شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(مذهبی - مساجد - حسینیه - قبرستان)

مذهبی

اکثریت قریب به اتفاق میگونیها مسلمان و شیعه هستند. تعداد دو سه خانواری از زرتشتیها در میگون زندگی می کنند که اصالتاً میگونی نیستند. تعداد محدودی از اهل تسنن هم در میگون به طور موقت زندگی می کنند که بیشتر آنها کارگران کُرد و یا افغانیهای مقیم میگون هستند. میگونیها به دین اسلام تعصب خاصی داشته و به اهلبیت (ع) و مخصوصاً سیدالشهدا (ع) دلبستگی ویژه ای دارند. تعداد یک مسجد جامع و دو مسجد بزرگ و تعداد زیادی مساجد کوچک و همچنین یک حسینیه بزرگ و منحصر به فرد، نشان از علاقه مردم محل نسبت به مذهب است. همچنین امامزاده ای در محل وجود دارد که روزانه و مخصوصاً شبهای جمعه و در ایام مذهبی جمعیت زیادی را به خود جذب می کند.

مساجد میگون 

میگون دارای یک مسجد جامع در بالامحل و دو مسجد بزرگ در پایین محل و سادات محل می باشد. علاوه بر اینها چهار مسجد کوچک به اندازه یک اطاق 4X3در پایین محل (مسجد خاتون)، بالامحل( مسجد علی اصغر)، کیامحل(مسجد ---) و سادات محل( مسجد--) وجود دارد. مسجد جامع که با مجوز حضرت آیت الله گلپایگانی در اواخر سال 40 بنا گردید، بزرگترین مسجد میگون است. بنای مساجد میگون ساده و بدون هیچ گونه کار هنری است. گلدسته، محراب و کتیبه های سر در ورودی و کاشی کاریهای اطراف محراب تنها نقش و نگارهایی هستند که به آن تزیین شدند. مساجد بزرگ دارای یک آبدارخانه و سرویس بهداشتی است. بیشتر برنامه های کلی و عمومی در مسجد جامع برگزار می شود. هر مسجد دارای هیئت امنای جداگانه ای بوده و به فراخور محل برنامه هایی دارند.

مسجد جامع:

مسجد جامع که در بالامحل و نرسیده به پل قرار گرفته، با مجوز حضرت آیت الله گلپایگانی در اواخر سال 40 بنا گردید. زمین این بنا متعلق به آقای مومن کیارستمی بود که برای ساخت مسجد وقف نمود. قسمت همکف این مسجد همراه با یک انباری کوچک و یک آبدارخانه برای استفاده مردانه و در طبقه فوقانی نیم طبقه، همراه با یک آبدارخانه کوچک برای استفاده خانمها در نظر گرفته شد. درب اصلی مسجد دو لنگه ای و رو به خیابان باز و یکی از آنها به وسیله راه پله هایی به نیم طبقه ی بالایی زنانه و پشت بام متصل می شود. درب دیگر مسجد به اندازه یک پله ارتفاع از خیابان و بعد از ورودی یک راهرو به سمت درب ساختمان اصلی و حیاط مسجد هدایت می شود. در گذشته خانمها سرویس بهداشتی نداشتند. منزل و محوطه پشت مسجد جامع که متعلق به حاج حجت بود، توسط ایشان وقف مسجد می شود. از این ملک مدتی به عنوان منزل روحانی مسجد جامع استفاده می گردید. بعد از انقلاب کانون فعالیت بسیج، انجمن اسلامی و شورای محلی گردید. در اوایل انقلاب ساختمان کلنگی این بنا تخریب و بنای سه طبقه جدیدی احداث گردید. طبقه فوقانی در اختیار روحانی مسجد، و طبقه دوم به پایگاه بسیج و طبقه همکف هم برای استفاده کتابخانه و قسمتی از آن هم برای سرویس بهداشتی خانمها و آقایان در نظر گرفته شد. منزل دیگری هم که متعلق به خام کربلایی بلقیس بوده وقف روحانی مسجد جامع شد. از آن مکان مدتی برای منزل روحانی مسجد و چند سالی است که از این فضا برای مهد کودک استفاده می شود. در آمد های حاصل از اجاره آن باید صرف مسجد جامع گردد. علاوه بر این ملک، ساختمان روبروی مسجد جامع که قبلاً، در طبقه فوقانی آن به قهوه خانه اختصاص داشت، توسط حاج زین العابدین مالک آن وقف مسجد جامع میگون شد. امروزه این ملک اجاره که درآمد آن صرف مخارج مسجد می شود.

پایگاه بسیج ثارالله میگون:

با شروع انقلاب مردم انقلابی میگون هم همانند اکثر نقاط ایران در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشتند. در بدر امر مردم در کمیته های انقلاب به حفاظت از محل پرداخته و با تثبیت انقلاب و تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) ستاد بسیج رودبارقصران در مسجد جامع میگون شکل گرفت. با دریافت ساختمانی در اوشان، سپاه رودبارقصران در آنجا متمرکز و بسیج مرکزی رودبار هم در همان مکان شروع به فعالیت نمود. بسیج پایگاه ثارالله میگون در حفاظت و نگهبانی از محل، جذب نیرو و آموزش، جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه و همچنین پشتیبانی و اعزام نیرو به جبهه فعالیتهای چشمگیری داشت. این پایگاه شهدای عزیر و گرانقدری را هم در دفاع از انقلاب و میهن عزیز تقدیم کرد. بعد از جنگ هم همواره در تمامی فعالیتهای محوله کارهای ارزشمندی انجام داده است.

بسیج کانون قدرت، دفاع و امنیت جامع  

بسیج در لغت به معنی: آماده شدن، آماده کردن، تهیه وسایل دفاع وآماده کردن سرباز ومهمات می باشد. اکثر کشورها چه در مواقع صلح و چه در مواقع بحران سعی می کنند به طریقی از آحاد مردم برای پیش آمدهای احتمالی استفاده نمایند. این آمادگی در کشورهایی که جرقه انقلاب زده می شود، به صورت کاملاً آشکار و ملموس است. بحران لبنان، فلسطین، افغانستان و بسیج مردمی از اینگونه موارد است. در صدر اسلام وقتی رسول مکرم اسلام (ص) نغمه های الهی را در قالب وحی دریافت و به مردم ابلاغ می کرد، کم کم نیروهای مردمی چون پروانه به دور شمع وجودش حلقه زدند. امام علی (ع) به عنوان اولین بسیجی، کلام الهی را که از زبان پسر عم گرامی خود برمی خواست به جان می خرید. اولین بانوی گرامی اسلام حضرت خدیجه (س) با پذیرفتن دعوت پیامبر از هیچ سعی و کوششی دریغ نکرد. دعوت پنهانی، آشکار و بالاخره برگ زرین تاریخ پرشکوه اسلام با یاد و خاطره و حماسه آفرینی مجاهدان فی سبیل الله عطر و بوی دیگری به خود گرفته بود.

در هر مقطع تاریخ اسلام هرگاه مجاهدان در مسیر حق قرار می گرفتند و تبعیت از رهبری و دور بودن از تجمّلات و زرق و برق روزگار و همچنین داشتن وحدت و تشخیص دادن حق از باطل، فریفته نشدن از نیرنگها و گروه ها و تفکرات التقاطی، قرار می گرفتند، هیچگاه شکست نمی خوردند. همانند پیروزی هایی که در زمان صدر اسلام برای امّت اسلام بوجود می آمد. دوران خلافت نزدیک به پنج ساله امام علی (ع) نمونه و سمبل استقامت، پایداری، وحدت و مدیریت بوده است. هرگاه که زرق و برق روزگار، خستگی، سبکسری و تبعیت نکردن از رهبری در بین مسلمین بوجود می آمد، باعث تفرقه، بدبینی، کج اندیشی و در نهایت شکست مسلمین می گردید. شهادت مولی الموحدین علی بن ابی طالب (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین (ع) و دیگر ائمه معصومین بدین خاطر بوده است.

در انقلاب اسلامی پنجاه و هفت نحوه مبارزه به همین شکل بود. اگر نیروهای مردمی ایمان به خدا، وحدت کلمه و تبعیت از رهبری را در دستور کار خود قرار نمی دادند، هیچگاه نمی توانستند با دست خالی بر خصمی که تا دندان مسلح بود، پیروز شوند. امام خمینی(ره) با رهبری عالمانه ای که داشت، توانست تا آخرین لحظه ی حیات خود این نهضت را رهبری و هدایت نماید. حضرت امام با اتکا بر خداوند و پشتیبانی مردم بر ظلمت چیره و جمهوری اسلامی را با اراده آحاد مردم در کشور به وجود آورد. با شکل گیری جمهوری اسلامی، قانون اساسی تصویب و نهادهای مردمی از جمله بسیج به فرمان حضرت امام شکل گرفت. تفکر ایجاد بسیج بر اساس آیه "واعدولهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله..." می باشد. تمام اهداف این نهاد، آمادگی ارتش بیست میلیونی برای حفاظت کشور انقلابی است. بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره ) در سال 1357شکل می گیرد. اوج حرکت این نهاد انقلابی، در طول هشت سال دفاع مقدس نمایان و عصاره آن دفاع، جهاد، شهادت و پیروزی حق بر باطل در جنگ تحمیلی شد. پس از قطعنامه 598 بسیج همواره در سازندگی کشور و امنیت داخلی به فعالیت خود ادامه داد. امروزه بسیج تجربه ای 30ساله دارد و در این مدت نشیب و فرازهای  بسیاری از حوادث تلخ و شیرین را تجربه کرده است. این تجربه ارزشمند است. بسیج سومین نهاد اجتماعی بعد از خانه و مدرسه است. با توجه به اینکه بسیج در هر کوی و برزن مسجد و ادارات و کارخا نجات و همچنین روزنه ای بر مجموعه عظیم دستگاه آموزشی، از دوره راهنمایی تا مقاطع عالی دارد، می تواند بهترین تاثیر را در جامعه داشته باشد. با یک برنامه ریزی صحیح و زیر بنایی که در خور ارزشمندی بسیج می باشد، می توان روح همیشه تازه ای به کالبد اجتماع دمید. از ابتدا ی ورود به بسیج (جذب) و قرار گرفتن در جایگاه مربوطه (سازماندهی ) و همواره آماده بودن برای خود سازی و سازندگی (آمادگی ) نیاز به برنامه ریزی صحیح و زیر بنایی دارد.

می طلبد در زمینه تداوم بسیج و حفظ این دستاورد ارزشمند، بیشتر مطالعه و تحقیق نمود و مشکلاتی را که برای پایگاه ها و مخصوصاً جذب نیرو وجود دارد به تدریج برطرف کرد. ارائه راهکارهای مناسب برای تقویت و رسیدن در حد مطلوب از لحاظ کمّی و کیفی و تغذیه روحی و روانی به دور از تنش های سیاسی می توان بسیجی سالم، آماده، با انگیزه و هدف داشت. اگر بسیجی و بسیج درگیر کشمکش های سیاسی شود، نمی توان از آن انتظار دفاع و امنیت داشت. در این زمینه حضرت امام خمینی (ره ) در وصیت سیاسی و الهی خود فرمودند:"وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر این ها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگاه دارند، در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات گروهی مصون باشند " 

                                                                                                         

یک فرد بسیجی هنگامی که در بسیج ثبت نام می کند، سه شخصیت اجتماعی، خانه مدرسه و اجتماع به خود می گیرد. تفکّر، عملکرد و شخصیت وی باید در هر سه موقعیت هماهنگ باشد. نمی توان در خانه شخصیتی متفاوت با اجتماع و بسیج داشته باشد. مثلاً در میان بچه های بسیج کاملاً به اعتقادات پایبند، ولی در منزل آداب اعتقادی را رعایت نکند و بالعکس در اجتماع هم بدین شکل خواهد بود. یک فرد بسجی باید آگاه باشد که مردم از او انتظاراتی دارند. شاید این انتظار از دیگران سلب شود. همواره نگاه مردم به وی دوخته است. اگر از یک فرد بسیجی خطایی سر بزند، ذهنیت مردم نسبت به کل مجموعه خراب می شود. این مورد در شهرهای کوچک و در روستاها کاملاً ملموس است. چون در شهرهای کوچک و روستاها مردم یکدیگر را می شناسند. البته این منطقی نیست که اگر یک فردی اشتباه کرد، کل پیکره و دستگاهی را که در آن عضویت دارد، مورد بدبینی قرار گیرد. متاسفانه خواسته یا ناخواسته این از عرف جامعه است. نمی توان با همه مردم جلسه گذاشت و همه اذهان را از سوء تفاهم بوجود آمده پاک کرد. این موارد بیشتر برای برادران بسیجی است که دارای سابقه و آموزش های لازم را در پایگاه ها دیده اند. هر چه سابقه بسیجی بودن بیشتر باشد، به همان مقدار انتظارات هم بیشتر می شود. همانند افرادی که از ابتدای تشکیل بسیج به عضویت آن در آمده اند. همانها یی که جبهه و جنگ و شهادت را لمس کرده اند. همانگونه که جبهه یک دانشگاه انسان ساز بود، امروز بسیج هم یک دانشسرای اجتماعی است. البته باید توجه داشت افراد جوانی که در بسیج ثبت نام می کنند، نگاههای دیگران باید به گونه ای دیگر باشد. یک نوجوان و جوانی که ابتدای انقلاب و حماسه ی هشت سال دفاع مقدس را درک نکرده، نباید از او انتظارات نامعقولی داشت. اینجا وظایف مسئولان بسیج و همت مردم بزرگوار است که با عملکرد خودشان بتوانند افراد را برای خودسازی تشویق نمایند.

اگر انتظارات عامه ی مردم از بسیجیان را جمع بندی نماییم، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

_ اخلاق اسلامی و ارتباط صمیمی با مردم، مخصوصاً طیف نوجوان و جوان.

_ برنامه ریزی علمی، فرهنگی و ورزشی کوتاه مدت و دراز مدت برای تمامی اقشار جامعه.

_ ایجاد حسن اطمینان مردمی با گوش کردن به درد و دل مردم و همکاری در سازندگی کشور. 

_ فعالیت در امور عام المنفعه اجتماعی.

_ امر به معروف و نهی از منکر.

_ فرا جناحی و فرا محلی فکر کردن.

- مطیع اوامر فرماندهی کل قوا بودن.

موارد اشاره شده و هزاران نکته ی اخلاقی و انظباطی مثبت، انتظارات جامعه از بسیج و بسیجی است. در ارتباط با نگاه جامعه می توان بسیجیان را به چند دسته تقسیم کرد. افرادی که خانواده ی مومن و مکتبی داشته و از مشکلات و تنش های خانوادگی کمتری برخوردارند. دسته ی دیگر افرادی هستند که از لحاظ اعتقادی در خانواده غریب هستند. هیچ یک از اعضای خانواده با او هماهنگ و همساز نیستند. دسته ای هم هستند که خانواده ی آنان اهل علم، روشنفکر و به عقاید یکدیگر احترام گذاشته و همچنین افرادی که از خانواده ی بی سواد و غیر منطقی برخوردارند. در هر صورت فرد بسیجی باید با متانت، صبر، حوصله و تدبیر عمل کند. نباید به گونه ای برخورد کند که موجب بی حرمتی به اعضای خانواده مخصوصاً پدر و مادر گردد. چون در اسلام احترام به پدر و مادر واجب است. اگر پدر و مادر هم مشرک باشند، افراد بسیجی باید به گونه ای در خانواده عمل کنند که قابل قبول باشد. باید به گونه ای رفتار کنند که به او احترام بگذارند. این احترام ثمره ی تدبیری است که در منزل به کار می برند.

در نگاه مسئولیت پذیری تشکیلاتی، از یک فرد بسیجی موارد زیر انتظار می رود:

_ حضور مرتب روزانه، هفتگی یا ماهانه در پایگاه.

_ بی تفاوت نبودن در کلیه ی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.

_ حضور مرتب در مسجد و برنامه هایی که وابسته به مسجد می باشد، از قبیل نماز جماعت و ادعیه و ... .

_ تبعیت از مقام معظم ولایت، حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده کل قوا.

_ آمادگی و همواره در صحنه بودن.

شور و حال و نشاط و حرکت از جمله خصوصیات بسیجیان میگون است. باید این شور و نشاط و تحرک را حفظ کرد. اگر آنچه را که به عنوان شرح مختصری از تصویر یک بسیجی ارائه گردید عمل شود، می توانیم تا حدودی به اهداف والای بسیج دست یابیم.

اولین جرقه سپاه در رودبارقصران به وسیله ی شهید سرابادانی زده شد. او اولین سرداری بود که پرچم بخشی از سپاه اسلام را در رودبارقصران به اهتزاز در آورد. پس از حدود یک ماه و به شهادت رسیدن ایشان پرچم به دست سردار دیگری از همین خطه به نام سید خلیل میراسماعیلی سپرده شد. ایشان نه تنها در رودبار بلکه فرماندهی سپاه لواسانات را هم بر عهده داشت. شکل گیری سپاه، سازماندهی، جذب نیرو، تحرک بخشیدن به پایگاههای بسیج محلی (شهری و روستایی)، یادواره شهدا، پشتیبانی از جبهه های جنگ، تشویق، آموزش نظامی و عقیدتی، اعزام نیرو به مناطق جنگی، امر به معروف و نهی از منکر، گشت و ایست و بازرسی و غیره از جمله فعالیتهایی بود که در این حوزه انجام می شد.

مسجد باب الحوائج:

مسجد باب الحوائج در سادات محل نرسیده به امامزاده قرار د ارد. این مسجد کوچکتر از مسجد جامع بوده و دارای دو درب ورودی است. یکی از این دربها با ورودی خانمها مشترک و طبقه همکف مخصوص آقایان و نیم طبقه فوقانی هم برای خانمها است. آبدارخانه کوچکی هم در انتهای قسمت مردانه قرار دارد. این مسجد هم همانند مساجد دیگر میگون فاقد هرگونه کار هنری از قبیل تزیینات و گچبری و ... می باشد. تنها نمای آن یک گلدسته و کاشیکاری های اطراف محراب بوده که با آیاتی از قرآن تزیین شده است. مسجد چند سالی فاقد سرویس بهداشتی مجهزی بود، در اواسط سال 70 منزلی را که با مسجد به اندازه یک کوچه فاصله داشت خریداری و سرویس بهداشتی را به آن مکان انتقال دادند.

مسجد امام حسن عسگری(ع):

 این مسجد در ابتدای سربالایی پایین محل قرار دارد. به علت موقعیت این بنا در ارتفاع, چشم انداز بهتری نسبت به دو مسجد دیگر دارد. این مسجد هم فاقد هرگونه کار هنری بوده و تنها گلدسته و کاشیکاریهای اطراف محراب یک جلوه ای به مسجد داده است. مسجد دارای یک درب ورودی دولنگه ای که یکی از آنها مخصوص ورود و خروج خانمها است. بنای مسجد در سه طبقه قرار دارد که از نیم طبقه قسمت پایین برای سرویس بهداشتی و در طبقه دوم برای آقایان و طبقه سوم هم مخصوص خانمها در نظر گرفته شد. در انتهای ورودی آقایان آبدارخانه کوچکی قرار دارد که برای پذیرایی از آن استفاده می شد. در اواخر سال 70 توسط هیئت امنای مسجد تغیراتی را همراه با توسعه آبدارخانه و کفشداری و سرویس بهداشتی انجام شد.

مساجد کوچک:

نمی دانم علت ساخت این مساجد برای چه منظور بوده است. بهتر بود صاحبان وقف از این املاک برای یک کار تجاری و تولیدی در نظر می گرفتند و سود حاصل از آن را برای توسعه و گسترش مساجد استفاده می کردند. اگر چه برای اهل نمازی که در کنار اینگونه مساجد قرار دارند، نماز خواندن سهل و آسان است، اما از طرف دیگر مساجد بزرگ خلوت می شوند. خلاصه به هر نیتی که صاحبان آنها وقف کردند، مورد قبول حق قرار بگیرد.

مسجد علی اصغر: این مسجد در چهار راه حیدری بالامحل قرار دارد. فضای این مسجد به اندازه یک اطاق دوازده متری و بیشتر زنان محلی از این فضا برای ادعیه ها مورد استفاده قرار می دهند.

مسجد ...(زین العابدین) : این مسجد هم که واقف آن حاج زین العابدین سالارکیا است در بالامحل نرسیده به حسینیه قرار دارد. فضای مسجد به اندازه یک اطاق دوازده متری و همسایگان و غیره از آن برای نماز صبح استفاده می کنند.

مسجد ...( خاتون): این مسجد کوچک که در ابتدای سربالایی ایستگاه در پایین محل قرار دارد به مسجد خاتون نیز معروف است. همانگونه که از اسمش هویداست، احتمالاً واقف آن هم حاجیه خاتون رودباری است. مسجد چون نزدیک به ایستگاه میگون هست، مورد استفاده رانندگان و مسافران هم قرار می گیرد.

مسجد کوچک سادات محل:  این مسجد کوچک هم در ابتدای ورود به سادات محل، بعد از پل قرار دارد. مسجد همانند مساجد کوچک میگون فضایی به اندازه یک اطاق سه در چهار و چون در نزدیکی ایستگاه هم قرار دارد، مورد استفاده رانندگان و مسافران نمازگزار قرار می گیرد.

مسجد المهدی(عج): حدود 6 سالی است که حاج مهدی بهرامی در تالارسر کنار هفت چشمه مسجدی ا بنا نمود که تا کنون موفق به دیدار از آن نشدم.

قبل از انقلاب مساجد فعالیت آنچنانی نداشتند. فقط در ایام ماه مبارک رمضان با دعوت از یک روحانی مراسم نماز جماعت، سخنرانی و مراسم شب قدر برگزار می شد. بیشتر برنامه های ایام ماه رمضان هر چهار محل در مسجد جامع برگزار می گردید. حضرت آیت الله روحانی در هنگام تبعید مدتی را در میگون بسر می برد و اگر چه ممنوع المنبر شد، ولی در مسجد جامع میگون هم حضور پیدا کرد و نماز خواند. هر کسی که وفات می کرد مراسم خوم و پذیرایی از عزاداران در مسجد انجام می شد. بعد از انقلاب مساجد کانون فعالیت برای حفظ و حراست از انقلاب شد. با توجه به اینکه در هر انقلابی سیستم اقتصادی و نظم امور جامعه از هم پاشیده می شود، در ایران انقلابی هم این مساجد بودند که توانستند بر این مشکل فائق آیند. در ابتدا کمیته هایی در این مساجد شکل گرفته که به پاسداری از شهر و روستا ها می پرداختند تا افراد ضد انقلاب و اخلالگران نتوانند از وضعیت بوجود آمده سوء استفاده و باعث مزاحمت مردم شوند. با شکل گیری بسیج, مساجد پایگاههای خوبی برای این نهاد شدند. از همین پایگاهها مردم جذب و به جبهه اعزام می شدند. کمکهای اهدایی مردم برای جنگزده ها، زلزله زدگان وغیره توسط همین مساجد جمع آوری می شد. مساجد ایران نقش مثمر ثمری را در همراهی با انقلاب داشته و دارند. مسجد جامع میگون هم در فعالیتهای انقلابی در دوران انقلاب و همچنین در دوره هشت سال دفاع مقدس نقش مثمر ثمری داشت. مسجد جامع میگون نه تنها کانون انقلابی میگون، بلکه پایگاه مرکزی بسیج رودبارقصران و لواسان هم بود. بچه های بسیج رودبارقصران برای نگهبانی و پاسداشت انقلاب به نوبت در این پایگاه قرار گرفته و به وظایف خود عمل می کردند. پس از آنکه ساختمان سپاه اوشان برای سپاه و بسیج در نظر گرفته شد، بسیج رودبار به آنجا منتقل گردید. مسجد جامع میگون توسط انجمن اسلامی و بسیج اداره می گردید. در طبقه فوقانی ساختمان قدیمی همجوار مسجد, پایگاه بسیج مستقر شد. اسلحه خانه دیواری توسط شهید سید اسماعیل میراسماعیلی در همین مکان بنا گردید. شبها بچه های بسیج به گشت زنی از محل می پرداختند. آموزش نظامی، عقیدتی، جذب نیرو، اعزام نیرو به جبهه و شرکت در برنامه های عمران و آبادی محل از جمله کارهایی بود که بسیج محل با کمک شورا و انجمن اسلامی انجام می داد. بعد از اتمام جنگ پایگاه بسیج ثارالله میگون با برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت توانست در خدمت مردم محل باشد. 

این برنامه ها عبارت بودند از:

1 تاسیس کانون فرهنگی و هنری: این کانون که با مجوز سپاه در پایگاه بسیج شکل گرفت توانست با یک دستگاه سی دی و یک دستگاه تلویزیون به عنوان شروع کار برای آموزش و پر کردن اوقات فراغت جوانان محل اقدام نماید.

2 تشکیل پایگاه تابستانی: این پایگاه مختص تابستانها و با بسته شدن مدارس شکل می گرفت. پایگاه برای پر کردن اوقات فراغت جوانان و نو جوانان برنامه هایی از قبیل موارد ذیل ارائه می داد. هفته ای دو بار استخر شنا برای افراد زیر پوشش، تله کابین توچال، کوهنوردی، سینما، شهربازی، بازدید از شهرک هواپیمایی، بازدید از باغ وحش، بازدید از شهرک سینمایی، اردوهای امامزاده عبدالله آمل و زنجان و در یا،شرکت در مسابقات ورزشی از قبیل: تنیس روی میز، فوتبال، شطرنج و ژیمناستیک، شرکت دادن جوانان و نوجوانان در آموزش کلاسهای خط ، نقاشی ، گلدوزی، خیاطی و گلسازی و گل آرایی

۳ - آموزش قرآن: با توجه به برنامه هایی که برای آموزش قرآن و احکام اسلامی در دستور کار مدیران فرهنگی مساجد بود، مربیانی را از طلاب علوم دینی و اساتید علوم قرآنی دعوت به عمل می آمد تا یک دوره برای آموزش قرآن در خدمت علاقمندان باشند.   

با توجه به اینکه سه دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد، احساس می شود جامعه ایرانی مخصوصا طیف جوان نسبت به اقامه نماز محکم و استوار نیست. اگرچه صدا و سیما و نشریات و کلیه امور فرهنگی و مذهبی در دست نظام بود و کاملاً به آن اشراف داشت ولی اقبال جوانان نسبت به این موضوع کمرنگ است. در دوره اصلاحات جناب حجت الاسلام زم در باره کمیت نماز جماعت مدارس اظهار نظر نمودند، متاسفانه برای اینکه نسبت به این موضوع بیشتر توجه گردد به انتقاد از وی صحبت هایی ارائه گردید. بعضی از مساجد با مدیریت صحیح و قابل قبولی که دارند توانستند تا حدودی بر این مشکل فائق آیند. جوانان را نسبت به انجام فرایض دینی و مخصوصا نماز تشویق نموده و می نمایند. نماز جماعت، دعای توسل، دعای کمیل، دعای ندبه، سخنرانی، برگزاری مسابقات کتابخانی، اردوهای یکروزه و هفتگی سیاحتی و زیارتی و همچنین حضور پر شور در برنامه های جشن اعیاد مذهبی و عزاداریها، برنامه هایی است که توسط هیئت امنا و بسیج بعضی از مساجد انجام می شود. این برنامه ها چنان محکم و جدی است که هیچگونه بی انظباطی در آن وجود ندارد. من تصمیم داشتم بدون برنامه در یکی از این اعیاد شعری را در مراسمی که به همین موضوع اختصاص داده اند بخوانم. یکی از مدیران اجرایی به من گفت: زمان برای این موضوع نداریم. من هیچگونه ناراحت نشدم و از اینکه این افراد با برنامه هایی که از قبل تنظیم کردند، خوشحال هم شدم. بر عکس بعضی از مساجد هیچگونه برنامه ای از قبل ندارند. مناسبت هایی که پیش می آید با عجله و بدون برنامه ریزی انجام می دهند. مشوّق خوبی برای جوانان نیستند. حتی اعتماد نمی کنند بعضی از مسوولیت های مسجد را به جوانان واگذار کنند. منافقین در دهه های قبل که عملیات ترور و خشونت را در دستور کار خود داشتند، از کشورهای بیگانه با رادیوهای بیگانه شاخه های جوانان خود را مسوولیت می دادند. مثلاً با یک رمزی فلان آقا را مسوول خیابان فلان می کردند. همان جوان هم چون مسوول خیابان فلان بود احساس غرور می کرد و همواره به آن محل سرکشی و گزارش می داد. ما هنوز نتوانستیم مسوولیت یک قالی مسجد را به یک جوان بسپاریم. با این تفکّر که شاید فلان جوان نتواند از پس آن کار برآید. در صورتی که فرماندهان هشت سال دفاع مقدس از خیل همین جوانان بودند. جناب آقای محسن قرائتی هم چندین بار از هیئت امناهای مساجد گله داشتند که چرا به جوانان مسوولیت نمی دهند. 

پیشنهادات

برنامه ریزی: مهمترین کار مساجد برنامه ریزی کوتاه و بلند مدتی است که هر مسجدی باید داشته باشد. برنامه های روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه مسجد توسط هیئت امنا تهیه و به صورت پوستر در دید عموم قرار گیرد.

نظافت: بعضی از مساجد زیبا و آراسته اما برخی از مساجد نیاز به نظافت دارد. قالی بعضی از مساجد چنان کثیف و بوی بد می دهد که آزار دهنده است. وقتی سر به سجده می رود، بوی بد و نا مطبوع عرق پا چنان آدم را منقلب می کند که ذکر سبحان ربی الاعلی و بحمده برای سجده کننده سخت و دشوار می شود. وای از آن امام جماعتی که سجده را هم طولانی کند. زیبایی مسجد از دیگر برنامه هایی است که باید به آن توجه ویژه ای نمود. در، دیوار، نوع پلاکاردها، پوسترها و جملاتی که در دید عموم قرار می گیرند، باید جذاب باشد. به طوری که اگر یک بچه ای همراه والدین خود به مسجد آمد، قدرت جاذبه باعث شود که همان کودک از والدینش بخواهد مجدداً او را به مسجد ببرد.

سخنرانی: بعضی از سخنرانی ها کسل کننده و بی فایده است. جوانانی که روز و شب به اینترنت و غیره وصل هستند، باید از کسانی برای سخنرانی دعوت به عمل آید که صحبتهایش قدرت جاذبه داشته و از اطلاعات کافی برخوردار باشد. سخنرانی ها باید کوتاه، مختصر و مفید باشد.

آموزش قرآن: هر مسجدی باید برنامه ای برای آموزش قرآن داشته باشد. این برنامه ها باید برای سنین مختلف در نظر گرفته و از مربیان مجرب استفاده شود.

آموزش نهج البلاغه: نهج البلاغه و امام علی (ع) نه تنها در بین اهل سنت بلکه در بین شیعیان هم غریب است. اگر ما بتوانیم در کارهایمان از وصایا و خطبه های نهج البلاغه و قرآن پیروی کنیم، هیچگاه دچار مشکل نخواهیم شد. در هر مسجدی آموزش قرآن و نهج البلاغه باید در دستور کار قرار گیرد.

با توجه به شرایط و محل و مردم هر محل می طلبد که برنامه هایی از قبیل تشویق و اردو بازدید و فعالیتهای سالم دیگر در کنار برنامه ها داشته باشند. قبل از هر چیز باید مساجد هر محل از یک هیئت امنای علاقمند، مومن، کاردان و فعّال برخوردار باشد. 

تکیه (حسینیه) میگون

تاریخ ساخت بنا به درستی مشخص نیست. حدس زده می شود این تکیه هم در دوران اواخر قاجار و در دوره سلطنت احمد شاه قاجار ساخته شده باشد. درویش علی مشهدی (کیارستمی) در تکیه دولت شبیه خوانی می کرد. به نظر می رسد ایشان در اواخر قاجاریه که از شوکت و جلال تکیه دولت کاسته شد به میگون آمده و ضمن اینکه گروهی را برای اجرای تعزیه تربیت می کرد، احتمالاً مشوق خوبی برای ساخت تکیه میگون هم بود. در و دیوار ساده و بدون هیچ تزیین و گچبری و سقف این بنا با چوبهای صاف و بزرگی محافظت و روی آن با ورقه های آهن به صورت شیروانی در آمده است. تکیه میگون ابتدا به صورت یک چهار ضلعی در سه طبقه بنا شد. طبقه سوم مخصوص خانمها و طبقه دوم مخصوص آقایان و طبقه اول هم یک صفه کوچکی دارد که جهت تعزیه خوانی و مداحی استفاده و از همکف هم برای انباری، دالان و راهروهایی برای عبور و مرور آقایان و همچنین از این فضا برای عزاداری و تعزیه استفاده می گردد. تکیه دارای 5 درب ورودی که دو درب آن مخصوص خانمها و درست روبروی درب بزرگ آقایان قرار دارد که در طبقه فوقانی و از کوچه شمالی(بازارچه) باز می شود. برای آقایان هم یک درب مخصوص سادات محل و رو به کوچه جنوبی بود. دو درب اصلی که بزرگتر از بقیه هست در قسمت غربی و رو به رودخانه قرار دارد. این در ها در زیر طبقه کیا محل و سادات محل قرار گرفته و بعد از ورودی با گذشتن از یک دالان و پس از عبور از شبستان به فضای باز حسینیه منتهی و بیشتر عبور و مرور مردم و هیئت عزاداران هم از این دو در اصلی انجام می شود. برای جایگاه مردانه و زنانه در هر ضلع این ساختمان سکویی بنا که هر سکو مخصوص یک محل است. وسط جایگاه یک صفه مربعی شکل به ارتفاع 5/1 متر که مقارن با اضلاع ساختمان بنا گردیده تا شبیه خوانان بتوانند براحتی از آن محل برای اجرای نمایش استفاده کنند. در دو طرف این صفه با پلکانی به سمت بالا هدایت می شوند. همچنین اطراف این صفه, کوچه ای به عرض 5/2 متر قرار دارد که برای عبور و مرور آقایان به طبقات بالا و برای اجرای بعضی از قسمتهای شبیه خوانی همچون جنگ و اسب دوانی و غیره استفاده می شود. تکیه هنگام تعطیلات و مخصوصاً در شبهای تاسوعا و عاشورا, جمعیتی حدود 2 الی 3 هزار نفر را در دل خود جای می دهد. شبستانی در ابتدای درب ورودی آقایان قرار دارد که از این شبستان برای هماهنگی و اتاق شبیه خوانان و همچنین برای انباری در طول سال از آن استفاده می شود. بنای اولیه تکیه از آجر و سنگ و خشت و سقف آن از چوب و شیروانی بوده که بجز طرح ساخت بنای اصلی برای تکیه، هیچگونه هنر معماری در آن مشاهده نمی شود. بعد از انقلاب دو بار مورد مرمت و فضاسازی قرار گرفت. امروزه دو طبقه دیگر به این فضا اضافه و سقف آن هم از تیرآهن استفاده و به صورت پشت بام در آمده است. دهه اول ماه محرم، در این مکان به اجرای مراسم تعزیه خوانی و مراسم سینه زنی و زنجیرزنی پرداخته می شود. این تکیه دارای سماور برنج و دیگهای مسی و ابزار و آلات مخصوص شبیه خوانی قدیمی بود که در دهه 70 آنها را فروخته و تبدیل به احسن شد. امروزه دو دسته تعزیه خوان در میگون وجود دارند که در محرم به شبیه خوانی می پردازند. چهار عَلَم کوچک و بزرگ و تعدادی پرچم و کتل در این تکیه وجود دارد که در ایام محرم از آنها استفاده می شود.  

جمعیت میگون در چهار محله: سادات محل، بالا محل، کیامحل و پایین محل مستقر می شوند. محلات هر کدام نسبت به محل خود تعصّب خاصی داشته و دارند. البته این تعصبات در گذشته بیشتر بود. به طوری که در بعضی اوقات به اختلافات محلی و حتی به دعواهای محلی هم می انجامید. به مرور زمان و افزایش سطح فرهنگ مردم, این اختلافات به حداقل خود رسیده است. نوع معماری حسینیه هم بر اساس چهار محلی بنا شد. یعنی هر ضلع این مربع به یک محله ای اختصاص داشت. این محله ها هم برای خانمها و هم برای آقایان است. اگر هنگام غذا خوردن یک نفر از یک محله ای به محل دیگری می رفت، اشکالی نداشت، اما معمولاً نمی رفتند. بعضی از فعالیتها به صورت مشترک انجام و برخی جداگانه بود. برای مثال هر چهار محل در یک ساعتی اقدام به سفره انداختن و پذیرایی از عزاداران می کردند. همه محلات با هم عزاداری می کردند. اما نوع غذایی که سرو می کردند, با یکدیگر فرق داشت. جایگاه نشستن محلات هم با یکدیگر جدا بود. همانطور که قبلاً بیان شد, در قسمت همکف یک سکوی چهار ضلعی در وسط قرار دارد که مخصوص مداحان و همچنین از این فضا برای تعزیه هم استفاده می شود. این سکو برای مداحان و همچنین برای اجرای تعزیه خوب است؛ اما کسانی که در سکوهای مخصوص نشستن خانمها و آقایان قرار می گیرند، نمی توانند همگی آنها بیننده خوبی برای جمعیت سینه زن و شبیه خوانی باشند. فقط کسانی که در ابتدای سالن می نشینند به راحتی می توانند مشاهده کنند. بقیه افراد یا باید بایستند و یا در گوشه ای بنشینند و فقط شنونده باشند. اگر سکوهای مخصوص نشستن را همانند سالنهای تئاتر و سینما می ساختند تا هر حرکتی در مجلس از ناحیه مداحان و تعزیه خوانان می افتد ببینند، برای پذیرایی و سفره انداختن دچار مشکل می شدند. شاید هدف سازندگان این بنا در این بود که عزاداری برای امام حسین تماشاچی لازم ندارد و همه باید بعد از صرف شام جهت سینه زنی و یا زنجیر زنی در جای مخصوص قرار بگیرند. این فضا هم برای کسانی که کهولت سن دارند و بیمارانی که توانایی همراهی با دسته های سینه زن و غیره ندارند، کافی است.

در زیر طبقات هر محل فضایی برای انباری در طول سال و پذیرایی در روزهای عزاداری مورد بهره برداری قرار می گرفت. یکی از این فضاها به شبستان معروف بود. این شبستان بعد از درب ورودی مردان و در زیر سالن کیامحل قرار دارد. از این فضا در گذشته برای انباری ظروف حسینیه و همچنین برای تعویض لباس تعزیه خوانان و برای تدارکات اجرای نمایش تعزیه استفاده می شد. شبستان فوق در طول سال تاریک بود. روزگاری که کودکی بیش نبودم، خیلی دوست داشتم برای یک بار هم که شد، با چراغی در دست این فضا را با دقت مشاهده تا از مجهولاتی که در ذهن خود ساخته بودم، پرده برداری کنم. در ذهن خود از این محل یک نقاشی ترسناکی ترسیم کردم که هر وقت از کنار آن عبور می کردم، دلهره و وحشت داشتم. منزل ما به اندازه 5 خانه تا حسینیه فاصله داشت. سه طرف تکیه به کوچه و خیابان محدود می شد. به همین سبب تردد ما در اطراف حسینیه زیاد بود. اکثر اوقات مجبور بودم از این کوچه عبور کنم. شبستان حسینیه دو پنجره کوچکی رو به بیرون داشت. سعی می کردم در شب از این کوچه عبور نکنم. روزها هم به سرعت از کنار آن می گذشتم.

بعد از انقلاب این بنا دو بار مورد مرمت قرار گرفت. یک بار در اوایل انقلاب با مدیریت حاج نصرالله سلیمانی که سقف چوبی طبقات برداشته و در تیر ریزی ها از آهن استفاده شد. کف سالنها هم با موزاییک فرش گردید. در زیر طبقات هم فضایی برای انباری و تدارکات و پذیرایی از عزاداران مهیّا شد. یکبار هم در دهه دوم انقلاب با سرپرستی حاج سید خلیل میر اسماعیلی دو طبقه به آن اضافه گردید و سقف اصلی (شیروانی ) حسینیه کاملاً برداشته و با ستونهای آهنی و تیرچه به صورت پشت بام در آمده است. طبقه ای که به آن اضافه گردید. چند سالی از آن طبقه برای بیت الزهرا (س) با مدیریت حاج عزت الله علیخانی به کارگاه تولیدی تبدیل شد. تصمیم داشتیم از این فضا نمایشگاهی برای آثار بجا مانده از شهدای منطقه رودبارقصران و بالاخص شهدای میگون و همچنین موزه آثار باستانی و قدیمی منطقه استفاده نماییم.

عزاداری در میگون

مردم میگون ده شب اول ماه محرم و همچنین روز عاشورا در حسینیه میگون به عزاداری می پردازند. غروب روز عاشورا هم یک ساعتی مراسم شام غریبان برگزار و بساط حسینیه تا سال بعد جمع آوری می شود. تکیه میگون هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ نوع معماری در ایران کم نظیر است. من همه حسینیه های ایران را مشاهده نکردم، اما حدس می زنم بعد از تکیه دولت این حسینیه از لحاظ نوع معماری در رتبه دوم قرار داشته باشد. جای تاسف بود که در طول سال فقط ده روز از این فضا مورد بهره برداری قرار می گرفت. می توان از این مکان با ویژگیهای منحصر به فردی که دارد بیشتر استفاده کنند. یک بار در زمان حضرت امام خمینی (ره) از دفتر ایشان برای استفاده ورزش باستانی سوال شد که ایشان برای این منظور اجازه ندادند. حسینیه میگون نقطه عطفی برای همراهی با انقلاب در میگون بود. 

غذای حسینیه  

معمولاً از دوم یا سوم محرم تا شب دهم اقدام به تدارک شام به عزاداران می پردازند. روز عاشورا هم ناهار برای عزاداران تهیه و تدارک می شود. در گذشته هر شب یک نفر بانی بود. بانیها پس از صرف شام, سفره و ظروف را جمع آوری و به منزل خودشان می بردند. ظروف را می شستند و برای شب بعد آماده می کردند. قبل از انقلاب به جز پایین محل که جمعیتشان به مراتب بیشتر از بقیه محلات بود، برای هر محل دو دیگ بزرگ برای پخت غذا در نظر می گرفتند. یک دیگ برای برنج و یک دیگ هم برای خورشت کافی بود. برای مردم فرقی نمی کرد، بانی چه چیزی برای پختن تدارک می بیند. آنچه مهم بود غذای امام حسین (ع) بود که بیشتر به چشم تبرّک می نگریستند. یکی از مشکلاتی که در آن زمان اهمیت داده نمی شد, اما بعد از انقلاب به آن توجه شد، نا همگونی غذاها در محلات بود. مثلاً یک محل خورشت قیمه و در یک محل فسنجان سرو می کردند، اما در محل دیگر غذا از لحاظ کیفیت به مراتب پایین تر از سه محل دیگر بود. البته همانگونه که گفته شد مردم از این غذا به عنوان تبرّک استفاده می کردند، نه برای شکم و پرخوری. بعضی ها نیمی از غذای خودشان را برای بیماران در منزل می بردند. اما چون همه محلات زیر یک سقف شام می خوردند، شاید از لحاظ بعد انسانی و عدالت ایجاب می کرد که حداقل نوع غذا با هم فرقی نداشته باشد. دوم اینکه این غذا برای آقایان تهیه و خانمها از آن بهره ای نمی بردند. اگر خانمها در مجلس نبودند اشکالی نداشت؛ اما ضمن اینکه خانمها حضور داشتند، بلکه از بالا بر آقایان هم اشراف داشته و اگر یکی از آنها و یا کودکانی که به همراه آنان بودند، هوس خوردن غذا می کرد، این از ادب به دور بود که آقایان بخورند و بیاشامند و خانمها نظاره گر باشند. این مشکل بعد از انقلاب برطرف گردید. امروزه برای خانمها هم غذا تهیه می شود. مشکل دوم در غذا دادن امام حسین (ع) این است که مردم قبل از عزاداری شام میل می کردند. بعد از شام با شکم پر برای سینه زدن و زنجیر زنی اقدام می کردند. در جاهای دیگر اول به عزاداری پرداخته و بعد صرف شام رسم است. این مشکل هم احتمالاً برطرف گردید. بانیان برای تهیه غذا از یک آشپز محلی استفاده می کردند. در بالا محل بیشتر این زحمات بر عهده مرحوم حاج حسن معروف به حسن مازندرانی و مرحوم حاج علی اکبر سالارکیا بود. آشپز محل مقدار برنج و مواد مورد نیاز را به بانی سفارش می داد. بانیان پس از تهیه مواد لازم صبح زود منتظر آشپز می ماندند. آشپز هم صبح زود برای پخت غذا به محلی که با خشت و آجر اجاقی تهیه می شد، می رفت و بی منّت برای پخت غذا تلاش می کرد. بعد از تهیه غذا، برای حمل آن به حسینیه، از چند جوان کمک می گرفتند. من از کودکی برای صرف شام به حسینیه می رفتم. نرفتن در کار نبود. پدر و مادر آنقدر سمج بازی در می آوردند که می بایست به حسینیه می رفتیم. هنگام پذیرایی از قاشق خبری نبود. هنگام رفتن به حسینیه یک قاشق با خودمان می بردیم. من اگر با اصرار پدر و مادرم نبود، برای صرف شام به حسینیه نمی رفتم. پدر و مادرها می گفتند: اگر شام امام حسین (ع) را تناول نکنید، تا سال دیگر زنده نخواهید بود. نرفتن و شام نخوردن را یک نوع پشت کردن به امام حسین (ع) می دانستند. علت بی میلی من از شام به این خاطر بود که بزرگان محل در بالای مجلس و به صورت منظم می نشستند و هر چه به قسمت پایین مجلس می رسید، مقام و رتبه اجتماعی افراد هم مشخص می شد. اگر زود می رفتی و جایگاه بزرگان را هم اشغال می کردی و به قولی جا می گرفتی، هر فرد بزرگتر که می آمد در کنار تو رو به بالا می نشست و یک گام به پایین تر نزول می کردی. جایگاه بچه ها هم معلوم بود. غذاها در سینی های گِرد بزرگ قرار می گرفت و بین صفوف توذیع می شد. همه دور سینی ها حلقه می زدند و با قاشقهایی که در جیب داشتند، مشغول خوردن غذا می شدند. مسوول نظم و انظباط بچه ها و پهن کردن سفره، بیشتر با مرحوم حاج علی اکبر و آقایان فتح الله و برادرش عابدین کیارستمی و آقایان محمد و یوسف خوشرو بود. آقایانی که زودتر شام می خوردند، بلافاصله بعد از شام حرکت می کردند. آنها برای تردد می بایست از وسط سفره عبور می کردند. به همین دلیل گهگاهی یک پا در وسط سینی غذا و یا روی نان قرار می گرفت. از همه اینها که بگذریم غذایی که برای امام حسین (ع) طبخ می گردد، از یک عطر و بوی خاصی برخوردار است که لذت آن را کسانی که تناول کردند، خوب می دانند.

عَلَم وکُتَل وپرچم 

در گذشته یک عَلَم در حسینیه میگون وجود داشت. یکی از مردان قدیمی میگون به نام مرحوم اصغر سالارکیا مسوول حرکت دادن این عَلَم بود. بعضی از جوانان میگون هم او را کمک می کردند. این علم فقط در روز عاشورا به حرکت در می آمد. شب عاشورا از جایگاه اصلی خودش در بالا محل، بیرون آورده، غبارروبی کرده و با گلاب آن را می شستند. بچه ها ی محل هم در روز عاشورا کُتَلها و پرچمهایی که در حسینیه قرار داشت به دست می گرفتند و دنبال عَلَم و جلوی عزاداران حرکت می کردند. در آن زمان که کودکی بیش نبودیم، این عَلَم در دید ما خیلی بزرگ جلوه می کرد. مردانی که در زیر آن قرار می گرفتند، با فشار آوردن به خودشان و با باد کردن سر و صورت و رگ گردنشان به ما اینگونه القاء می شد که این عَلَم خیلی سنگین است. اما در سالهای پس از انقلاب که توفیق یکبار بلند کردن آن را داشتم، تازه متوجه شدم که این عَلَم وزن چندانی ندارد. جالب توجه در این بود که یکی دو نفر هم این طرف و آن طرف عَلَم را می گرفتند. عَلَمهایی به مراتب بزرگتر از آن را در تهران و شهرستانهای دیگر می دیدم که بعضی از آنها عرض یک خیابان را مسدود می کرد و آن عَلامَتها بر دوش جوانانی بدون کمک دیگران به حرکت و چرخش در می آمدند. در دل می گفتم: چرا جوانان دیروزی ما در زیر آن عَلامَتهای کوچک، آنگونه نشان می دادند که ما احساس می کردیم آنها یک کوهی را بلند می کنند. وقتی در روز عاشورا عَلامَت به حرکت در می آمد، مردم مخصوصاً خانمها برای گرفتن حاجت از زیر آن عبور می کردند. بعضی ها هم ظرفهای پر از سیب می آوردند و به تیغه های عَلامَت می زدند و آن را به عنوان تبرُّک به منزل می بردند. عَلامت و دسته عَلَم کشان پیشاپیش دسته عزاداران حرکت می کردند. گهگاهی توسط کسانی که این عَلامتها را هدایت می کردند، به نشانه احترام سه بار به طرف جمعیت عزادار خم می شدند، به طوری که تیغه های عَلَم که حالت فنری دارد تا نزدیکیهای زمین خم می شد. وقتی به امامزاده می رسیدیم، برای احترام به امامزاده این عمل تکرار می شد. بعد از انقلاب عَلَمی توسط مرحوم حسن سالارکیا خریداری شد که بزرگتر از آن بود. در واقع یک جلوه ای به حسینیه بخشید. بعد از آن هم یک عَلَم دیگری توسط آقای کریم ایوبی از اصفهان خریداری گردید. امروزه از این عَلامتها با طرح و شکلهای متفاوتی ساخته می شود که بعضی از آنها تا مرز چندین میلیون تومان هم ارزش دارد. در رابطه با تایید یا ردّ آن مبحث دیگری است که وارد آن نمی شویم، اما بعد از انقلاب مجموعه عکسهای شهدای انقلاب و دفاع مقدس در دستان بچه ها، پیشاپیش دستجات عزاداری به حرکت در می آمد، که کار قشنگی بود.

عزاداریها

عزاداری برای امام حسین(ع) به سه طریق: تعزیه، سینه زنی و زنجیرزنی برگزار می شود. در روز عاشورا هم عده ای عَلامَت،کُتَل و پرچم هایی که در حسینیه موجود بود با خود پیشاپیش دسته های عزادار به حرکت در می آورند. بعضی از افراد، مخصوصاً بیماران, شب عاشورا در حسینیه و در زیر پرچمها می خوابند. صبح روز عاشورا همه مردم در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی از حسینیه بیرون آمده و با یک نظم خاصی به طرف امامزاده حرکت می کنند. دسته های عزادار از جلوی خانه هر کسی عبور می کند، از طرف صاحبان خانه با شیرینی، شربت، شیر, میوه و غیره پذیرایی می شوند. در گذشته فقط در شب و روز عاشورا دسته عزاداران، به بیرون از حسینیه می رفتند. بعد از انقلاب با مدیریت جناب آقای رامشک روحانی مسجد جامع، یک انرژی دوباره ای به روح عزاداری در میگون دمیده شد. خیلی از جوانان که تا آن زمان بیننده و تماشاچی مجلس بودند، با تشویق آقای رامشک به خیل عزاداران پیوستند. جمعیت عزادار با اشتیاق فراوان به عزاداری می پرداختند. جوانان علاقمند به مداحی، میکرفون ها را به دست میگرفتند و با شور و حال بیشتری می خواندند. تا آن زمان مداحی ها و تعزیه خوانی ها در دست یک طیف خاص و به صورت سنتی قرار داشت. بعد از آن دوره یک رقابت مثبتی در مداحی ها بین جوانان بوجود آمد. در اینجا از آقایان غلامحسین ایوبی و یونس خوشه ای باید یاد کرد. با اجازه آقای رامشک هر شب دسته های عزادار به بیرون از حسینیه می رفتند. چند بار دسته سینه زنی به فشم رفتند. همین حرکت باعث شد که فشمی ها هم به میگون بیایند. چند بار به شمشک, گرمابدر و زایگان هم رفتند. یک تحوّلی در عزاداری بوجود آمد. روز عاشورا دسته های عزادار به سمت امامزاده می رفتند. مردم هم با ذبح گوسفند و گاو و گوساله، نذر خود را ادا می کردند. بعد از خواندن زیارت عاشورا و ادای احترام به امامزاده سید میرسلیم (ع) به سمت مسجد بر می گشتند. نماز ظهر عاشورا در مسجد جامع برگزار می شد. تعزیه شهادت امام حسین (ع) در ظهر عاشورا اجرا و بعد از تعزیه برای صرف ناهار در جایگاههای خود قرار می گرفتند. بعد از صرف ناهار  مردم به منازل خودشان رفته و بعد از نماز مغرب و عشا در عصر عاشورا شام غریبان اجرا می شد. شام غریبان یکی دو ساعتی بیشتر طول نمی کشید. اگر بانی برای طعام وجود داشت که به خوردن شام می پرداختند و اگر طعامی در کار نبود به خانه های خود می رفتند.

سینه زنی 

بعد از صرف شام ابتدا مداحان سینه زنی روی سکوهای مخصوص قرار گرفته و به نوحه سرایی می پرداختند. آنهایی که اهل سینه زنی بودند در راهروهای اطراف سکو قرار گرفته و دو صفی را تشکیل می دادند. مداحان مخصوص سینه زنی عبارت بودند از: مرحوم حاج علی آقا، حاج درویش و حاج حمزه کربلایی محمدی از پایین محل و مرحوم سید تقی میر محمدی از سادات محل که با صدای گرم و بی آلایششان همه را به فیض می رساندند. چون بعد از سینه زنی می بایست مراسم زنجیر زنی برگزار می شد، در یک ساعت مشخص, سینه زنی به پایان می رسید. وقتی مداح محل می گفت: حسین، همه می گفتند: غریب و یا بالعکس، در این موقع متوجه می شدیم که مراسم سینه زنی به پایان رسیده است. پس از یک دعای مختصر از طرف مداح، گروه سینه زنان جایگاه را برای زنجیر زنان خالی می کردند. معمولاً با این جملات مداح به پایان می رسید:" اگر خسته جانی بگو یا علی" یا "اگر ناتوانی بگو یا علی" در ادامه می گفتند: "نترس و ملرز و بلندتر بگو یا علی " همه در حال ترک کردن جایگاه با صدای بلند جواب می دادند: یا علی . 

زنجیرزنی 

زنجیر زنی همیشه با صدای گرم مرحوم حاج سید علیرضا میر اسماعیلی شروع می شد. این شعر ایشان هیچگاه از ذهن من جدا نمی شود."زینب به فغان گفت به تو ای خسرو خوبان مرو جانب میدان *** منِ بی کس و حیران چه سازم با یتیمان " . گهگاهی هم برای رفع خستگی و یا تعویض مداح، توسط کسانی مانند: مرحوم سید فرج میر اسماعیلی و مرحوم پرویز سلیمانی که سنج می زدند، با صدای بلند و غرّا می گفتند: ای بی کفن *** دور از وطن *** ای تشنه لب ***و بقیه هم در جواب می گفتند: حسین (ع)

سینه زنی و زنجیر زنی همیشه با یک ریتم سنگین و تکراری انجام می شد. هیچگاه تنوع و تازه کاریهایی بوجود نمی آمد. در واقع ما می دانستیم، مداح محل چه نوحه ای و با چه آهنگی می خواند. تمامی ده شب اول ماه محرم، عزاداری در حسینیه برگزار می شد. فقط در روز عاشورا دسته های سینه زنی و زنجیر زنی از حسینیه خارج می شدند. دور بلوار میگون یک دور می زدند و از راه ایستگاه و جاده شمشک به سمت امامزاده سید میرسلیم (ع) می رفتند. قبل از رسیدن به امامزاده، وقتی گنبدهای آن در دید عزاداران قرار می گرفت، مرحوم سید تقی میرمحمدی مداح قدیمی میگون این متن را برای عرض ادب به امامزاده می خواند و بقیه هم جواب می دادند.  (ای (یا) سید المیرسلیم, آقا سلامُ علیک نبیره ی مرتضی آقا سلام علیک)

بعد از مقداری عزاداری در صحن امامزاده و زیارت، دسته های عزادار با سرعت بیشتری از راه باریک سادات محل به سمت حسینیه حرکت می کردند تا در مراسم اجرای تعزیه حضور داشته باشند.

تعزیه در میگون 

درویش علی مشهدی (کیارستمی) و تکیه دولت

جنسیت : مرد

تولد و وفات : (... 1310 ) شمسی

محل تولد : مشخص نیست .

شهرت فرهنگی و علمی : شبیه خوانی

از اهالی قریه میگون بود. در جوانی در تکیه دولت نقش حضرت علی اکبر و حضرت قاسم(ع) شبیه خوانی می کرد. وی در قریه میگون عده ای را تربیت کرد که در ماههای عزاداری در تکیه میگون تعزیه می خواندند. درویش علی در حدود 90 سالگی در گذشت.                  (منبع: 22 شهریور 1385 aftab      . Ir)

ضمن اینکه از بچگی تعزیه در میگون را به خاطر دارم، از بزرگانمان هم شنیده بودم که میگونیها از قدیم به اجرای تعزیه می پرداختند. پدران ما از صدای غرّای مرتضی کیارستمی برای اجرای اشقیاء خوانی و میرزا بزرگ و نایب خان سالارکیا می گفتند. اما ما تعزیه را با اجرای آقایان: حاجی آقا، حاج خلیل، حاج صدرالله، محمد ربیع، اسماعیل و حاج حسن کیارستمی به همراه فرزندان و همچنین حاج محمد مهدی سالارکیا و دیگرانی که آنها را همراهی می کردند، آشنا شده و صدای طبل و شیپور را هم از آقایان تیمور و مهدی خان احمدی بینهایت شنیده بودیم.

معمولاً عصرها ی محرم صدای طبل و شیپور از طبقه دوم حسینیه به گوش می رسید و همه را برای دیدن تعزیه دعوت می کرد. یادم هست در باغ مشغول کار بودیم که صدای طبل و شیپور به گوشمان رسید؛ پدر بزرگم با شنیدن صدا به سرعت لباس پوشید و دست مرا گرفت و به سمت حسینیه به راه افتادیم. وقتی از پدر بزرگم می گویم به این دلیل است که ایشان هیچگاه کارش را برای کارهای بی ارزش تعطیل نمی کرد. غیر از تعزیه سید الشهدا (ع) که در ظهر عاشورا برگزار می شد، بقیه تعزیه ها در عصر روزهای دهه اول محرم اجرا می گردید. تعزیه روز عاشورا برای ما در سنین نوجوانی جالب بود. علیرغم اینکه تعزیه را دنبال می کردیم، منتظر بودیم که شیر در تعزیه امام حسین (ع) چه وقت بیرون می آید. چند روزی راجع به آن بحث داشتیم که چه کسی درون لباس شیر قرار داشت. در ابتدای انقلاب چند سالی تعزیه تعطیل شد. یکی از دلایل آن بدین خاطر بود که نمی دانستند علما در باره تعزیه چه نظری دارند و از طرف دیگر وضعیت جسمانی حاج آقا کیارستمی هم چندان رضایت بخش نبود. به نوعی ایشان نمی توانستند مثل سابق تعزیه را اجرا کند. چند سالی بعد از انقلاب عده ای از بزرگان محل به منزل ایشان در تهران رفتند و از ایشان خواستند که مجدداً تعزیه را در میگون اجرا کند. ایشان هم با همان حال نامساعدی که داشتند دعوت میگونیها را اجابت نموده و حسینیه میگون یکبار دیگر و شاید برای آخرین بار شاهد اجرای تعزیه ایشان بود. دیگر تعزیه ای در میگون برگزار نشد.

چند سالی به همین منوال گذشت. جناب آقای حسن کیارستمی علاقه مند بود که به نوعی تعزیه را در میگون سازماندهی و اجرا نماید. این مسئله در هیئت قرآن بسیج مطرح و در انتها تصمیم گرفته شد که در پایان جلسات قرآن، کسانی که علاقه مند به تعزیه هستند، یک ساعتی را با آقای حسن کیارستمی تمرین کنند. افراد علاقه مند عبارت بودند از: آقایان حسن کیارستمی، رحمت اله سلیمانی، مجید شمس الدینی، حسین کیارستمی، اکبرعلیخانی، محمدعلی کیارستمی، غلامعلی سلیمانی و... هنوز نوار ضبط صوت تمرین جلسات خانگی موجود هست. من در چندین جلسه شرکت کردم. اما از آنجاییکه کارهای دیگری داشتم نتوانستم آنها را تا پایان همراهی کنم. تمرینات این افراد با هدایت جناب آقای حسن کیارستمی نتیجه داد و امروزه شاهد اجرای نمایش تعزیه اهلبیت (ع) در میگون و جاهای دیگر هستیم. به برکت همین تعزیه گروه تعزیه دیگری هم در میگون بوجود آمد. این گروه به سرپرستی آقای احد سلیمانی و مرحوم نجات کیارستمی و با افرادی از جمله: محمود سلیمانی، لطف الله کربلایی محمدی، سید نجات میراسماعیلی، سید مرتضی میراسماعیلی، سیدعرفان میر اسماعیلی و دیگرانی که شاید از ذهن من جا مانده اند. در پایگاه تابستانی بسیج میگون، قسمتی از تعزیه حضرت علی اکبر (ع) را با کمک بچه های بسیج میگون تمرین کردیم. این تعزیه را در جشنواره پایگاه تابستانی آموزش و پرورش منطقه یک تهران به اجرا گذاشتیم که مورد استقبال مسوولین آموزش و پرورش وقت قرار گرفته بود. از همین نمایش با داستانی از جبهه ادغام کردیم و در مسابقات نمایش کمیته امداد امام خمینی(ره) رودبارقصران اجرا شد که به مقام دوم دست پیدا کردیم. یکبار هم در سالن تربیت بدنی فشم به اجرا در آمد.

وسایل حرارتی و بهداشتی حسینیه

در گذشته های نه چندان دور، برای گرم کردن فضای حسینیه در زمستان از بخاریهای چوبی استفاده می کردند. بیشتر بخاریهای چوبی از بشکه های دویست لیتری نفتی ساخته شد. سیستمهایی برای مهار دودهای آن وجود نداشتند. دودهای حاصل از آن در فضای داخل حسینیه می پیچید. امروزه با اندکی گرد و غبار، ریه ها به خس خس می افتد. نمی دانم در آن زمان چگونه این دودها را تحمل می کردیم. پس از آن بخاریهای پلار نفتی بزرگی آورده بودند. این بخاریها حرارت خوبی داشت، اما لوله هایی برای خروج گازهای حاصل از سوختن آن وجود نداشت. فضای حسینیه آنقدر بزرگ بود که هیچکس شکایتی از این گازها نداشت. امروزه فکر می کنم سیستم گرمایشی آن از طریق شوفاژ انجام می شود.

یکی دیگر از چیزهایی که در ابتدا، سازندگان این بنا به فکر آن نبودند، سیستمهای بهداشتی حسینیه بود. در بازسازی مرحله اول برای این کار اقدام شد، اما با ازدیاد جمعیت میگون مخصوصاً در روزهای تاسوعا و  عاشورا که اکثریت میگونیها برای عزاداری به حسینیه میگون می آیند، این سرویسها کافی نبود. بیشتر افراد برای رفع حاجت خود از سرویسهای بهداشتی مسجد جامع که در آن نزدیکی بود استفاده می کردند. قرار شد سرویسهای بهداشتی بزرگ در جنب حسینیه بنا شود.

نگهداری و حفاظت حسینیه

مرحوم حاج ملک و فرزندش حاج رضاقلی سلیمانی و حتی فرزندان ایشان در نگهداری و حفاظت از حسینیه را نباید فراموش کرد. گهگاهی بیش از یک متر برف روی پشت بام حسینیه می نشست. مرحوم حاج رضاقلی را می دیدم که به تنهایی مشغول برف روبی پشت بام حسینیه بود. نگهداری از ظروف و وسایل حسینیه و همچنین تحویل و تحول ظروف در طول سال، کاری بس سنگین بود که ایشان انجام می دادند. خداوند روح ایشان را قرین رحمت بفرماید. نه تنها ایشان بلکه هر کسی را که در شناخت وقایع عاشورا و ظلمهایی که بر ابا عبدالله الحسین (ع) وارد شده به ما درس داده اند، رحمت و مغفرت الهی بر آنان باد. من از تمامی هیئت امنای قدیم و جدید که در نگهداری و حفاظت از حسینیه و همچنین اشائه فرهنگ، مرام و مسلک حسینی گام برداشته و بر می دارند تقدیر و تشکر می کنم. همچنین از کسانی که در حسینیه زحمت کشیده و می کشند، اما نتوانستم یادی از آنها کنم معذرت می خواهم. در پایان چند پیشنهاد دارم.

1 موزه شهدا:

فضایی از این حسینیه به موزه آثار شهدا تبدیل شود. به طوری که آثار شهدا مانند: عکس، دست نوشته ها، وصیت نامه ها، لباس، وسایل شخصی شهدای میگون و رودبارقصران جمع آوری شود. غیر از آثار شهدا می توان از وسایل و ابزار کار کشاورزان و کارگران و تمامی چیزهایی که هویت رودبارقصران را به ما نشان می دهد، در این موزه جمع آوری و در دید علاقمندان قرار گیرد.

2 کانون قرآن:

می توان فضایی از این حسینیه را در اختیار مربیان قرآن قرار داد تا در طول سال از این فضا برای ترویج علوم قرآنی و تربیت نوجوانان و جوانان اقدام نمایند. چرا که از مهمترین اهداف امام حسین(ع)ترویج فضایل قرآنی بود.

3 کلاسهای آموزش مداحی، تعزیه و نمایشهای آیینی ملی و مذهبی:

در این حسینیه که به جزء ده روز اول محرم، در طول سال از آن استفاده نمی شود، می توان جلسات آموزش مداحی برای جوانان و حتی آموزش تعزیه را در این مکان بوجود آورد. این مکان را به خانه تعزیه تبدیل که در آن بستری مناسب برای تحقیقات، پژوهش، آموزش و اجرا در قالب تعزیه و نمایشهای آیینی ملی و مذهبی از جمله: صلوات خوانی، نقالی، پرده خوانی، رمضان خوانی، شاهنامه خوانی، حکایت خوانی ... انجام شود.

قبرستانها و بقعه متبرکه امامزاده سید میر سلیم (ع) 

میگون دارای پنج قبرستان عمومی و یک قبرستان خصوصی بود. قبرستان اولیه میگون در ایستگاه میگون قرار داشت که بعد ها در طرح فضای شهرداری قرار گرفت و به میدان (ایستگاه) میگون تبدیل شد. قدیمیهایی که وارد ایستگاه میگون می شوند، ابتدا فاتحه می خوانند.

قبرستانی در بالا محل، نرم خاکک میگون قرار داشت که بعدها به علت پر شدن و رعایت بهداشت به محل کله خاکستر منتقل شد. از فضای قبرستان برای منبع آب و مدرسه راهنمایی پسرانه استفاده گردید. احتمالاً کله خاکستر هم با قربانیانی که در حادثه واژگونی کامیون حامل کارگران زغال سنگ میگون در جاده شمشک اتفاق افتاد، افتتاح شد. شهید حمزه کربلایی محمدی هم در این قبرستان مدفون است. در این قبرستان غسالخانه ای هم وجود دارد.

قبرستان جسونک که مخصوص مردم پایین محل است و در سنوات گذشته اقدام به ساخت بنای غسالخانه نموده اند.

قبرستان دیگری در سادات محل میگون قرار دارد. امامزاده جلیل القدر سید میرسلیم که به زبان محلی "سید مُرسلین" معروف است، در این قبرستان مدفون و بیشتر مزار شهدا هم در جوار این امامزاده قرار دارند. چون در گذشته قبرستان به سادات محل تعلق داشت، بیشتر امواتی که در این دارالرحمه آرمیده اند از سادات محل می باشند.

مرحوم مهندس فخرایی در ملک خودش فضایی به آرامگاه خانوادگی اختصاص داده است.

نظرات 2 + ارسال نظر

گاهی چیز هایی رو میبینیم و فکر نمیکنیم این قدر میشه در موردشون نوشت و گفت ...

modir سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:34 http://mohssen56.blogfa.com

باسلام خدمت شما ضمن تبریک اعیاد قربان و غدیر هدیه های مناسبی به مناسبت عید غدیر خم برای سادات عزیز و سایر عموم در این وبلاگ به فروش میرسانیم که تماما توسط کارآفرینان و مددجویان عزیز تولید شده است . از شما دعوت به عمل می آید تا از این وبلاگ بازدید کنید و هدیه مناسب خود را خریداری کنید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد