شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

این چه بانگیست به گوش من ناشاد آمد ای دل غمزده اقبال به فریاد آمد

علی اکبر

ای داد ای داد ای داد بی داد

امان امان امان ای داد بی داد

این چه بانگیست به گوش من ناشاد آمد
ای دل غمزده اقبال به فریاد آمد
چند اندرقفس ای مرغ دل از غم نالی
مزده ای طایر پربسته که صیاد آمد
نوعروس چمن حسن رخ ازنازمپوش
حجله عیش بیارای که داماد آمد 

امام

بوی گیسوی علی اکبر من می آید

یا صبا مشک فشان سوی چمن می آید

یوسف من مگر از نیت من آگاه است

که چنین سرزده به بیت الحزن می آید

علی اکبر

السلام ای گوهر پاک بدخشان نبی

موسم عاشقی و شیوه ی استاد آمد
امام

السلام ای مثل چهره زیبای رسول
موسم عاشقی و شیوه استاد آمد
از چمن سرو سهی با قد شمشاد آمد
یوسف ماست که باحسن خداداد آمد

مر علیک ای علی اکبر گل بستان پدر
زتماشای توای سرو برومند نبی
یوسف از زمزمه عشق به فریادآمد

     محرم دوباره با تمام لشکریان سیه پوشش آمد و از درب خانه ی ما گرفته تا تمامی کوچه پس کوچه های شهرمان خیمه زد. خیمه ها جور واجور، آدم ها هر کدام این ور و آن ور در حرکت، پرچم ها به تیرک برق زده می شوند و کتیبه ها گاهی افقی و گاه عمودی سینه ی دیوار را هدف گرفته و با نوع نوشتارشان به ما می فهماند که عاشورا پیام دارد.

     زیر این بیرق و این کتیبه و این خیمه ها، زنان و مردان، از پیر گرفته تا کودک شیرخواره دوباره گرد هم می آیند و برنامه ای شبیه گرد هم آیی اجرا می کنند. این جماعت شاید در بیرون از این خیمه نا آشنا باشند، اما هر که وارد این دستتجات می شود، انگاری از پدر و مادر آشناترند!

     زنجیر زنی، سینه زنی، روضه خوانی، سخنرانی، پرده خوانی و تعزیه خوانی از جمله برنامه های این جماعت عزادار می شود. علم کشی، سقّایی، نوکری و خادمی هر کدامشان چشمه های جوشان این حرکت مذهبی اند که سرتا پایش را سیاست فرا گرفته می شود.

     این شب ها تا ظهر عاشورا هوا ده درجه گرم تر می شود. آب و عطش، نان و گرسنگی، برهنگی و پوشش، داد و بی داد همه و همه تابلوی تصویر ذهنی می شود.

     اشک امانش بریده می شود. سینه سوخته می شود. حنجره خراش بر می دارد و پا توان راه رفتنش را از دست می دهد.

     کاش نه توقع یک سال، حتا راضی تا پایان دهه یک ذره گناه نشود. اشک ها بیهوده نشوند. سینه برای هدفی عالی به خس خس بیافتد. حنجره درد تیر سه شعبه را بچشد. و قدم ها بتوانند راه های صاف بروند. انشاءالله