شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

روانکاوی روابط والدین و فرزندان

دیشب در مراسم هفتگی هیئت محبین الرضا (ع) حسینیه ی حضرت امام زین العابدین (ع) شهرک سعدی شیراز، میهمان ویژه ای دعوت شدند. دکتر کشاورز از اساتید محترم دانشگاهی شیراز میهمان این هفته بودند که قبل از مراسم عزاداری به سخنرانی پرداخت. محور سخنرانی ایشان، رابطه والدین با فرزندان بود. ایشان اشاره کردند که نسل امروز نسلی زود شکننده، عاصی، خشمگین، بی توجه به حرمتها هستند که این به رفتار غلط والدین در سنین مختلف بر می گردد. امروزه اگر فرزندی خواسته شود تا سر کوچه برود نان و یا چیزی بخرد، یا نمی رود و یا اینکه با بی میلی این کار را انجام می دهد. اگر دوچرخه اش خرابی جزئی هم داشته باشد نمی تواند آن را تعمیر کند. از طرف دیگر هم والدین به آن ها می گویند: ما وقتی هم سن و سال شما بودیم چنان می کردیم و چنان می کردیم! اگر چه نسل های قبلی با توجه به اینکه والدین آن ها 90 درصد بیسواد یا کم سواد بودند، اما فرزندان آن ها خیلی از حرمت ها را پاس داشته و درگیری های اجتماعی و رفتاری کمتر مشاهده می شد. طلاق که خود دو گونه است؛ در استان فارس سر آمد کشور می باشد.

مشکل کار کجاست؟ و چه باید کرد؟

اگرچه در گذشته خانواده و فرزندان مشکلات کمتری داشتند، اما این را باید بدانیم که محیط گذشته نسبت به امروز خیلی فرق کرده است. در گذشته این همه سرگرمی و تفریحات سالم و غیر سالم وجود نداشت. به همین دلیل بسیاری از مردم در مساجد و تکایا پاتوق داشتند. غیر از این در گذشته جامعه خود هم تنبیه و هم تشویق می کرد. فرزندی اگر در بیرون از منزل دعوا هم می کرد، آن را خیلی برجسته نمی کرد و حتی به منزل هم انتقال نمی داد. فرزندان خیلی از نیازها را در بیرون از منزل می آموختند؛ اما با گذشت زمان و اینکه بسیاری از والدین با سواد هم شده اند، اما در خیلی از مسایل بیخودی حساسیت نشان داده و همان حساسیت های ناشایست باعث شده تا فرزندان نتوانند به درستی خوب را از بد تشخیص دهند و دخالت های بیجای والدین به نوعی به فرزندان آسیب وارد کرده که فرزندان با رفتارهای غلط خودشان به نوعی می خواهند عکس العمل نشان بدهند. امروزه بیشتر دانشجویان ما فقط حفظ کرده اند و وارد دانشگاه شدند. اگر به آن ها یک پروژه و یا کاری واگذار نماییم نمی توانند از پس آن کار برآیند. این بدان خاطر است که والدین از آن ها فقط نمره ی بیست را می خواهند. اگر دانش آموزی نمره ی بیست نگیرد احساس حقارت نموده و خودش را ضعیف می پندارد. همین احساس ضعف نمودن باعث می شود که آن ها همیشه احساس کندی و کمبود نمایند. خیلی از والدین با حساسیت هایی که دارند از رفتن فرزندانشان به بیرون ممانعت می کنند و جامعه را نا امن می پندارند و این باعث می شود که خیلی از فرزندان روابط اجتماعی کمتری داشته باشند. بسیاری از والدین جلوی تحرک بچه را در منزل می گیرند. به آنها می گویند که دست به مبل نزنی، دیوار را خط خطی نکنی، بچه نیاز به تحرک دارد. اگر تحرک نداشته باشد مریض است. این تحرک را باید در منزل انجام بدهد و یا اینکه در کوچه پس کوچه ها این کار را انجام بدهد. اگر بچه ای در مسجد بنشیند و هیچگونه تحرکی نداشته باشد، این بچه مریض است. اگر مبلمان خانه ای خیلی تمیز باشد خطرناک است. اگر درو دیوار منزلی با داشتن بچه تمیز و مرتب باشد، بچه های درون آن مریض می شوند و این امراض را در سنین بالا نشان خواهند داد. برای اینکه رفتاری شایسته داشته باشیم، چند پیشنهاد می شود:

1 بیخودی سر هر مسئله ای با فرزندان خود برخورد نکنیم.

2 اجازه بدهیم تا آنجائیکه ممکن است فرزندان مشکلات خودشان را حل و فصل کنند.

3 فرزندان را باید تا دو سالگی هرگونه کاری داشته باشند، بلافاصله انجام بدهیم؛ اما از دوسالگی به بعد دیگر اگر نیازهای آنها آماده هم بود کمی با تاخیر به آن ها جواب بدهیم. بگذاریم که فرزندان ما از این سنین به بعد یاد بگیرند که هر امری بلافاصله جواب داده نخواهد شد.

4 اگر از در و دیوار منزل حساسیت داریم، قسمتی از دیوار را با کاغذ بپوشانیم و در ابتدا خودمان روی آن خط خطی کنیم و نقاشی بکشیم و با آن ها این اجازه را بدهیم تا روی دیوار مدیریت شده هر چه می خواهند بکشند و به نوعی انرژی خودشان را تخلیه کنند.

5 اگر فرزندی را دیدیم که مشغول مطالعه هست، به او بگوییم که خسته نباشید. از اینکه تو زحمت می کشی و تلاش می کنی برای ما جای بسی افتخار و سپاس هست. تلاش بچه ها را در کار خیر قدردان باشیم، نگران نتیجه نباشیم.

6 وقتی فرزندی به دنیا می آید، فامیلها و حتی والدین از بدو تولد می گویند: قربان زیبایی و خوشگلی تو بشوم. این بچه کم کم بزرگ می شود و بینی و اندام آن بزرگ می شود و دیگر کسی نمی گوید قربان زیبایی تو بشوم. او همواره در آیینه به خود نگاه می کند و می گوید که والدینم تا کنون مرا به خاطر زیبایی ام دوست داشته اند و شاید دیگر دوستم نداشته باشند. مجبور می شود با آرایش های غلیظ و موهای جورواجور وارد جامعه شود تا به نوعی جلب توجه نماید. 

۷ - اگر به میهمانی رفتیم و در انتهای شب خواستیم آنجا را ترک کنیم و بچه ای اسباب بازی کودک صاحب خانه را برداشت که با خودش بیاورد، چه باید بکنیم؟ باید از دستش بگیریم تحویل صاحب خانه بدهیم و راه بیفتیم. با چند قدمی گه بر می داریم بچه با گریه چند قدم به طرف ما می آید. بچه امنیت را در کنار پدر و مادرش می داند. وقتی به سمت ماشین برویم بچه با گریه وارد ماشین می شود. چند لحظه ای گریه می کند و تمام می شود اما می داند که باید به قانون احترام بگذارد.

جناب آقای دکتر کشاورز قرار شد در جلسات بعدی به ادامه ی مباحث خود بپردازد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد