراب شده است.این قلعه را به نامهای "فهندژ" و"قهندژ" و"پهندژ" و"کهندژ" و"بهندژ" نامیده اند. ولی مردم شیراز آن را قلعه بندر گویند."مولف کتاب حدودالعالم که به سال 372ه .ق تالیف شده می نویسد"شیراز قصبه فارس"شهری بزرگ است وخرم با خواسته و مردمان بسیار ... واندر وی دو آتشکده است که آن را بزرگ دارند واندر وی یک گونه اسپرغم است سوسن نرگس خوانند، برگش چون برگ سوسن و میان چون نرگس ...یکی دیگر از مدارک وشواهدی که سابقه شیراز را به زمان هخامنشی و بلکه بیشتر می رساند، وجود چاه ژرف وعمیق در کوه سعدی است بنام چاه قلعه پهندر( چاه قلعه بندر ) نظیر چاههایی که هخامنشیان یکی در تخت جمشید وسه دیگر در امتداد کوه رحمت کنار جاده شیراز – تهران(محاذی چشمه علی آباد)در کوه حفر کرده اند.عمق این چاه 102متر و اندازه دهنه آن 4×4متر، معلوم استکه این پنج حلقه چاه و چاههای نظایر آن که در سایر کوههای استان فارس موجود می باشد وتا کنون از انظار پنهان مانده همه برای یک منظور معین ساخته شده و اگر تاریخ حفر آنها به پیش از هخامنشیان نرسد بطور تحقیق به زمان هخامنشیان مربوط می شود.(حدودالعالم به کوشش دکتر منوچهر ستوده – شیراز- علی سامی – چاپخانه موسوی – آذرماه 1347 صفحات 15 – 16 – 130)

برجهای قلعه بصورت کامل تخریب نشده است. می توان این برجها  را که در فاصله 500متری یکدیگر قرار دارند را بازسازی کرد .دهنه چاه را که چند سال قبل با نرده های آهنین حفاظ بندی کرده بودند، امروزه با بتن پوشانده اند که فقط یک روزنه به اندازه 30×30 باز گذاشته اند که هیچکونه دیدی ندارد. میتوانستند دهانه چاه را به شکل بهتری بسازند که علاقمندان بتوانند به راحتی از آن بازدید نمایند.اگر این چاه به صورت صحیح مورد بهره برداری قرار گیرد وقلعه ها را هم بازسازی نمایند ، با توجه به این که تا پای قلعه ها با جاده سازی و نصب پلکان و محوطه سازی که بوجود آمده ، می توان مانند آتشکده اصفهان به صورت یک گردشگری مناسب برای علاقمندان بوجود آورد.

آرامگاه سعدی 

    

                               

آرامگاه سعدی در 4کیلومتری شمال شرقی شیراز درمحله ی سعدیه ودرانتهای خیابان بوستان قرار دارد.شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی از دانشمندان وادبای قرن هفتم است . دربین سالهای 605 یا 606 (ه.ق) در شیراز به دنیا آمده و در 691 یا 694 در همانجا رحلت و در خانقاه خود مدفون شده است. شیخ سعدی بر عکس حافظ سفرهای بسیاری داشت .سعدی پس از مسافرتهای طولانی به شیراز بازگشت . وی چندی معتکف مقبره شیخ ابو عبداله ابن خفیف شد .تا اینکه خواجه شمس الدین مبلغی وجه نقد برای ساختن خانقاهی پیش او فرستاد. سعدی در چهار کیلومتری شمال شرقی شیراز و در زیر کوه فهندژ این خانقاه را ساخت .در اواخر عمر خود از این مکان به عنوان سکنای خود برگزید که در واقع خانقاه شیخ بوده است.مستمندان وفقرا به نزد شیخ می آمدند وسعدی هم که از نام آوران ومورد حمایت حاکمان وقت بود به نیازمندان هم کمک می کرد .هنگامی که دار فانی را وداع گفت در همانجا وی را دفن کردند .اولین مقبره در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد.در سال 998به حکم یعقوب ذوالقدر حکمران فارس خانقاه شیخ ویران گردید واثری از آن باقی نماند .در سال 1187ه.ق به دستور کریم خان زند عمارتی از گچ وآجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل دو طبقه می شد.طبقه زیرین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می شد.در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود.در اطاقی که سمت شرق راهرو بود قبر سعدی قرار داشت ومعجری چوبین آن را احاطه کرده بود.قسمت غربی راهرو نیز به موازات قسمت شرقی شامل دو اطاق می شد که بعدها شوریده (فصیح الملک )شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت مدفون شد.طبقه بالای ساختمان نیز همانند طبقه زیرین بود با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود وسقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. ساختمانی که کریمخان زند به عنوان آرامگاه بنا نمود تا سال 1327پابرجا بود . البته هنوز هم از آثار دوره کریم خانی همچون کتیبه سر در مقبره که در یک خاکبرداری در اطراف مزار پیدا شده را می توان در آنجا دید. این بنا در دوره قاجاریه در چند نوبت مورد مرمت قرار گرفت و تا سال 1327 ه،ق بر قرار بود . در سال 1324انجمن آثار ملی در شیراز بوجود آمد که یکی از کارهای آن طراحی و ساخت بنای جدید برای آرامگاه سعدی بود . پس انجام بررسی های لازم در خصوص آرامگاه طرح پیشنهادی مهندس محسن فروغی و مهندس علی صادق به تصویب رسید و بر اساس تصویب هیئت موسس انجمن آثار ملی ایران فعالیتهای اجرایی مربوط به ساخت بنا طبق قراردادی به شرکت ساختمانی مثلث واگذار شد . شرکت مزبور کار خود را در تیر ماه 1328 آغاز کرد، اما در سال 1329 ه،ش به کوشش علی اصغر حکمت بنای کنونی به جای بنای کریم خانی احداث و جای ساختمان قدیمی را گرفت ، معماری این بنا را هم آندره گدار فرانسوی بر عهده داشت ، که سعی کرده از معماری کریم خانی در ساختمان جدید استفاده کند . طرح این مجموعه عبارت از دو ایوان ستون دار عمود بر هم است که به صورت یک (-ا ) سازماندهی شده اند . محل برخورد دو ایوان یک گنبدخانه می باشد که محل مقبره سعدی می باشد.دو ایوان ستون دار مزبور از لحاظ خصوصیات کالبدی به طور کامل با یکدیگر تفاوت دارند و هر کدام ویژگیهای متنوعی را ارائه می دهند . ایوان اصلی ستون دار که در امتداد مسیر اصلی ورودی است مرتفع با سقف صاف است در حالی که ایوان دیگر کوتاه تر و متشکل از شماری دهانه قوسی شکل است کاربرد سنگ و کاشی و عناصری مانند گنبد وقوس کیفیتی ایرانی به مجموعه داده است .

بنای آرامگاه در میان باغی قرار گرفته است که در چند مرحله توسعه یافته است . در اردیبهشت 1331محمدرضاپهلوی برای افتتاح آرامگاه سعدی به شیراز آمده و علی اصغر حکمت طی گزارش خود به مساحت باغ که بالغ بر 7700 متر مربع است اشاره کرد که 261 متر مربع آن زیربنای ساختمان اصلی و 141 متر مربع ساختمان تالار پذیرایی است .

آرامگاه شوریده شیرازی 

این آرامگاه درانتهای خیابان بوستان در جوار آرامگاه سعدی قرار دارد.محمد شوریده شیرازی در سال 1347 متولد ودر 7سالگی بر اثر بیماری آبله چشمانش را از دست داد.از 8سالگی به تحصیل پرداخت ودر 11سالگی پدرش را از دست داد.از بدو جوانی طبع شعر داشت .پدر شوریده هم اهل شعر وشاعری بود که با تخلص عباس شعر می سرود .او نسبت خود را به اهلی شیرازی می رساند.شوریده در 16سالگی به مکه ومدینه مشرف شد.شوریده شیرازی (فصیح الملک)بعد از وفات در کنار آرامگاه سعدی شیرازی به خاک شپرده شد.

قنات سعدی 

 

 آب کهریز سعدی از گذشته تا کنون باغ دلگشا و چند باغ دیگر و کشتزارهای اطراف را مشروب میسازد.این آب که از قنات سعدی سرچشمه می گیرد،و به کاریز هم مشهور است از زیر آرامگاه سعدی سرچشمه گرفته وحوضچه ماهی کنار آرامگاه را مشروب ساخته و از آنجا از زیر زمین هدایت شده و مجددا در محوطه آرامگاه قسمتی روبازوجود دارد که بصورت آبنما بهره برداری می شود .بعد از آن دوباره از زیر زمین هدایت شده ودر بیرون از آرامگاه ، ضمن اینکه گرمابه عمومی سعدی از این آب استفاده می شود، در کنار پارکینگ فضایی وجود دارد که زنان محلی از قدیم الایام از این آب برای رختشویی استفاده می کردند.پس از آن دوباره بصورت زیرزمینی هدایت شده و باغهای طاووسیه ودلگشا را مشروب ساخته و از آنجا به قسمتهای جنوبی سعدی رفته و زمینهای آن محدوده را هم مشروب می سازد.

                      تا جمعه بعدی خدا یار و نگهدار شما

تفرجی برای بچه های شیراز و جاذبه های گردشگری برای بچه های میگون

 جاذبه های گردشگری شیراز (2) 

دروازه قرآن ...

این جمعه قرار است سری بزنیم به دروازه قران ، آرامگاه خواجوی کرمانی و نقوش سنگی دوره قاجار، باغ جهان نما ، و آرامگاه حافظ واگر هم توانستیم اجازه بگیریم بقعه چهل تنان .

این مکانها نزدیک به هم است.فقط با یک گردش نیم دایره ای می توان نیمروز جمعه را با پیاده روی و دیدن آثار باستانی لذت برد.برای روزهای زمستان و بسیار سرد باید از ساعت هشت شروع کنیم ،اما برای روزهای با هوای ملایم و خنک می توان بعد از نماز صبح حرکت کرد.معمولا 5/5 الی 6 صبح خوب است.برای کسانی که منزل مسکونی آنها با دروازه قران زیاد فاصله ندارد ، می توانند این مسیر را از منزل پیاده روی نمایند.وقتی که به دروازه قران می رسند، تشعشع خورشید برقله کوههای غربی قرار گرفته و هوا روشن شده است.بهترین فرصت آن است که از زیر دروازه قران عبور کنی ویک نفس عمیق بکشید ویک مقداری به دروازه خیره خیره نگاه کنید.این دروازه از بناهای دوره آل بویه است که توسط عضدالدوله دیلمی ساخته شده است.باید به سازندگان این بنا دست مریزاد گفت.با توجه به گذشت زمان وزلزله هایی که در گذشته در شیراز اتفاق می افتاد،اگرچه بعضی از قسمتها مورد تخریب قرار گرفت ، اما در دوره های بعدی بازسازی شد.این بنا امروزه با قامتی استوار ومنحصر به فردی که دارد همچنان ایستاده و مسافران را مشایعت می کند.بعد ازاین بازدید، می توان ازفضاها وپلکان سنگی قشنگی که در راه آرامگاه خواجوی کرمانی بنا نمودند به سمت آرامگاه که در50متری ارتفاع از کف خیابان ودر دل کوه قرار دارد عبور کنید. غیر از آرامگاه اطاقکی غار مانند در نزدیکی آرامگاه قرار دارد.می گویند خواجوی کرمانی از این غار برای عبادتش استفاده می کرد. امروزه از این غار به عنوان نمایشگاه و فروشگاه دیوان شعرا وغیره استفاده می شود. خواجوی کرمانی که از شاعران کثیرالشعر می باشد تا دوران جوانی در کرمان بسر می برد و از آنجا به شیراز وجاهای دیگر مسافرت کرد وسرانجام در شیراز به دیار حق شتافت .امروزه آرامگاه او برای مشتاقان و مسافران جایگاهی است تا لحظاتی را در کنار آن به قرائت فاتحه ومروری بر تاریخ و شعر وشاعری داشته باشند.در کنار این آرامگاه با فاصله حدود 50متری در همین راستا نقوشی از دوره قاجاریه به جای مانده است.این تصاویر مربوط به رستم پهلوان شاهنامه وبرخی از حاکمان قاجار است.تقریبا مانند تصاویر حک شده در تخت جمشید، با این تفاوت که در دوره قاجاریه نقاشی همانندکشور ایران سیر نزولی به خود گرفته است.بعد از بازدید باید از همان راهی که بالا رفتیم برگردیم و دوباره از زیر دروازه قران عبور کنیم.بعد از یک تپه نوردی نیاز به کمی استراحت است.ابتدای خیابان حافظ مغازه های سوپری ،نانوایی وآش وجود دارد.می توان با خرید نان وآش یک صبحانه شیرازی در اطراف دروازه قران نوش جان کرد.بعد از استراحت وصرف صبحانه از خیابان حافظ به سمت چهار راه حافظیه حرکت می کنیم.نرسیده به چهارراه سمت چپ وارد باغ جهان نما می شویم.این باغ هم از آثار دوره آل بویه است.تیمور لنگ هم از این باغ دیدن کرده است.در زمان زندیه تعمیرات اساسی شد.بنای زیبا همراه با گلهایی که طرح ونقش قالی را به خود گرفته اند، به روح وروان آدم نشاط خاصی می دهد. پس از بازدید و خارج شدن، خیابان را به سمت چهارراه حافظیه ادامه می دهیم. برای رفتن به آرامگاه حافظ به سمت چپ حرکت می کنیم.این آرامگاه درست در وسط چهارراه حافظیه و چهارراه ادبیات قرار دارد.ورودی آن برای بازدیدکنندگان 500تومان می باشد.چند ماهی روزهای جمعه از صبح تا ظهر به صورت رایگان استفاده می شد.امروزه این طرح از بین رفت.بنای آرامگاه در وسط باغی که در گذشته قبرستان بوده است قرار دارد.اندازه وعظمت حافظ به قدری است که هر گردشگر را مجذوب خود می کند.شاعری که پدرش از اصفهان به این دیار آمد وبا کسب کار درآمدی بدست آورد.حافظ به جزء یکی دو نفر از حاکمان پایانی ، اکثر دوران آل مظفروآل اینجو را درک کرده بود.با تیمور لنگ دیداری داشت.می گویند در آن زمان حافظ در تنگنای مالی قرار داشت .توسط یکی از آشنایان برای کمک مالی به تیمور معرفی شد. تیمور اورا به نزد خود خواند. وقتی حافظ به نزدش رفت به او گفت :من با شمشیرو خنجر ولشکرم همه جا را برای آبادی سمرقندوبخارا به کار گرفتم ،در حالی که تو برای خال لب دختر ترکی، سمرقند را به بخشش گذاشته ای؟این در باره شعری است که حافظ سروده : (اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا *** به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را) حافظ در جواب تیمور گورکانی گفته بود که همین بخشندگی من باعث شد که به فقر و تنگدستی دچار شدم.تیمور پس از شنیدن این سخنان خندید و او را مورد تفقد خود قرار داد.حافظ علی رغم شعرهای نابی که داشت،در شعرهایش، دین و شریعت و مخصوصا اهل بیت غریب هستند.با توجه به اینکه خود را حافظ قران دانسته، نمی دانم چرا در شعرهایش نشانی از قران نیست.اگر چه شهید مطهری در کتاب تماشا گه راز برای کلماتی مانند:شراب، رباب، دف،چنگ وغیره که حافظ زیاد در شعرهایش بکار برده معانی عرفانی نموده است، وبا توجه به اینکه حافظ را در زمان خودش ملحد می خواندند، با همه این وجود ماهم همانند همه ایرانیانی که به او عشق می ورزند، تعصب داشته و به او احترام می گذاریم.در کنار آرامگاه مردم بی قرارند. بعضی فاتحه می خوانند، بعضی به یادگارعکس و فیلم می گیرند، بعضی تفالی در دیوان دارند، وبعضی هم در جوار آرامگاه به پرسه زنی مشغول هستند. در فاصله 50متری شرق و غرب آرامگاه مقبره هایی از اساتید دانشگاه ، شعرا وفضلای شیراز هم دیده می شود.بعد از قرائت فاتحه و مقداری پرسه زدن برای بازدید چهل تنان از در آرامگاه خارج می شویم.بقعه چهل تنان در شمال آرامگاه حافظ قرار دارد.بعد از خروج از در آرامگاه به سمت چپ حرکت می کنید.با رسیدن به چهارراه دوباره به سمت چپ و به طرف هفت تن حرکت می کنید.درست در وسط این خیابان که به همان چهل تنان هم مشهور است، در سمت چپ باغی را که دیوارهای قدیمی دارد مشاهده می کنید که به آن چهل تنان گویند.از این محوطه در حال حاظر برای اداره اوقاف استفاده می شود.فکر نمی کنم در را به روی بازدیدکنندگان باز کنند.تا پای آن هم رفتن می ارزد.چهل قبر در محوطه این باغ قرار دارد که مربوط به چهل عارف می باشد.کریم خان زند همانند مقبره هفت تنان چهل سنگ بی نام و نشان روی آنها قرار داده است.

دروازه قران 

 

دروازه قران در شمال شیراز و در ابتدای ورودی شیراز از جاده مرودشت در تنگه الله اکبر قرار دارد.این دروازه هم از بناهای دوره دیلمیان است که در زمان حکومت عضدالدوله دیلمی ساخته شده است. ترکیب این دروازه شامل یک طاق مرتفع از نوع طاق کجاوه ای در وسط دور طاق با ارتفاع کم در طرفین است.علت نامگذاری وجود قرانی در بالای طاق مرتفع بود تا مسافران به برکت عبور از زیر آن سفر را به سلامت به پایان برسانند.به مرور زمان طاق شکسته وتخریب شد. در حکومت زندیه کریم خان زند مجددا آن را بازسازی کردودر قسمت فوقانی آن طاقی ساخت و دو جلد قران نفیس به خط ثلث که اثر سلطان ابراهیم بن شاهرخ گورکانی بود را در آن اتاق جای داد.این قرآنها به قرآن 17من مشهور است.در سال 1316که طرح توسعه راه شمالی شیراز در دستور کار قرار گرفت این طاق خراب و امروزه این قران در موزه پارس نگهداری می شود. در سال 1327 ه.ش یکی از بازرگانان شیراز به نام حسین ایگار مشهور به اعتمادالتجار با هزینه شخصی خود طاق کنونی را بازسازی کرد وچند آیه از قرآن کریم را با خط ثلث ونسخ که بر روی کاشی نوشته شده بود بر بدنه طاق نصب کرد .در پیشانی شمالی این طاق این آیه بر روی کاشی نوشته شده است."ان هذالقرآن یهدی للتی هی اقوم ویبشرالمومنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا" در پیشانی طاق (سمت شیراز)این آیه به چشم می خورد."قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتو بمثل هذالقرآن لا یاتون بمثله ولوکان بعضهم لبعض ظهیرا". در گوشه غربی آن نوشته شده "انا نحن نزلناه الذکر". وادامه این آیه در قسمت شرقی طاق و روبروی همان کتیبه نوشته" انا له لحافظون "

این دروازه با این نام در دنیا بی نظیر است. شهرهای قدیمی دارای دیوارها ودروازه هایی بودند که مردم از این دروازه ها عبورو مرور می کردند.هنگام غروب در یک ساعت مشخص این دروازه ها بسته می شدونگهبانانی از این دروازه ها حفاظت می کردند.کاروانهایی که بعد از بسته شدن دروازه ها به شهر می رسیدند، در پشت دروازه ها اتراق می کردند تا صبح که دروازه ها باز می شد به داخل شهر می رفتند. دروازه ها در جنگها نقش بسزایی داشتند. اگر دروازه ها امنیت و استحکام لازم را نداشتند ،دشمن به راحتی وارد شهر می شد. وقتی صحبت از دروازه های شیراز می شود حادثه تاریخی لطفعلی خان زند در ذهنها تداعی می شود.آنجا که دلاور زیبای زند برای نبرد با آقا محمد خان قاجار از دروازه خارج می شود، پس از یک شبیخون قهرمانانه برای استراحت و تجدید قوا به شیراز برمی گردد که دروازه ها توسط حاج ابراهیم خان کلانتر بسته می شود. این قهرمان زند وقتی متوجه خیانت حاج ابراهیم کلانتر می شود به سمت کرمان می رود و در آنجا پس از چندی که در محاصره خان قاجار قرار می گیرد، بالاخره با خیانت دیگر مواجه شده و دروازه های کرمان به روی خان قاجار باز می شود و لطفعلی خان زند در ارگ بم به قتل می رسد.آقا محمد خان قاجار بعد از کشتن لطفعلی خان زند چنان قتل عامی در کرمان بوجود می آورد که از کشته ها پشته می سازد.یکی از مورخان خارجی می گوید: اگر یک نفر از دست آقامحمد خان قاجار جانش مورد تهدید قرار نگرفت ، از روی ترحم خان قاجار نبود بلکه از شدت خستگی نتوانست آن یک نفر را هم به قتل برساند.هر شهر دارای چندین دروازه وتعداد دروازه ها بستگی به اندازه شهرها بود.دروازه های شیراز عبارت بودند از: دروازه قصابخانه، دروازه کازرون، دروازه سعدی و... با توسعه شهرها این دروازه ها یا تخریب شدند ویا با حفظ آثار باستانی در طراحی شهری قرار گرفتند.

آرامگاه خواجوی کرمانی  

 

آرامگاه خواجوی کرمانی در شمال شیراز ، در دامنه کوه صبوی ودر ابتدای جاده شیراز – اصفهان در تنگه الله اکبرو در قسمت غربی و همجوار دروازه قران قرار دارد.قبری مشرف بر دروازه قرآن وآب چشمه معروف رکن آباد از کنار مقبره خواجو می گذرد.این آرامگاه در سال 1315شمسی با اعتبارات اداره فرهنگ فارس ساخته شده است.محل آرامگاه در محوطه ای بدون سقف قرار دارد در وسط صفه آن سنگ قبری قرار دارد که بالای آن محدب و دارای برآمدگی است .روی این سنگ کتیبه ای که بیانگر قبر خواجو باشد قرار ندارد.فقط بالای سنگ عبارت " کل من علیه فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام"به خط ثلث نوشته شده است.در بالا و پایین قبر دو ستون سنگی کوتاه قرار دارد که طبق رسم آن زمان در بالا و پایین قبور عرفا و شعرا وجود داشته است.در سال 1337 شمسی اداره باستان شناسی فارس اقدام به ساخت یک اتاق در قسمت شمالی محوطه آرامگاه کرد.در پیشانی این اتاق دو غزل از غزلیات خواجو به خط نستعلیق بر روی کاشیهای آنجا نوشته شده است.با این مطلع"دوش می کردم سوال از جان که آن جانانه کو؟***گفت: بگذر زان بت پیمان شکن پیمانه کو؟ " ودیگر به مطلع "صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم *** از نسیم صبح بوی زلف جانان یافتم" هم اینک این اتاق تبدیل به فرهنگسرای خواجو گردیده است.کمی بالاتر از مقبره خواجو 3غار به چشم می خورد. یکی از آنها غاری است که محل عبادت و ریاضت زهاد ومشایخ بوده وخواجو نیز مدتی در آنجا به عبادت مشغول بوده است.غار دیگر در دهانه آن طاقی ضربی از نوع طاق کجاوه ای از سنگ وآجر ساخته شده که محل قبر خواجه عمادالدین محمود وزیر معروف شاه شیخ ابو اسحق اینجو است.در کنار این غار نقش برجسته ای از جنگ رستم وشیر دیده می شود که به دستور حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس در سال 1218 ه. ق ساخته شده است. در کنار آن نیز نقش برجسته ای ناتمام از فتحعلی شاه قاجار ودو تن از پسرانش به چشم می خورد.در دو طرف این نقش برجسته دو نیم ستون به سبک ستونهای دوره زندیه در درون کوه کار شده است.در سال 1370 به همت دانشکده ادبیات دانشگاه کرمان کنگره بزرگداشت خواجو در کرمان برگزار شد ومراسم اختتامیه این کنگره در شیراز انجام شد. با همین انگیزه به همت شهرداری شیراز واستانداری فارس آرامگاه خواجو مرمت و بازسازی شده که شامل بازسازی کف و بدنه و ایجاد یک سری دیواره های عمودی با مصالح سنگ است. هم چنین مجسمه ای از سرو صورت خواجه از سنگ تراشیده شده ، در این مکان قرار گرفته است.تازگی ها مجسمه دیگری ازخواجودر ابتدای ورودی به پلکانها قرار داده اند.

خلاصه ای از آنچه داشت و کاشت وبرداشت

 کمال الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی ، عارف بزرگ که وی را نخلبند شعرا، خلاق المعانی، ملک الفضلا وخواجوی کرمانی نیز می نامند .در سال 669خورشیدی مطابق با 20ذی الحجه سال 689 ه.ق در کرمان متولد شد.از شعرای قرن هشتم هجری قمری است . دوران کودکی ونوجوانی را در کرمان گذراند ،لاکن هیچگاه از اقامت در کرمان راضی نبوده است.خواجو در نزد شیخ امین الدوله کازرونی وشیخ علاء الدوله سمنانی کسب فیض کرده وصاحب مدارج عالی شده بود. خواجو به همسر و فرزندانش بسیار علاقه داشت. در مثنوی گوهر نامه از فرزندش :همسر و فرزندان مجیدالدین علی نام برده است.او از کرمان به شیراز آمد و پس از آن به کازرون رفت و به خدمت شیخ امین الدوله کازرونی رسید وپیرو او و فرقه مرشد یا کازرونیه گردید.خواجو به سفر علاقمند بود.سپس به اصفهان رفت و از آنجا سفرهایی به عراق ، حجاز، شام، مصر، جرون(نام ولایتی در نزدیکی بندر هرمز و بندر عباس) وهمدان داشت.مهمترین فعالیت خواجونظم ونثر بود. نثر های او فنی یا کلاسیک ادیبانه یا ادیب پسند بود.نمونه های موجود آن غالبا شامل مناظرات ومهارت او در این فن است.خواجوی کرمانی پیرو سبک امیر خسرو دهلوی وپیشرو مولانا جامی است.اواز کثیرالشعرترین شاعران زبان فارسی است که بیش از 40هزار بیت شعر دارد.اواز جمله شعرایی است که در زمان حیاتش ، دیوان او جمع آوری شده است.شعرهای او شامل : غزل، قصیده، ومثنوی است.در غزل توانایی بسزایی داشت.اگرچه دوران زندگی او بین شعرای بنام ایران وجهان یعنی سعدی و حافظ بوده وهم چنین حافظ از وی تاسی جسته ولی نسبت به آنها از نام ونشان برخوردار نیست.مثنوی های خواجه عبارتند از:سام نامه ، همای و همایون ، گل ونوروز، روضه الانوار، کمال نامه وگوهرنامه.از اینکه او را به مرشدی نسبت می دهند به سبب انتساب او به فرقه مرشدیه است که پیروان شیخ:والدین وانساب مرشد ابواسحق کازرونی بودند. در سال 753 ه.ق وفات یافت ودر کنار دروازه قرآن بر دامنه کوه الله اکبر مدفون شد.

باغ جهان نما  

 

این باغ در خیابان حافظ قرار دارد.یکی از کهن ترین باغهای شیراز است.محل این باغ در گذشته جزء صحرای جعفرآباد ومصلی بود.در دوران آل مظفر وآل اینجواین باغ ودشت اطراف سرسبز و باصفا بود.حافظ در اشعارش از صفا و سرسبزی آن اشاره داشته است.باغ جهان نما همانند سه باغ مشهور دیگر یعنی باغ ارم، باغ دلگشا وباغ تخت قراچه در دوره دیلمیان و قبل از یورش تیمور گورکانی به شیراز ، در نهایت آبادانی بوده است."ابن عربشاه" مورخ دوره تیموری این باغ را "زینت الدنیا" نامیده است. این باغ مورد توجه تیمور قرار گرفت وهمانند این باغ را دراطراف سمرقند بنا نهاد که آن را جهان نما نامیده است.در دوره صفویه هم آباد وبا اهمیت بود.

پس از سلسله صفوی، در دوره ناامنی کشور، این باغ تقریباً ویران گردیده است.  به روایت میرزا محمد کلانتر فارس در دوره کشمکش بین مدعیان سلطنت، بعد از نادر شاه افشار تا استقرار حکومت کریم خان زند این باغ هم بازسازی شده است. عمارتی که در وسط باغ قرار گرفته  مربوط به کریم خان زند است . کریم خان زند این باغ را در سال 1185 ه. ق حصار کشی کرد و عمارت مزبور را در وسط آن ساخت و در اطراف عمارت، خیابان کشی‌های زیبا و درختکاری مفصلی ایجاد کرد. طرح این باغ را کریم خان همانند باغ نظر، در داخل باغ، دارای چهار خیابان و در اطراف، دو حوض بزرگ و دو حوض کوچک داده است.

محمد هاشم آصف رستم‌الحکما که در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه می‌زیسته، باغ جهان‌نما را بدین نحو وصف کرده است: " در خارج شهر... یک باب سرا بوستان مربع بسیار وسیعی است که در میانش عمارت چهاردهنه‌ای است و از چهار طرفش حوض های موزون و جدول های پرآب و روان و همه آن باغ پر از سرو موزون و گ لهای رنگارنگ و ریاحین گوناگون و قصر بسیار عالی منقش زرنگاری بر سر درش ساخته و آن سرا بوستان مشرف به باغ دلگشای دیگر... ."

پس از دوره زندیه، در دوره قاجاریه نیز باغ جهان ‌‌نما یکی از باغ های آباد و باشکوه به شمار می‌رفته است. حاج حسن میرزا حسن فسائی که در اواسط دوره قاجاریه می‌زیسته، درباره آن می‌نویسد: " باغ جهان‌نما در جانب صبوی شهر شیراز به مسافت میلی کمتر، حضرت کریم خان زند در سال هزار صد و هشتاد و اند، حصاری از آجر و گچ در مقابل بهای سیصد من بذر گندم کشیده، عمارتی معروف به کلاه فرنگی در میان آن از آجر و گچ در نهایت استحکام ساخته که از صدمه چندین زلزله آسیبی به حصار گچ و عمارت آن نرسیده است، و در داخل باغ چهار خیابان از سروهای آزاد ساخته و تاکنون که نزدیک به صد و بیست سال از کاشتن آنها گذشته  به خرمی و تنومندی باقی است."

فرصت‌الدوله شیرازی نیز این باغ را چنین وصف نموده است: " باغ جهان ‌نما در برابر باغ  نو واقع شده، بنایش از کریم خان زند است. در وسط حقیقی آن گلگشت عمارتی است هشت گوش، که درمیانش حوضی است از سنگ مرمر؛ در فضای باغ  نیز دو حوض و آبشارهای بیمر، چهار خیابان دارد که در آنها سروهای سهی به قطار است و در سایر اراضی آن درختان نارنج و انار، این باغ هم دیوانی بوده." در دوره قاجاریه عمارت باغ محل پذیرایی مهمانان حکومت هم بوده است.

لرد کرزن سیاستمدار انگلیسی که در دوره قاجاریه شهر شیراز را دیده ، در کتاب «ایران و قضیه ایران»  باغ جهان‌نما را این گونه توصیف کرده است:" در سمت دیگر جاده اصفهان به شیراز قدری بالاتر از حافظیه باغ جهان‌نما است که درزمان کریم خان باغ وکیل نام داشت و در عهد فتحعلی شاه هنگامی که او والی فارس بود اسمش را تغییر دادند و عمارتی تابستانی در آنجا ساختند، شامل محوطه محصور در حدود 200 یارد که حالا چند درخت دارد و رو به خرابی است. در اوایل این قرن عمارت مرکزی آن یا کلاه فرنگی وضع مرتبی داشت و مختص اقامتگاه افراد عالی رتبه انگلیس بود از جمله و.سی.جی.ریچ مأمور مقیم بریتانیا در بغداد که در کردستان اکتشافاتی کرده بود و در5 اکتبر 1821م از مرض وبا درگذشت و در باغ همان جا مدفون شد."

مهدی قلی هدایت مخبر السلطنه در سال 1333 ه.ق  برابر  1915  م. چند روزی را در باغ جهان‌نمای شیراز به سر برده است و می‌نویسد." باغ جهان‌نما در آن زمان به میرزا محمد باقر خان پیشکار قوام تعلق داشته و غالب درختان اطراف باغ انار بوده است."

بنایی هشت ظلعی به نام کوشک شبیه به عمارت کلاه فرنگی در میان باغ ساخته شده که دارای سه ایوان بوده وجلو هر ایوان یک حوض قرار دارد.از این بنا در تابستان مورد استفاده قرار می گرفت.نسیم ملایمی در میان درختان می وزیده همراه با عطر گلها به آب درون حوض می خورده وایوان را خنک می کرده است.حوض شرقی وغربی آب را وارد حوض داخل عمارت می کرده وحوض جنوبی مسیر خروج آب بوده به سمت خارج باغ .در مسیر حوض جنوبی سطح آب همیشه به یک اندازه بوده که بعد از حفاری مشخص شده در مسیر گذر آب کوزه هایی قرار داشته که آب درونش پر می شده ،وقتی آب در مسیر جریان پیدا می کرده آب به یک اندازه از این کوزه ها بیرون می آمده .در جنوب باغ ساختمانی ویرانه پیدا شده که مشخص گردیده مربوط به دوره قاجاریه است.این باغ پر از گلهای خوش رنگ که فرم کاشتشان نشان وسمبلی از فرشهای ایرانی است .بعد از انقلاب این باغ در سال 1383 به وسیله خاتمی افتتاح گردید 

آرامگاه حافظ  

  

آرامگاه حافظ بین چهارراه ادبیات وچهارراه حافظیه در شمال شهر شیرازقرار دارد.حافظ از شعرای بنام ایران است.او در سال 726 ه. ق در شیراز متولد و در سال 791 ه.ق در گذشت ابوالقاسم بابر پسر میرزا بایسنغر نواده شاهرخ بن تیمور که از سال 854 تا 861 حکومت داشت مولانا محمد معمایی را مأمور بنای آرامگاهی بر تربت حافظ کرد.

.کریم خان زند در سال 1187 ه.ق محوطه ای که قبر حافظ در آن قرار داشت محصور نمود.کریم خان زند عمارتی در این محوطه ساخت وبرای این عمارت آب انباری بنانمود که از آب رکن آباد پر می شد.او هم چنین روی قبر حافظ را با سنگی مر مر نفیس که چندین بیت زیبا و نغز این شاعر به خط نستعلیق روی آن حکاکی شده بود ، پوشاند.

خواجه شمس ‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشته‌اند .محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوان‌های او را چنین آورده‌است: مولاناالاعظم، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمس‌المله‌والدین، محمد حافظ شیرازی ..
تذکره‌نویسان نوشته‌اند که نیاکان او از کوهپایه‌ اصفهان بوده‌اند و نیای او در روزگار حکومت اتابکان سلغری از آن جا به شیراز آمد و در این شهر متوطن شد. و نیز چنین نوشته‌اند که پدرش از اهالی کازرون و خانه‌ی ایشان در دروازه کازرون شیراز، واقع بود .

ولادت حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شیراز اتفاق افتاد. بعداز مرگ بهاءالدین، پسران او پراکنده شدند ولی شمس‌الدین محمد که خردسال بود با مادر خود، در شیراز ماند و روزگار آن‌دو، به تهیدستی می‌گذشت تا آن‌که عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتب‌خانه کشانید و به تفصیلی که در تذکره‌ی میخانه آمده‌است، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد می‌گذرانیدو بعداز آن زندگانی حافظ تغییر کرد و در جرگه‌ی طالبان علم درآمد و مجلس‌های درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتاب‌های مهم دینی و ادبی از قبیل: کشاف زمخشری، مطالع‌الانوار قاضی بیضاوی، مفتاح‌العلوم سکاکی و امثال آن‌ها پرداخت.
محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندین‌بار در مجلس درس قوام‌الدین عبدالله، عبدالله‌بن‌محمودبن‌حسن اصفهانی شیرازی (م۷۷۲هـ ق.) مشهور به ابن‌الفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزل‌های او را در همان محفل علم و ادب شنیده‌است.
چنان‌که از سخن محمد گلندام برمی‌آید، حافظ در دو رشته از دانش‌های زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می‌کرد و چون استاد او، قوام‌الدین، خود عالم به قرائت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت‌های چهارده‌گانه (از شواذ و غیر آن) ممارست می‌کرد و خود در شعرهای خویش چندین‌بار بدین اشتغال مداوم به کلام‌الله اشاره نموده‌است:

عشقـت رسد به فریاد ارخود به‌سان حـافظ

قرآن ز بـر بخوانی در چـارده روایت

یا

صبح‌خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ

هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

و به تصریح تذکره‌نویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفته‌است .شیراز، در دوره‌ای که حافظ تربیت می‌شد، اگرچه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مرکزهای علمی و ادبی ایران و جهان اسلامی محسوب می‌گردید و این نعمت، از تدبیر اتابکان سلغری فارس برای شهر سعدی و حافظ فراهم‌آمده‌بود. حافظ در چنین محیطی که شیراز هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود،با تربیت علمی و ادبی می‌یافت و با ذکاوت ذاتی و استعداد فطری و تیزبینی شگفت‌انگیزی که داشت، میراث‌دار نهضت علمی و فکری خاصی می‌شد که پیش‌از او در فارس فراهم‌آمد و اندکی بعد از او به نفرت گرایید.

حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آن‌ها اشاره کرده‌است، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال ۷۵۸هـ ق.)، شاه‌شجاع (م۷۸۶هـ.ق.)، و شاه‌منصور(م 795ه.ق)

حافظ در دورانی زندگی می کرد که سلسله محلی اتابکان فارس رو به ضعف وسستی می نهاد وجای خود را به خاندان اینجو داده بودند.حافظ مورد توجه امرای اینجو قرار گرفت و به دربار راه یافت و به مقامی بزرگ نزد شاه شیخ جمال الدین ابو اسحق حاکم فارس دست یافت.حافظ با القابی چون (جمال چهره اسلام) (سپهر علم وحیا)حق شناسی خود را نسبت به او ادا کرد.

پس از آن امیر مبارزالدین موسس سلسله آل مظفر در سال 754ه.ق بر امیر اسحق چیره گشت و پس از آنکه او را در میدان شهر شیراز به قتل رساند،در حکومت نسبت به عیاشی سختگیری می کرد.در واقع در میکده ها رابست ومحتسبانی بر در آنها گماشت تا کسی به میخارگی نپردازد. اگر چه دوران حکومت وی چندی به طول نیانجامید و پسران او شاه شجاع و شاه محمود پدر را خلع کردند.اما حافظ از آن دوره به سختی یاد می کند، چنانکه در شعرهایش به خوبی هویداست.

بود آیا که در میکده ها بگشایند *** گره از کار فرو بسته ما بگشایند؟

گیسوی چنگ به برید به مرگ می ناب *** تا حریفان همه خون از مژه ها بگشایند

در میخانه ببستند خدایا مپسند *** که در خانه تزویر و ریا بگشایند

اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند *** دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند

نمی دانم چرا حافظ از بسته شدن میکده ها گله مند است. طرفداری از پادشاه نمی کنم . چون هر پادشاه هرچقدر هم که خوب بوده باشد ، برای مردم مشکل ساز بودند.مثلا همین امیر مبارزالدین قصد داشت که فرزندانش را که شک توطعه داشت از بین ببرد، ولی فرزندان متوجه شدند و قبل از آنکه پدر بخواهد کاری انجام دهد او را از سلطنت خلع کردند.تعجب من در نگاه حافظ است که او را حافظ قرآن هم می خوانند.مگر نه این است که در قرآن شراب حرام است.

همانطور که گفته شد شاه شجاع به همراه برادرش شاه محمود نسبت به پدر بدبین شدند واو را دستگیر وکورش نمودند.پس از کور کردن پدر او را محبوس و چندین بار زندانش را عوض کردند.و در سال 565 در قلعه بم کرمان به سن 65سالگی وفات یافت.پس از آن شاه شجاع بین سالهای 760 تا786 سلطنت کرد.او اگر چه پادشاهی بسیار جنگاور و شجاع بود و شهرهای زیادی را به تصرف خود درآورد، اما همچون افراد خانواده اش دچار بد گمانی و کشتارهای نزدیکان و اقوام بود.با برادرش محمود دائم بر سر ستیز بود.سرانجام برادرش در سن 37سالگی بمرد و وقتی این خبر به او رسید ، این رباعی را سرود.

محمود برادرم شه شیر مکین *** می کرد خصومت از پی تاج و نگین

کردیم دو بخش تا برآساید خلق *** او زیر زمین گرفت و من روی زمین

شاه شجاع نیز همچون پدر از کار فرزندان خود سلطان اویس و شبلی بدگمان بود. سرانجام وقتی به حالت مستی و غضب امر کرد تا پسرش شبلی را کور کردند.پس از مستی از کرده خود سخت پشیمان شد.این حادثه به سال 785 روی داد و یک سال پس از ان یعنی در 786 به سن 53 سالگی پس از 27 سال سلطنت وفات یافت . به روایتی جسد او را به مدینه منتقل کردند و به روایتی دیگر در دامنه ضرابی در شمال شیراز مدفون است.

خواجه حافظ تمام دوران سلطنت شاه شجاع را درک کرد وروابط بسیار گرمی هم با او داشت.به همین دلیل در مدح شاه شجاع بیش از هر کس دیگر شعر سروده است.این شعر را در هنگام به حکومت رسیدن شاه شجاع سروده است.

ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد *** دل رمیده مارا انیس و مونس شد

و در همان‌حال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبن‌شیخ‌اویس (۷۸۴-۸۱۳هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوام‌الدین حسن تمغاچی (م۷۵۴هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یک‌جا هم از سلطان غیاث‌الدین‌بن‌سلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (۷۸۰-۷۹۹هـ ق.) و وزیرش میرفیض‌الله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به “هرموز” رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمده‌بود، نشست اما پیش‌از روانه‌شدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را ظاهرا به قصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل دریا ، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا را ترک کرد.این غزل را به میر فیض الله انجو فرستاد و خود به شیراز برگشت.حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراندو بر خلاف سعدی به جزء یک سفر نیمه تمام که به بندر هرمزداشت ، یک سفر کوتاه هم به یزد داشته است.

حافظ اگرچه در شاعری سبک خواجو را تتبع کرده اما خود دارای سبک خاصی است که هیچ سراینده ای نتوانسته است گرمی و رنگینی و عمق گفتار او را تقلید نماید.

حافظ با دانته شاعر معروف ایتالیایی معاصر بود.

حافظ در سنه 791 در شیراز درگذشت و در گورستان مصلی، به خاک سپرده شد.در تشییع جنازه حافظ بین دوستداران و کسانی که حافظ را ملحد می خواندندمشاجره ای درگرفتبود که بالاخره در همانجا تدفین شد.

بقعه چهل تنان 

 

 

این بقعه در شمال آرامگاه حافظ قرار دارد واز بناهای دوره کریم خان زند است. در محوطه بقعه هفت تنان 40 سنگ قبر کوچک که متعلق به 40 درویش است دیده می شود که در جنوب بلوار هفت تنان و خاور باغ جها نمای شیراز، قرار دارد. در این تکیه قبور چند تن از بزرگان شیراز نیز وجود دارد که معروف ترین آن ها شیخ ابواسحاق شیرازی معروف به اسحاق اطعمه می باشد.امروزه از این محوطه برای اداره اوقاف استفاده می شود. 

 برای این جمعه همین مقدار کافیست تا جمعه بعدی خدا نگهدار

تفرجی برای بچه های شیرازوجاذبه های گردشگری برای بچه های میگون

جاذبه های گردشگری شیراز (۱)  

کوهپایه

بچه ها سلام ،صبح جمعتون بخیر

چطورید ،حالتون خوبه ،امروز که بی حوصله نیستید. نه ، خدارا شکر.خوشحالم از اینکه شاد و شنگول صبح زود از رختخواب بلند شدید .ببینم شما باباتونواز خواب بیدار کردید یا باباتون شما رو از خواب بیدار کرد ؟ آها، فرقی نمی کنه .خوبیش به اینه که از خواب بیدار شدید. دست وصورتتون را شستید ووضو گرفتید و نماز خوندید وحالا آماده اید که با هم به یک تفرجگاهی که هم ورزشیه وهم تفریحیه وهم زیارتیه ، بریم. آماده اید ؟ کجا بریم .خوب معلومه،می خواهیم بریم کوهپایه وگهواره دیو وچاه مرتاض علی واگر هم وقت داشتیم یه سری به موزه سنگ هفت تنان هم بزنیم.

نمی دونی کجاست؟

آدم بچه شیراز باشه وکوپا وگهواره دید وچاه مرتاض علی وموزه هفت تنان رو ندونه دیگه نوبرش رو ...

کوهپایه

کوهپایه وموزه هفت تنان وحتی قبر شاه شجاع در شرق دروازه قران(تنگه الله واکبر) قرار دارد .گهواره دید، در بالای کوهپا به فاصله 700پله به صورت مارپیچی به سمت دامنه کوه پیاده روی دارد.چاه مرتاض علی هم حدود 1000متر با گهواره دید فاصله دارد.در حال حاضر از ابتدای جاده شیراز – مرودشت جاده ماشین رو هم درست کرده اند که به راحتی می توان به آنجا رفت .تو دلم میگفتم ،ای کاش این جاده را نمی کشیدند.از طرف دیگه شاید کسانی که توانایی پیاده روی ندارند ویا برای پیر مردان وپیر زنانی که د لشان هوای اونجا رو کرده بد نباشد.

کوهپایه ،جون میده برای جمعه ها .البته اگه صبح زود پاشید وتنبل بازی در نیارید.تازه اگه صبحانه رو هم ببرید اون بالا نوش جان کنید،که دیگه عالیه.صبح زود وقتی می رویم کوهپایه، می بینیم خیلی از مردها وزنها زودتر از ما آمده اند ومشغول ورزش هستند .صبح جمعه فقط دل کندن از رختخواب یک مقداری سخته .اگه آدم تنبلی نکنه وبلند شه ،خیلی لذت می بره .هوای پاک ومفرح ،نسیم روحبخش صبحگاهی ،سکوت صبح دل انگیزی که صدای جیک جیک گنجشکان ، چهچهه بلبلان و شرشرآب همه وهمه یک آهنگ زیبایی به طبیعت می دهد که خستگی یک هفته کار وتلاش را از آدم دور می کند.

از پایین تا بالای کوهپا یعنی تا پای گهواره دید، حدود 700تا پله با ارتفاع کم درست کردند.اگه جون داشته باشی که می تونید از کنار راه پله ها به صورت کوهنوردی به سمت بالا حرکت کنید .اگر هم دوست نداشته باشید می تونید از همان راه پله ها صعود کنید .یادتان باشد، هنگام برگشتن مستقیم پایین نیایید .چون برای زانوها ضرر دارد.می توانید به صورت یک زاویه 45درجه به چپ یا راست حرکت کنید.وقتی به اون بالا رسیدی ناگهان دو بنای جدید وقدیم به چشم می خورد که به طرززیبایی در کنار هم قرار گرفته اند.

آرامگاه شهدای گمنام جنگ تحمیلی وبنای گهواره دید (دیو) 

              

                 

عکسهای بالا مربوط به صبح جمعه 6/9/88 یک روز بعد از هفته بسیج بود. بچه های بسیج شیراز در یک اقدام از قبل برنامه ریزی شده در کنار مزار شهدا حضور داشتند وضمن قرائت فاتحه وادای احترام به مقام شهدا در کنار قبور آنان مشغول خواندن دعای ندبه شدند .                                    "روحشان شاد ویادشان پر رهروباد"

گهواره دید

گهواره دید (دیو)که از دوره دیلمیان (آل بویه ) از زمان پادشاهی علی (عمادالدوله) وحسن(رکن الدوله – عضدالدوله) از سال 322 تا 372 ه.ق شیراز به عنوان پایتخت بوده بنا شده است.از این بنا احتمالا برای دیده بانی استفاده می شد.در این محل وقتی قرار می گیرید ،تمام شیراز به خوبی نمایان است .از آنطرف هم جاده مرودشت تا آنجایی که چشم کار می کند به خوبی پیداست.به خوبی می توانستند کسانی که وارد یا خارج می شوند را ببینند وبه حاکمان آن زمان گزارش بدهند. دیلمیان در دوره خودشان به آبادانی اهمیت می دادند.بند امیر بر روی رودخانه کر در فارس ،کتابخانه وبیمارستان عضدی در بغداد ،احداث قنات رکن آباد ومشروب کردن باغ جهان نما وهفت تنان وغیره

از این محل می توان از تمامی شیراز عکس های زیبا ودلخواه گرفت.

چاه مرتاض علی

از کنار گهواره دید ومزار شهدا تا چاه مرتاض علی حدود 1000متر فاصله دارد . با توجه به اینکه جاده سازی و آسفالت شده می توان به راحتی به چاه مرتاض علی رفت . 

                                  

        

تصویر بالا جاده مابین گهواره دید وچاه مرتاض علی ودو عکس زیر از داخل بنا ودید پنجره رو به بیرون را نشان می دهد.   

 

 

چند ساختمان قدیمی به سبک معماری صفویه که با ساروج ساخته شده است.در محوطه ساختمان اصلی یک را هرو زیرزمینی وجود دارد که به دو آب انبار ختم می شود.جالب توجه است که در این آب انبارها در طول سال آب وجود دارد.در زیر طاق نمای این ساختمان چاه وسردابه مانندی وجود دارد که با شیب 60درجه ودهانه نسبتا تنگی که برای عبور یک نفر کافیست، در دل کوه ایجاد شده است.به علت تاریکی باید از چراغ قوه یا شمع برای رفتن به داخل آن استفاده کرد.در انتهای آن محوطه ای تقریبا باز و قبری در آن به نام مرتاض علی وجود دارد.باستان شناسان اعتقاد دارند که این چاه وساختمانهای آن از زمان پیش از اسلام ،بجا مانده است وگویا در این زمان محل عبادت زرتشتیان بود.بعد از اسلام محرابی به آن افزوده ودر گذر زمان محلی برای عبادت عرفا ومرتاضان تبدیل شده است.یکی از این مرتاضان ،مرتاض علی بوده که سالهای زیادی را به عبادت مشغول بوده که پس از مرگش او را در داخل چاه دفن کرده اند وعلت نامگذاری این مکان هم بر گرفته از نام او می باشد.

بعضی هم اعتقاد دارند این مکان قدمگاه حضرت علی (ع)بوده است وبه این چاه مرتاض علی (ع) گویند.از نظر تاریخی این فرضیه قابل اثبات نمی باشد.

در شبهای عید غدیر ومیلاد امام علی (ع) بعضی از دراویش ویا شبه دراویش در این مکان جمع میشوند وبه مولودی خوانی ودف زدن وغیره می پردازند.

پس از برگشتن از چاه مرتاض علی وصرف صبحانه در ارتفاعات کوه ضرابی اگر حال وحوصله ای بود ،می توان برای بازدید از موزه هفت تنان ومقبره شاه شجاع اقدام کرد.

آرامگاه شاه شجاع

مقبره شاه شجاع مابین موزه هفت تنان وکوهپایه در وسط حیاط کتابخانه مفاخر قرار دارد .این شاه شجاع از پادشاهان دوره اتابکان فارس می باشد که مقبره او توسط ملکه تاشی خاتون مادر شاه شیخ ابو اسحق در حدود سال 570ه.ق ساخته شد.برای بازدیداین آرامگاه نیاز به خرید بلیط ندارد .می توان در روزهایی که کتابخانه باز است به راحتی در پای قبر قرار گرفت .ودر ساعاتی که کتابخانه تعطیل است از فاصله دو متری از پشت حفاظ آن را مورد بازدید قرار داد.این شاه شجاع از پادشاهان دوره اتابکان فارس می باشدوحافظ نسبت به او ارادت خاصی داشت.غزل با مطلع :"ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده مارا انیس و مونس شد" ... را برای به حکومت رسیدن شاه شجاع سروده است.پدر شاه شجاع امیر مبارزالدین محمد در دوره حکومت خود بساط میکده ها را جمع آوری کرد و محتسبانی (پاسبان) بر در آنها گمارد تا کسی به میخاری نپردازد.در واقع مردی متعصب بود.حافظ در باره آن ایام شعری دارد با مطلع : "بود آیا که در میکده ها بگشایند *** گره از کار فرو بسته ما بگشایند ".نمی دانم چرا بعضی شعرهای حافظ راعرفانی تعبیر می کنندو کتاب او را با این بهانه که او حافظ قران است را تا مرحله شبه تقدس هم پیش می برند و از او تفال می گیرند. شاه شجاع به همراه برادرش شاه محمود نسبت به پدر بدبین شدند واو را دستگیر وکورش نمودند.پس از کور کردن پدر او را محبوس و چندین بار زندانش را عوض کردند.و در سال 565 در قلعه بم کرمان به سن 65سالگی وفات یافت.پس از آن شاه شجاع بین سالهای 760 تا786 سلطنت کرد.او اگر چه پادشاهی بسیار جنگاور و شجاع بود و شهرهای زیادی را به تصرف خود درآورد، اما همچون افراد خانواده اش دچار بد گمانی و کشتارهای نزدیکان و اقوام بود.با برادرش محمود دائم بر سر ستیز بود.سرانجام برادرش در سن 37سالگی بمرد و وقتی این خبر به او رسید ، این رباعی را سرود.

محمود برادرم شه شیر مکین *** می کرد خصومت از پی تاج و نگین

کردیم دو بخش تا برآساید خلق *** او زیر زمین گرفت و من روی زمین

شاه شجاع نیز همچون پدر از کار فرزندان خود سلطان اویس و شبلی بدگمان بود. سرانجام وقتی به حالت مستی و غضب امر کرد تا پسرش شبلی را کور کردند.پس از مستی از کرده خود سخت پشیمان شد.این حادثه به سال 785 روی داد و یک سال پس از ان یعنی در 786 به سن 53 سالگی پس از 27 سال سلطنت وفات یافت . به روایتی جسد او را به مدینه منتقل کردند و به روایتی دیگر در دامنه ضرابی در شمال شیراز مدفون است.

خواجه حافظ تمام دوران سلطنت شاه شجاع را درک کرد وروابط بسیار گرمی هم با او داشت.به همین دلیل در مدح شاه شجاع بیش از هر کس دیگر شعر سروده است.این شعر را در هنگام به حکومت رسیدن شاه شجاع سروده است.

ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد *** دل رمیده مارا انیس و مونس شد

  موزه هفت تنان  

        

این بنا در شمال حافظیه اول خیابان ادبیات درجوار کوهپایه و در دامنه کوه ضرابی قرار دارد .ازبناهای دوره زندیه وعلت نامگذاری ،وجود هفت قبردرویش در این باغ است .کریم خان زند روی هر قبر،سنگی هم اندازه قرار داده است که هیچگونه نوشته ای روی آن به چشم نمی خورد.روایت است که هفت درویش در آنجا زندگی می کردند ،وهرگاه یکی از آنها رحلت می کرد، بقیه افراد دوست مرده خود را در وسط حیات دفن می کردند .وقتی زمان مرگ برای آخرین نفرفرا می رسد ،به شهر می رود ویک غسالی را با خود به خانه می آورد .درویش دستمزد غسال را می پردازد وبه او می گوید:من به خانه می روم، پس از دقایقی به خانه وارد شوید وزحمت تدفین میت را بکشید.غسال دقایقی بعد به همان خانه می رود وبادیدن مرده متوجه می شود که او همان فردی است که به وی دستمزد داده است. پس از مراسم تغسیل او را در کنار آن شش قبر به خاک می سپارد .

در قسمت شمالی این بنا تالاری است که سقف آن بر دو ستون بزرگی قرار دارد .روی دیوار آن 5نقاشی به چشم می خورد که مربوط به دوره زندیه است .این نقاشی ها توسط استاد نقاش مرحوم محمد باقر جهان میری در سالهای 1336و1337 ه .ش به همان سبک وسیاق قبلی تعمیر شد . تصویر این نقاشی ها مربوط است به : 1- درویشی با تبرزن وکشکول ومحاسن سفید 2 – تصویر حضرت موسی (ع) در حال شبانی 3 – تصویر شیخ صنعان ودختر ترسا 4 – تصویر مجلس حضرت ابراهیم (ع) 5 – تصویر درویش جوان را نشان می دهد . بر روی در ودیوار آن هم نقاشیهایی از گل وگلبرگ دیده می شود .در وسط حیاط حوضی قرار دارد که در گذشته از آب رکن آباد پر می شد .در کنار همان قبور ،قبرهایی از شخصیتهای معروف عرفان به چشم می خورد .

امروزه از این محل به عنوان موزه سنگهای قبور تاریخی استفاده می شود .این سنگها مربوط به دوره 3تا 11ه.ق است که با انواع خطوط کوفی ، ثلث ، نستعلیق ، دیوانی ، توقیع ونسخ به طرز زیبایی تزیین شده است .ازجالبترین این سنگها سنگ استودان است که به طرز ماهرانه ای مانند یک تابوت بی دسته ای ویا همانند یک وان سنگی تراشیده شده که سمبل اعتقادی قبل از اسلام ودر دوران زرتشتی است .آنها مرده های خود را داخل این سنگها بصورت روباز قرار داده ودر قله   کوههامی گذاشتند تا طعمه پرندگان شود. 

این جمعه همین قدر کافیه 

 دروازه قران و آرامگاه خواجوی کرمانی و باغ جهان نما برای جمعه آینده ،خداحافظ ،به امید دیدار.