شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

دلم برای میگون تنگ شده است

یادش بخیر

چه زیباست سالهای پس از انقلاب ، اما 

دلم برای سالهای چهل وپنجاه تنگ شده است

به فروردین ماه و ذره ذره ذوب شدن برفها

دلم برای دره ها ورودهای پر آب تنگ شده است

چه خوب بود که بذرها به زیر خاک می رفت  

دلم برای شعبان بذر پاش تنگ شده است  

( شعبان کیارستمی و سلیمانی بذرپاش حرفه ای بودند)

به اردیبهشت ماه و پا به کوه وکمر رفتن

دلم برای سبزه وسبزی وقارچ تنگ شده است (کماگوش)

به روز معلم ودسته های گل دانش آموزی  

دلم برای لاله های کوهسار تنگ شده است

به خرداد ماه و فصل کار وبار وخر وقاطر

دلم برای آواز خوانی مرغکان روی شاخسارها تنگ شده است

به فصل کار و تلاش پا بود و گیوه ها

دلم برای احمد گیوه دوز تنگ شده است (احمد پینه دوز )

زمین زمین جوانه های نخود و ارزن وآهیل بود

دلم برای یک کاسه آب آهیل تنگ شده است (آهیلو)

چه خوب بود فصل درو و خرمن و ورزا (گاو نر)  

دلم برای گاوهای نر سیف اله تنگ شده است

کشان کشان گندم وجو بود که به آسیاب می رفت

دلم برای آسیاب و حبیب اله تنگ شده است

(حبیب اله رودباری آسیابان)

شیر و ماست و پنیر آبروی منزل بود

(هرکس که گاو داشت آبرو داشت)

دلم برای سرشیرهای میگون تنگ شده است

ایستگاه بود و تفریح و گردش

دلم برای بستنی های حبیب آقا تنگ شده است

اگر کسی خانه ای می ساخت همه کمک بودند

دلم برای کمکهای بی ریا تنگ شده است

به تیر ماه و گرمای لذت بخش میگون

دلم به ییلاق و حضور ییلاقیان تنگ شده است

به جز علیلان همه به کار بودند   

دلم برای مریضان میگون تنگ شده است

اگر کسی مریض می شد همه مریض بودند

دلم برای دعای حاجت سیده عذرا تنگ شده است

اگر یکی می مرد یکی به دنیا می آمد

دلم برای قابله خاتون تنگ شده است

خدا بیامرزدت حاجی شکرالله

دلم برای دستان تو و پشت گاوان راهنمات تنگ شده است

به مرداد ماه و فصل آبیاری

دلم برای میراب و میرابی تنگ شده است

برای آبیاری هر کس نوبتی داشت

دلم برای دعواهای آبیاری تنگ شده است

درازچال و هیمون ونهر خدا (کدخدا کیله) 

دلم برای مهندس فخرایی تنگ شده است  

 

به شهریور ماه و برداشت محصول

دلم برای بارهای علف هملون تنگ شده است

درختان سیب بود و آلبالو و گیلاس

دلم برای عطر انبارهای سیب تنگ شده است

آخر این ماه گردوها صافی بود  

دلم برای چیدن گردو تنگ شده است

اواخر شهریور فصل روییدن گلهای پاییزی

دلم به ماتم خداحافظی تابستان تنگ شده است

 مهر ماه و شروع مدرسه و سپاه دانش

دلم برای درس و مدرسه میگون تنگ شده است

مدرسه بود و صالحیان مدیر مدرسه

دلم برای چوب و فلک و تنبیه تنگ شده است

 دشتی معاون بود ورستگار ریاضی دان  

دلم برای معلمان اولم حسن ونجف تنگ شده است

 اگر چه چندان محبتی نبود مدرسه

دلم برای درس کوکب خانم تنگ شده است

اگر چه ریز علی خواجوی نمی رود از یاد

دلم برای حسنک کجایی فارسی تنگ شده است

اگر چه فکرمان نمی رسید هرگز

دلم برای داستانهای صمد بهرنگ تنگ شده است

به آبان و فصل سرد پاییزی

دلم برای برگهای پاییزی تنگ شده است  

 

به آبان ماه و ادامه تحصیل

دلم برای ماه آبان تنگ شده است

به آذر ماه و سرمای پاییزی  

دلم برای روزهای سرد تنگ شده است

درختان بی برگ و غار غار کلاغها

دلم برای شکار کوهستان تنگ شده است

شکار یک طرف و عباس یک طرف

دلم برای آن پیر مرد شکارچی تنگ شده است

ز پوشش برف و نبودن علف

دلم برای کوچ گله های حاج لطف اله تنگ شده است

به دی ماه و ریزش برفها

دلم به پشته های برف روی بامها تنگ شده است  

 

به پارو و ریزش برف از پشت بام

دلم به تپه شدن برف در کوچه ها تنگ شده است  

مادر بزرگ می گفت که چله بزرگ گذشت

دلم برای انتقام چله کوچک تنگ شده است  

 

هوا آنچنان سوز و سرما بود

دلم برای آش رشته و زیر کرسی تنگ شده است

گهگاهی به تهران می رفتیم

دلم برای علی اکبر راننده تنگ شده است  

به اسفند ماه و پوک شدن برفها

دلم برای درختکاری تنگ شده است

اواخر اسفند ماه و خیس کردن گندم

دلم برای سبزه های هفت سین تنگ شده است

مادر بزرگ و خاله زنهای همسایه

دلم برای نشستن کنار تنور تنگ شده است

برای تجهیز مراسم نوروز

دلم برای پختن نان و توتک تنگ شده است

اگر چه بهداشتی نبود گرمابه

دلم برای یک لگن آب خزینه تنگ شده است  

 

اواخر اسفند و آمدن دایی

دلم برای بچه های دایی تنگ شده است

به روز عید چه شور و شعف داشتیم

دلم برای قلک عیدی ها تنگ شده است

روزهای عید بود و دید و بازدید

دلم برای لباس نو تنگ شده است

صدای آواز ناصر بود وضرب آهنگ ساخت شیروانی

دلم برای آواز قنبر تنگ شده است

مسجد جامع بود و مجوز گلپایگانی

دلم برای زحمات حاج عظیم تنگ شده است

مهار رودخانه بود و ساخت بولوار

دلم برای علی مومن تنگ شده است

مرده ای که می بردند کوچه به کوچه

دلم برای ختم و دادن خوم تنگ شده است

محرم که می شد همه سیه پوش

دلم برای حسینیه و طبل و شیپور مهدی تنگ شده است

به وقت حج که حجاج می آمدند

دلم برای چاوشی حاج علی آقا تنگ شده است

اگر چه چندین کدخدا داشتیم

دلم برای کدخدا مظفر تنگ شده است  

اگر چه چهار محل داشت میگون

دلم برای چهار محل تنگ شده است

اگر چه جای جای میگون زیباست

دلم برای کوچه باغهای قلعه باغ تنگ شده است

اگر چه چشمه های فراوان دارد

دلم برای هفت چشمه تنگ شده است

اگر چه سالن ورزشی نداشت میگون

دلم برای توپ و چوب تنگ شده است (توپکال)

اگر چه طبیب نداشتیم آن روز

دلم برای طبابت دوقوزی خدیجه تنگ شده است

اگر چه امامزاده میر سلیم داشتیم

دلم برای روشنی شمع روسدار تنگ شده است

شهید رمضان یاد آور سیل ویرانگر است

دلم برای مزار شهدا تنگ شده است

دلم برای هرچه بود و نبود تنگ شده است

دلم برای میگون تنگ شده است            

سعید فهندژی سعدی

بدون ذکر منبع شرعاً جایز نیست 


نظرات 7 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:13 http://sf22761.blogsky.com

نه بابا!!
چیز دیگه ای نیست که دلتنگش باشی ؟
تو رو خدا تعارف نکن یه وقتا!!!

سحر شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 http://sf22761.blogsky.com

خواستم بگم تو اگه خودت تونستی این متنتو به نظم دربیاری نه تنها متن به اسم خودت ثبت میشه بلکه یه جایزه هم پیش من داری البته اگه بتونی...
و از قدیم چنین گفته اند که
کس نخارد پشت من
جز ناخن انگشت من

DJ.ALMAS چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:33 http://MEYGOON-VATAN.COM

سلام من یکی از اهالی میگون هستم وب منو به اینجا پیوست کن.فعلا عکسهای میگون رو داره ولی بعدا پرش میکنم.
DJ.ALMAS
JIRMALE CITY

نبی الله محمد صالحی دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 http://darbandsar88

با سلام

قرار نبود کار های سخت از ما بخوای زحمت بکش با نظم این نوشته هاتو بزار

با تشکر التماس دعای خیر

ALMAS پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:36 http://MEYGOON.javanblog.com

جناب فهندزی پسرت چی شد؟ کنکوریه یانه پارسال قبول شد؟
از شیراز چه خبر؟
من لینک باکس میگون رو راه اندازی کردم چرا یه مرد کمک نمیکنه؟
تمامی آدرس های میگونیها در اینجا ثبت میشود.

شماتیک یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:29 http://shematik.tebyan.net

سلام
خوبید؟
من شما رو در لیست دوستانم قرار دادم..
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم..

محمود دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:54

دلتنگ مدرسه امامه و ماندن درروستای امامه و دورهم نشستن با معلمهای اونجا نشدی همیشه جویای حالت ازباجناقت هستم خوش باشی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد