شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

موشکافی تعزیه شاهچراغ(ع)

وقتی امام رضا (ع) به دعوت اجباری مامون آماده اعزام به سرزمین طوس می شود، قبل از رفتن با برادارن و خواهران و فرزندان خداحافظی می کند و می گوید که اگر برگشتن من طولانی شد شاید در زندان مامون گرفتار و یا اینکه جانم در خطر افتاده است. با رفتن امام به سمت طوس و طولانی شدن مدت اقامت و بی اطلاعی خانواده ایشان در مدینه، این نگرانی را برای برادران و خواهران و فرزندان امام بوجود آورده تا برای دیدار و اطلاع از وضعیت برادر خود راه طوس را در پیش بگیرند. تعداد افرادی که در قالب کاروانی حرکت کرده بودند مشخص نیست، اما زیاد بودند. رهبری کاروان هم بر عهده حضرت احمد بن موسی کاظم (ع) که از بقیه برادران بزرگتر و در علم و حلم و شجاعت و تقوی زبانزد بود قرار داشت. این کاروان در مسیر خود به شیراز یا به زبان آنروزگار کشور فارس بود، می رسند. حاکم فارس فردی به نام قتلق یا قتلغ بود. وقتی خبر به قتلق رسید که کاروانی به سرپرستی احمد بن موسی (ع) برادر امام رضا (ع) جهت اعزام به طوس از شیراز عبور می کنند، او با دستوری که از مامون داشت مانع حرکت آنها می شود. آنها در محلی به نام خان زنیان با سپاه قتلق درگیر می شوند. در این درگیری شجاعت و شهامت یاران بنی هاشمی که زبانزد بود باعث می شود که نبرد در مرحله اول به شکست سپاه قتلق به پایان برسد. کاروانی که عده ای مجروح و شهید داده بودند در مکانی چادر می زنند و به خواندن قرآن و اقامه نماز می پردازند. در همین احوال امام رضا (ع) در خراسان به شهادت می رسد و قاصدی برای خبر دادن اهالی مدینه از طوس به سمت شیراز آمده و در مسیر با کاروان اهلبیبت امام برخورد می کند. در این زمان بود که یاران احمد بن موسی (ع) متوجه شهادت امام رضا (ع) می شوند. غوغایی در کاروان ایجاد شده و همه نگران می شوند. از طرفی هم سپاه قتلق برای بار دوم به آنها حمله می کند و در این حمله که یاران احمد بن موسی (ع) از داغ شهادت امام رضا (ع) بی تاب شده بودند، قدرت دفاعی خود را تا حدودی از دست داده و شکست می خورند. برخی از یاران شهید و برخی مجروح و پا به فرار می گذارند. برخی هم وقتی به درب منازلی مراجعه می کردند تا به آنها پناه دهند با چهره درهم و برهم و اخمهای صاحب خانه مواجه می شدند. این روایت در مورد یکی از محله های شیراز به نام کوشن شنیده شده است. امامزادگانی که در حریم فارس قرار دارند، اکثراً از فرزندان امام موسی کاظم (ع) بوده که در همین کاروان قرار داشته که بصورت ناشناس در محله ها زندگی می کردند و یا بعدها از ظلم و جور دستگاه ظالم عباسی به ایران و دیگر نقاط جهان هجرت کرده و بعد از شهادتشان و یا مرگ طبیعی در همین سرزمینها مدفون شده اند. برادر دیگر امام رضا (ع) به نام سید علاء الدین حسین (ع) به یک باغی وارد شده و بعد از شناسایی به شهادت می رسد که در همین محل آرامگاه او واقع شد. حضرت علی بن حمزه (ع) تا مدتها به صورت ناشناس در محل باباکوهی زندگی می کرد و از راه خارکنی زندگی اش را می گذراند. وقتی پشته ای از خار را به محل آرامگاهش برای فروش آورده بود، مورد شناسایی قرار گرفته و سر از تنش جدا می کنند. روایت است که ایشان سرش را به دست گرفته و چند قدمی راه رفته بود. جناب احمد بن موسی (ع) در همین محل آرامگاهش در زیر برجی و یا به روایتی در کنار دیواری و به عبارت دیگر در یک منبع آبی که بالای آن با شبکه های آجری و یا خشت بنا شده بود پناه گرفته و مشغول استراحت بود که سپاه قتلق او را شناسایی کرده و دیوار یا برج را بر روی سرش خراب کرده و به این طریق به شهادت می رسد. آرامگاه ایشان تا مدتها مخفی بوده و در زمان عضد الدوله دیلمی پیر زنی که در همان نزدیکی زندگی می کرد هر شب نوری را در این محل مشاهده می کرد. پیرزن این مطلب را به عضد الدوله دیلمی رسانده و آن پادشاه خود را شب هنگام میهمان پیرزن می کند و در انتهای شب که شاه به خواب رفته بود پیرزن آن نور را مشاهده می کند و برای اطلاع دادن به شاه می گوید: شاه، چراغ را نگاه کن. همین لفظ شاهچراغ برای احمد بن موسی (ع) باقی می ماند. بعد از اینکه شاه نور را مشاهده می کند، دستور می دهد تا آنجا را با کند و کاری مورد شناسایی قرار بدهند. در آن هنگام با جنازه ای سالم برخورد می کنند که از انگشتری که در دستانش بود متوجه می شوند حضرت احمد بن موسی (ع) است. بعدها برایش بقعه ای درست می کنند و شاهان بعدی آرامگاه او را شکیل تر می کنند تا به امروز که این بارگاه به این شکل قرار داشته و مورد توجه شیعیان قرار دارد.

دستگاه موسیقی در تعزیه شاهچراغ (ع)

پیشخوانی تعزیه شاهچراغ (ع) از یک شعر تعزیه  زوار امام رضا (ع) گرفته شده که این زوار نابینا بوده و در راه مسائلی برایش اتفاق افتاده و در انتها بینایی خودش را بدست می آورد.

کرده ام عزم سر کوی غریب الغربا

تا مشامم شنود بوی غریب الغربا

مهلتی ای ملک الموت که شاید چینم

گلی از گلشن نیلوی غریب الغربا

همانگونه که در شروع تعزیه فضل و فتاح گفته شد این شعر هم با درآمد گوشه هایی از مثنوی شروع می شود. تکه خوانی به خانشی گفته می شود که هر مصرع با چندین مکث و توقف کوتاه همراه است. معمولاً اینگونه خانشها برای پیرمردان که نفس کمتری دارند و قطعاتی از تعزیه را هم اجرا می کنند سپرده می شود. بریده بریده خوانی، مصرع خوانی و یا سوال و جواب (پرسش و پاسخ) هم از جمله ردیفهایی است که در تعزیه مخصوصاً تعزیه شاهچراغ بکار می رود. مصرع خوانی باید به گونه ای باشد که شروع کننده با هر اوجی که دارد نفر مقابلش باید کمی پایین تر بخواند. همچنین در هر دستگاهی که شروع کننده می خواند نفر دوم هم به همان سبک و سیاق بخواند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد