شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

چه کسانی از رابطه با آمریکا سود می برند؟ و سیمای ما !

نمی دانم دیروز، امروز، فردا صحیح است یا فردا، امروز، دیروز! بالاخره از قدیم می گفتند: چه خواجه علی و چه علی خواجه! این سه کلمه تیتر و موضوع تلویزیونی شبکه سه سیما است که گهگاهی بیننده ی آن هستم. من که صدا را ندارم، اما سیما را در برخی مواقع که فیلم های قشنگی، یا حرف های قشنگی دارد پاش میشینم و نیم نگاهی می کنم. برخی در پیری هم عاشق کارتن هستند. یادم می آید که یکی از معاونان نیمه بومی مدرسه میگون از فیلم های کارتنی خوشش می آمد و برای ما در آن زمان که کودکی بیش نبودیم جالب بود. چون می دیدیم که پدر و مادر ما از کله ی سحر تا غروب آفتاب به کار و تلاش مشغول هستند و وقتی هم که به خانه می آمدند با خوردن شام از شدت خستگی به خواب می رفتند و حوصله ی دیدن تلویزیون نداشتند. چرا؟! اخبار را دنبال می کردند! امروزه هم از مردم می شنوم که زیاد به تلویزیون علاقه خاصی ندارند. تنها برنامه های ورزشی، اخبار و تعدادی از فیلم های تلویزیون جاذبه ی زیادی دارد. امروزه هر جا که می رویم یک پای ثابت خانواده ماهواره ها هستند که فرقی نمی کند مومن باشی یا غیر مومن. همه و همه که نه! اما بیشتر مردم از این دستگاه نمی دانم قانونی یا غیر قانونی استفاده می کنند. در گذشته یکبار وارد منزل یکی از دوستان آشنا شدم که ماهواره ای در منزلش دیدم و جا خوردم و گفتم تو هم!!! ایشان به من گفته بود که ماهواره فقط فیلم های مستهجن نیست خیلی مطالب آموزنده ای دارد که نیاز می باشد. خلاصه هر بار که کسان نزدیک و دور را می دیدم که دستگاه های ماهواره ای را خریداری و به منزل وارد می کنند. همه و همه از فیلم های قدیمی ایران که در برخی از شبکه های ماهواره پخش می شود و ووو حرف و حدیث هایی را بر زبان می آوردند. ما تا کنون هم موفق نشدیم که ماهواره خریداری کنیم. هر بار که صحبت خاله زنک ها در میان میآمد که شما هم ماهواره بخرید، می گفتیم تا اجازه ی قانونی در کشور نباشد و همه ی مومنین از آن برخوردار نباشند ماهواره برای مردم خطرناک است. گاهی در برخی از منازل که وابسته به کمیته ی امداد هم هستند و به سختی برای سفره ی خالی خودشان نانی تهیه می کنند، اما دیش های ماهواره در پشت بام آن ها جایی برای چیزی خشک کردن! و یا راه رفتن وجود ندارد. نمی دانم شاید این افراد هم تلویزیون ما نتواند پاسخگوی نیازهای آنها باشد. گاهی خودم هم از برنامه های تلویزیونی خسته می شوم و چاره ای جز قدم زدن در خانه ندارم. یه وقت هایی سه شبکه با هم سخنرانی دارند. یه وقت هایی چند شبکه با هم تبلیغات دارند. یه وقت هایی برنامه ی تلویزیونی کسل کننده و جذاب نیست. برخی از سریال های ایرانی جذاب هستند و مردم دنبال می کنند. گاهی فیلم ها و محیط تصویر برداری فیلم ها با زندگی بیشتر مردم سازگاری ندارد.

یکی از  برنامه هایی که در شبکه ی سه پخش می شود دیروز، امروز و فردا هست. نمی دانم این برنامه چه هدفی را دنبال می کند، اما احساس می شود که سعی دارد تا دو رقیب را در کنار هم قرار داده و به نوعی از دو جبهه مروری بر تاریخ خیلی معاصر ایران داشته باشد. برخی از افراد اگرچه مذهبی و انقلابی هستند، اما رفتار و گفتار آن ها به نوعی خسته کننده و یا اینکه مردم از آنها خسته و یا دیگر برای جامعه دلچسب و دلپذیر نیستند. چرا؟ نمی دانم! شاید هم بدانم! اما مصلحت نیست که بگویم! در دوره ی انتخابات ریاست جمهوری دو دوره ی قبل که دکتر احمدی نژاد برنده آن شد، پیچ تلویزیون را روشن کرده بودم و دیدم که دو نفر از آقایان به نمایندگی از دکتر احمدی نژاد و آیت الله هاشمی رفسنجانی در یکی از برنامه ها مناظره داشتند. در آن زمان احساس کرده بودم که نماینده آقای هاشمی به بیراهه رفت و به نوعی از عملکرد و برنامه های آقای هاشمی بد حمایت کرد. همان زمان گفته بودم که مردم دیگر به آقای هاشمی رای نخواهند داد. فردی که از آقای احمدی نژاد حمایت کرده بود به درستی این کار را انجام داده بود. گاهی حمایت ها و تعریف ها باید به گونه ای باشد که برای بینندگان قابل هضم باشد. بهتر است به جای کسانی که طیف گسترده مردم از آنها به نوعی دلخور هستند، از کسان دیگری استفاده نمود تا آنها از انقلاب و ولایت دفاع کنند. جناب آقای شریعتمداری انسانی ارزشمند است، اما مردمی که در چارچوب اصلاحات جمع شده اند به نوعی با ایشان مشکل دارند. شاید اگر فرد دیگری را برای دفاع از خط و مشی ولایت و عملکرد یک دهه گذشته استفاده می شد بهتر بود. گاهی اوقات هم دوستان در آستین ها پنهان هستند و شاید به نوعی می خواهند که کار در ظاهر به گونه ای و در باطن به گونه ای دیگر رقم بخورد. دیشب آقای اصغر زاده در جلسه ی دیروز، امروز و فردا بهتر از شریعتمداری صحبت کرد. اگر چه همه ی حرف هایش قابل قبول نیست. رابطه با آمریکا برای کسانی که خوب می خورند و خوب می پوشند و خوب به سفرهای خارجی می روند و چندین بار در سفرهای حج و عتبات و عالیات و غیره شرکت فعالانه ای داشتند و برجها را یکی پس از دیگری بنا می کنند، مضر!!! و برای کسانی که متاسفانه بعد از گذشت سی و چند سال از عمر انقلاب هنوز در منزل اجاره ای نشسته و در اواسط ماه حقوق آنها به پایان می رسد و هیچگونه دخلشان با خرجشان سازگاری ندارد و منطقی نیست چشم و دل از انقلاب بسته و منتظر هستند تا با اتصال به آمریکا بتوانند آنها هم چند صباحی طعم خوش زندگی را احساس کنند خوب است. گاهی رابطه با آمریکا توان قدرت یک عده ای را می گیرد و آن ها دیگر نمی توانند خودی نشان بدهند. برخی اعتقاد دارند که رابطه با امریکا به نفع کشور و مستضعفانی هست که در دایره ی کمبودها مشکلات عدیده ای دارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد